درخواست طلاق از زنی که نمیخواهد جدا شود

اعتماد/ سعیده زنی خانهدار است که شوهرش تصمیم گرفته از او جدا شود.
سعیده برای اعتمادآنلاین از دلیل جدایی میگوید.
*چطور با هم آشنا شدید؟
ما مدتی بود همدیگر را میشناختیم، پدر محسن طلافروش است و من در مغازه طلافروشی با او آشنا شدم. بعد هم که بحث خواستگاری پیش آمد.
*چندساله بودی که ازدواج کردی؟
۱۸ساله بودم. تازه دیپلم گرفته بودم.
*همدیگر را دوست داشتید؟
بله خیلی همدیگر را دوست داشتیم. پدر من هم در پاساژی که پدر محسن طلافروشی داشت، مغازهدار بود. چون پدرانمان یکدیگر را میشناختند، خیلی به هم اعتماد داشتیم.
*حالا چرا میخواهید طلاق بگیرید؟
من که خواستار طلاق نیستم. اتفاقاً میخواهم در این زندگی بمانم. محسن قصد جدایی دارد. میگوید دیگر دوست ندارد با من زندگی کند. از نظر او من به حرفش گوش نمیدهم.
*نظر خودت چیست؟
من زیر بار حرف زور نمیروم. محسن سر هر مسالهای میخواهد نظر خودش را اجرا کند. من هم قبول نمیکنم.
*بچه هم دارید؟
بله یک دختر داریم.
*تکیلف بچه چه میشود؟
من طلاق نمیخواهم. حتی اگر محسن هم طلاق بخواهد. بچه را هم میخواهم و از او نگهداری می کنم. اما محسن باید رفتارش را عوض کند.
*پیش مشاور رفتهاید؟
من رفتهام ولی شوهرم نمیآید و میگوید فقط طلاق، راه دیگری نیست.