صورت فلکی با نوای خوش چنگ رومی

بيگ بنگ/ وقتي اين نقش آسماني با تمام ستارگانش به خوبي ديده شود شبيه يک چنگ است. براي مدت ها تصور بر اين بود که يک کرکس چنگ را در آسمان نگاه داشته است. شلياق صورت فلکي کوچکي است که نام خود را از يک آلت موسيقي تاردار گرفته است و مشهور است که در عهد عتيق مورد استفاده قرار مي گرفته و هنوز هم در برخي از نقاط يونان استفاده مي شود. زمان رسيدن به نصف النهار ۲۴ مرداد و مساحت آن ۲۸۶ درجه مربع مي باشد. نام يکي از صورتهاي فلکي تابستاني که بسيار تحت تاثير درخشندگي ستاره پرنورش ستاره نسر واقع است. ستاره متغير بتا شلياقي که سر دسته ستارگاني متغيير با همين نام است، ستاره چهارتايي اپسيلون و سحابي سياره ايM57 در اين صورت فلکي از مهمترين اجرام اين صورت فلکي هستند. ستاره‌ها ستاره آلفا(vega) يا نسر واقع به معناي عقاب يا لاشخور است، طيف آن از نوع A0 V با قدر ۰.۰۳ و فاصله ۲۶ سال نوري است. ستاره بتا تا زمين ۳۰۰ سال نوري فاصله دارد و به عنوان ستاره‌اي از آغازين از گروه متغيرهاي گرفتي به‌شمار مي‌آيد. دو ستاره آن از نوع A۸ و B۷ هستند ستاره بتا داراي قدر متغير ۳.۳ تا ۴.۳ در مدت ۱۲.۹ ستاره اپسيلون با چشم غير مسلح با قدر ۴ به نظر مي‌رسد، اما با دوربين دوچشمي به صورت دو ستاره تفکيک مي‌شود. تلسکوپ هاي بهتر هر يک از اين ستارگان را هم بصورت جفتي نشان مي دهد. اجرام عمقي آسمان M57 يک سحابي حلقه با قدر نهم در ميانه راه بين بتا و گاماي شلياق در فاصله ۲۱۵۰ سال نوري از ماست. اين سحابي در تصاوير تهيه شده با نوردهي بالا مملو از ستاره است. از درون تلسکوپهاي کوچک در يک شب صاف ، مانند صفحه بيضوي محوي ديده خواهد شد که اندازه ظاهريش از سياره مشتري بزرگتر است. براي مشاهده حفره مرکزي آن به يک تلسکوپ ۱۵ سايتيمتري نياز است. ستاره آبي رنگ مرکزي آنقدر کم نور است که به کمک تلسکوپهاي آماتوري آشکار نخواهد شد. اين سحابي در بين ستارگان گاما و بتا شلياق قرار دارد. در افسانه ايرانيان از قديم اين پيکر آسماني را ديگ‌پايه، يک‌پايه، کَشَف و عوام سه‌پايه مي‌ناميدند. اين پيکر آسماني را همچنين به گونه کرکسي با بال‌هاي جمع‌شده تصور مي‌کرده‌اند. در افسانه‌هاي يوناني، از بين گوهرهاي درخشان آسمان، چنگ رومي نماينده سازي است که اورفئوس آن را نواخت تا نيروهاي هادس را ترغيب نمايد تا همسر دوست داشتني او، ائوروديکه از دنياي مردگان آزاد نمايد.او چنان دلنواز مي‌نواخت که نگهبانان خشمگين دنياي مردگان را آرام مي‌کرد. سرانجام ائوروديکه اجازه يافت به دنياي زندگان برگردد؛ولي اورفئوس نبايد تارسيدن به دنياي زندگان اوريديکه را نگاه را مي‌کرد و وقتي او اين کار را کرد،ائوروديکه براي هميشه ناپديد شد.