جزئیاتی از قتل عام 5 عضو یک خانواده از زبان تنها بازمانده

هفت صبح/ پنج عضو خانواده در درگیری خونین کشته شدند و تنها دختر خانواده زنده ماند.
همین دو هفته قبل بود که یکی از روستاهای رودبار جنوب کرمان شاهد قتلعام خونینی بود که در آن 5 عضو یک خانواده جان خود را از دست دادند.بلافاصله بعد از وقوع این جنایت بود که سردار موقوفهای فرمانده انتظامی استان کرمان به این ماجرا واکنش نشان داد و علت بروز این قتلعام را اختلافات خانوادگی مقتولین با یکی از بستگان خود ذکر کرد.
همچنین مشخص شد که عامل یا عاملین این جنایت بعد از ارتکاب جرم از محل متواری شدهاند و تلاش ماموران انتظامی برای دستگیری آنها ادامه دارد.
درگیریهای خونین
روحالله دوست، نام کوچکترین قربانی این قتلعام است. پسر 13 سالهای که در کنار دو برادر بزرگتر و پدر و مادرش قربانی کینه بیپایه و اساس شد.هنوز هم اهالی روستا از وقوع چنین جنایتی که ریشه و منشا روشنی ندارد، در شوک و ناباوری هستند.اولین کسی که پای صحبتهای او مینشینیم، زن جوانی است که فرزندش همکلاسی روحالله بوده است. او صحبتهایش را با خبرنگار ما اینطور آغاز میکند:«پسرم میگوید روحالله آرامترین دانشآموز مدرسه بود.او همیشه سرش در کار خودش بود و حالا در حالی که فقط چند روز از سال تحصیلی جدید میگذشت او بیرحمانه قربانی یک جنایت خونین شد.»
این زن ادامه میدهد:«من این خانواده را میشناختم.آنها مردمان خوبی بودند. از مدتی قبل پسران این خانواده با پسرعموهای خود مشکل داشتند.حرف و حدیث در مورد علت اختلافات آنها زیاد است.عدهای میگویند به خاطر سهم آب زمینهای کشاورزیشان با همدیگر درگیر بودند و عدهای میگویند به خاطر زمینهای آبا و اجدادی و گاوهایشان با هم اختلاف داشتند. هر چه بود تا جایی که من میدانم دو برادر با هم مشکلی نداشتند.پدر مظنونین به قتل که یکی از برادرها بود، چند سال قبل فوت کرد و برادر دیگر در جریان این تیراندازی کشته شده است.من اصل ماجرای درگیری بچههایشان را نمیدانم اما مطمئنم دو برادر تا زمانی که هر دو زنده بودند، با همدیگر هیچ اختلافی نداشتند.»
او در مورد روز حادثه میگوید:«روز حادثه صدای تیراندازی شنیدم اما راستش زیاد موضوع را جدی نگرفتم.در نزدیکی خانه ما رودخانهای است که خیلی وقتها قاچاقچیان سوختبر برای قاچاق گازوییل از آنجا عبور میکنند. بعد خیلی مواقع پیش میآید که ماموران با آنها درگیر میشوند و تیراندازی اتفاق میافتد.آن روز هم من صدای تیراندازی را شنیدم اما فکر کردم شاید باز هم ماجرای درگیری قاچاقچیان و ماموران است.
وقتی چند ساعت بعد متوجه شدم که چنین اتفاقی افتاده، باورم نمیشد. این خانواده در 500 متری ما زندگی میکردند ولی دو سالی میشد که من هیچ کدام از اعضای خانواده را ندیده بودم.مردمان بیآزاری بودند. حالا هم همه اعضای خانواده کشته شدهاند و تنها بازمانده این خانواده دخترشان به نام راضیه است که عامل جنایت به سمت او نیز تیراندازی کرده بود اما گلوله به دستش اصابت کرده و زنده ماند.»
گفتوگو با بازمانده خانواده
اهالی و بستگان نزدیک قربانیان روایتهای متنوعی از این ماجرا دارند اما دایی راضیه که حالا مسئول مراقبت و نگهداری از او هم هست میگوید:«ماجرا نه دعوای ملکی بود و نه اختلاف برسر ارث و میراث. اینها شایعاتی است که در میان روستاییان زیاد شده اما صحت ندارد. حقیقت این است که اختلاف میان پسرعموها از حدود 8 ماه قبل شروع شد و در این مدت بارها با همدیگر درگیر شده بودند. عاملان جنایت سابقه خلافکاری دارند و به تازگی از زندان آزاد شده بودند که مدتی قبل با عدهای درگیر میشوند.
پسر خواهرم به نام زکریا 23 ساله اتفاقی به صحنه دعوای آنها میرسد و شروع به میانجیگری میکند تا قائله ختم شود اما پسرعموهایش از او کینه میگیرند و گفته بودند چرا دخالت کردی. همین باعث شده بود که صبح روز قتل، آنها مقابل خانه خواهرم رفته بودند که موضوع به اطلاع پلیس رسیده و ماموران دو پسرعمو را برده بودند. حتی خواهر من از آنها فیلم گرفته و به ماموران گفته بود که ببینید آنها به روی ما اسلحه کشیدهاند.»
اما ماجرا به همین جا ختم نشد و به گفته اهالی، پسرعموها بارها تهدید کرده بودند که همه خانواده را میکشند و روز حادثه هم دوباره به سمت منزل قربانیان برمیگردند.در این حادثه سکینه ناوکی مادر 44 ساله خانواده، حمید دوست پدر 50 ساله و سه فرزند پسر به نامهای زکریا و روحالله و یحیی 18 ساله به قتل رسیدند.
راضیه دوست 22 ساله؛ تنها بازمانده این جنایت است که با چشم خود به قتل رسیدن اعضای خانوادهاش را دیده است.او در عباراتی بریده بریده و در حالی که هنوز در شوک این جنایت هولناک است، به خبرنگار ما میگوید:«آن روز همه ما خانه بودیم.صبح روز حادثه پدرم برای کار، به بندر رفته بود.وقتی به او زنگ زدیم و گفتیم که پسرعموها با اسلحه مقابل خانهمان آمدند و مامور آنها را برد؛ پدرم برگشت.
نزدیک غروب بود که پسرعموهایم دوباره برگشتند. ما خیلی ترسیده بودیم چون آنها سلاح داشتند.با پلیس و بزرگان فامیل تماس گرفتیم اما این بار دیگر کسی به کمک ما نیامد.از ترس پشت در خانه گونی آرد و متکا چیده بودیم. اما آنها وارد خانه شدند و ابتدا در حیاط به برادرم شلیک کردند. ما با وحشت داخل حیاط دویدیم که به بقیه هم تیراندازی کردند.» متهمان این پرونده همچنان فراری هستند و هنوز به دام قانون گرفتار نشدهاند.