روایت تلخ مستاجر یک خانه جنگزده در شمال شهر تهران

رویداد 24/ دو ماه از جنگ ۱۲ روزه گذشته، اما هنوز تکلیف خانههایی که در جنگ آسیب دیدهاند روشن نشده. روایت مستاجران این خانهها هم شنیدنی است؛ اموالشان را از دست دادهاند، صاحب ملک خسارت دیده و رهنشان را پس نمیدهد و در یک مورد عجیب که رویداد ۲۴ سراغ آن رفته، اجاره ماهانه هم همچنان توسط صاحب خانه در حال دریافت است!
جنگ تنها ۱۲ روز طول کشید، اما اثراتش بر زندگی مردم همچنان ادامه دارد. خانهها ویران شد، خانوادهها آواره شدند و وعدههای بازسازی و حمایت، بعد از دو ماه هنوز بیشتر در حد حرف باقی مانده است. روایت خانم شفیعی، مستاجر ساختمان کوهسار حوالی زندان اوین، روی دیگر مصیبت جنگ زدگی است؛ او با ترکیبی از آوارگی، دزدی، اختلاف با صاحبخانه و وعدههای عملینشده مسئولان دست به گریبا است.
روایت یک جنگزده؛ صبحی که همهچیز فرو ریخت
آپارتمان خانم شفیعی نزدیک زندان اوین است. با هدف قرار گرفتن زندان بسیاری از همسایگان اوین نیز دچار آسیبهای جدی شدند. این خانه هم یکی از همان خانههاست. شفیعی تجربه سوم تیرماه را برای ما روایت کرده است. او میگوید بلافاصله بعد از شروع جنگ تهران را ترک کرده بوده اما حمله سایبری به بانکها، دسترسی او به همه پولهایش را مسدود کرده و او ناچار شده درسن قبل از حمله به زندان اوین، بی خبر از همه جا، به خانه برگردد.
شفیعی به رویداد۲۴ گفته «من با دو فرزند بزرگ و دختری که سه سال است به سرپرستی گرفتهام زندگی میکنم. روزهای اول جنگ تهران را ترک کرده بودیم، اما به خاطر اینکه فقط کارت بانک سپه و صادرات را با خود همراه بودم، بعد از حمله سایبری به بانکها ناچار شدیم به تهران برگردیم تا مقداری طلا و دلار از خانه برداریم. صبح روزی که رسیدیم با صدای انفجار بیدار شدم. شیشهها شکست، ساختمان در حال ریزش بود و به سختی خودم را به بیرون رساندم. ماشینم تقریباً له شده بود، اما سوار شدم و از میان جمعیتی که تازه فهمیده بود چه بلایی سرش آمده، بیرون آمدم.»
شفیعی هم تجربهای مشابه دیگر ساکنان خانههای تخریب شده دارد؛ او هم میگوید بالافاصله بعد از حمله خانه را تخلیه کردهاند و اجازه ورود به ساکنان ندادند. علت تخلیه، خطر ریزش ساختمان و انفجار بمب عمل نکرده عنوان شده است. او ادامه میدهد: «روز بعد به همراه برادرم به خانه برگشتم تا دلارها و طلاها را بردارم. دو مامور جوان با شلوار پلنگی و اسلحه مقابل ساختمان بودند و اجازه ورود نمیدادند، اما بعد که ثابت کردیم ساکن آنجا بودهایم، ما را راه دادند. وقتی وارد خانه شدیم، متوجه شدم دزدها زودتر آمدهاند. همه چمدانها خالی بود.»
او می گوید حدود پنج میلیارد تومان طلا و ارز از خانه او به سرقت رفته است.
شفیعی می گوید در مورد سرقت اموال شکایت کرده اما پرونده آن هنوز به جایی نرسیده است: «میگویند چرا از مأمورهای جلوی در عکس نگرفتی، یا چرا فیلم سرقت را نیاوردی! این در حالیست که میدانند همه دوربینها همزمان با انفجار قطع شده بودند.»
زندگی موقت در هتل
شفیعی مستاجر بوده است. روایت او از اسکان موقت در هتل، باورنکردنی است. او میگوید: «یک ماه اول آواره خانه فامیلها بودیم. بعد از کلی پیگیری، ما را در هتل هویزه اسکان دادند.»
او می گوید اخیرا به بعضی از ساکنان موقت هتل ها دستور تخلیه دادهاند، اما به آنها چنین دستوری داده نشده، چون هنوز هیچ کاری برای آنها نکردهاند و «خانههای آسیب دیده در منطقه یک اصلا قابل سکونت نیستند.»
مشکل دیگر، اختلاف با صاحبخانه است. شفیعی می گوید: «من مستأجر بودم. صاحبخانه نه تنها یک میلیارد و هشتصد میلیون تومان پول پیش خانه را پس نمیدهد، بلکه اجاره ماهانه ۳۰ میلیون تومانی را هم دریافت میکند. حتی روز بعد از حمله و در حالیکه هنوز در شوک بودیم، مرا مجبور کرد اجاره را کارت به کارت کنم، چون چکها وصول نمیشد.»
به گفته شفیعی: «شهرداری برای بازسازی ۳۱۰ میلیون به صاحبخانه داده است. او هم در و قفلها را تعمیر کرده در حالی که بقیه آسیبها مثل سیمکشی، آشپزخانه و شومینه هنوز دستنخورده است، اعلام کرده ساختمان قابل سکونت شده و در نتیجه اجاره تا پایان قرارداد به قوت خود باقیست!
شفیعی تاکید کرده ساختمان هم از نظر ایمنی قابل سکونت نیست، اما شهرداری هم میگوید برگردید همانجا!
خسارت خودرو و لوازم خانگی به کجا رسید؟
او ادامه میدهد: «روزهای اول کارشناسی خودرو انجام شد و گفتند که خسارت را پرداخت میکنیم؛ ما هم خودرو را تعمیر کردیم به امید اینکه خسارتش را بدهند، اما حالا که موعد تحویل گرفتن آن رسیده، خبری از پول نیست.»
به گفته شفیعی همین دیروز از ستاد بحران پیگیری کرده و گفته اند که هنوز معلوم نیست پول را قرار است چه ارگانی پرداخت کند. «این درحالی است که ما هر روز برای پیگیری همین امور بیش از یک میلیون هزینه اسنپ میدهیم. ضمن اینکه ما را از منطقه یک، در غرب شهر ساکن کرده اند و بچههای من برای فعالیت روزمره خود مشکل رفت و آمد دارند.»
او به خسارت وارد شده به لوازم خانگی هم اشاره کرده و می گوید: گفته اند بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیون بن خرید لوازم خانگی از فروشگاه های شهروند میدهند و در قبالش هم سند و چک درخواست کرده اند. جالب اینجاست که هنوز همین بنها را هم به کسی ندادهاند؛ نه این مبلغ کفاف خرید لوام خانگی ما را می دهد نه کیفیت این لوازم خانگی قابل مقایسه با اموالی است که از دست رفته اند.»
داستان خانم شفیعی، یکی از صدها خانواده جنگزده، نشان میدهد که مشکلات مردم تنها به روزهای حمله محدود نبوده و حالا با خوابیدن آتش جنگ، بیتوجهی مسئولان، اختلافات حقوقی با مالکان و وعدههای عملنشده به رنجهای آنها اضافه کرده است. او در پایان میگوید: «شرایط واقعاً سخت است. نه خسارت خودرو و لوازم را دادهاند، نه پول اسکان خارج از این هتل ها، نه خانهها درست شده. صاحبخانه هم جواب نمیدهد. ما ماندهایم و وعدههایی که هیچوقت عملی نمیشوند.حاصل یک عمر کار و زحمت یکباره هیچ شد.»