دختری که برای ازدواج تهدید به خودکشی کرده بود، درخواست طلاق داد

اعتماد/ هانیه برای طلاق اقدام کرده است. او دو دوره مشاوره رفته و در نهایت مشاور هم عدم سازش را تایید کرده است.
هانیه برای اعتمادآنلاین از دلایل طلاق میگوید.
*چطور با شوهرت آشنا شدی؟
من با دوستانم مرتب به پارک میرفتیم. تقریباً هر روز بیرون میرفتیم. یک پارک و یک کافه بود که پاتوق ما بود. آنجا با آرمان آشنا شدم.
*همدیگر را دوست داشتید؟
بله خیلی با هم خوب بودیم. خیلی پسر جذابی بود.
*پس چرا حالا زندگی شما به بنبست رسیده است؟
من آرمان را خیلی دوست داشتم. پدر و مادرم مخالف بودند. پدرم میگفت پسری که تتو کند به درد زندگی نمیخورد.
*مگر آرمان خیلی تتو داشت؟
بله. بیشتر قسمتهای دستهایش تتو شده بود.
*شغل شوهرت چیست؟
ماشین اسپورت میکرد. کار جدی نداشت.
*چطور شد ازدواج کردید؟
من خیلی اصرار کردم. حتی تهدید به خودکشی کردم. پدر و مادرم رضایت دادند ولی هیچوقت با آرمان خوب نبودند.
*حالا چرا میخواهی طلاق بگیری؟
چون دیدم پدرم راست میگفت. زندگی واقعی با این چیزها نمیشود. آرمان یا باشگاه بود یا با دوستانش در حال خوشگذارنی. زندگی واقعی ما 6 ماه طول کشید. بعد هم هیچوقت پول نداشت. هرچه داشت خرج رفیقبازی میکرد.
*چند سال است ازدواج کردهای؟
دو سال قبل ازدواج کردیم. بعد از 6 ماه اختلافات ما شروع شد.
*شوهرت هم به این جدایی رضایت دارد؟
میگوید رضایت ندارد ولی حاضر هم نیست خودش را تغییر دهد. مشاور هم به او گفت که اینطور نمیشود زندگی کرد. اگر میخواهی با همسرت باشی باید خودت را تغییر دهی که او قبول نکرد.
*بعد از طلاق چه میکنی؟
پیش پدر و مادرم برمیگردم.


















