قتل هولناک مادربزرگ و عمو؛ قاتل: خواستم از خودم دفاع کنم!

اعتماد/ نوه ناخلف که متهم است با واردکردن ضربات چاقو مادربزرگ و عمویش را به قتل رسانده است، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت.
متهم در جلسه دادگاه مدعی شد عمو و مادربزرگش قصد قتل داشتند و به همین خاطر مجبور شده از خودش دفاع کند.
بعدازظهر دوشنبه هشتم مردادماه، مرگ مشکوک زن و مرد میانسالی در خانهای در محله خزانه به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ گزارش داده شد. به دنبال اعلام این خبر، تیمی از مجربترین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ به همراه بازپرس حسین گودرزی از شعبه ششم دادسرای امور جنایی راهی محل حادثه شدند و جسد یک مادر و پسر را مشاهده کردند که بر اثر ضربات چاقو به قتل رسیده بودند؛ بررسیهای اولیه نیز نشان میداد پسر جوانی که نوه و برادرزاده مقتول بوده دست به این جنایت هولناک زده است.
تحقیقات ابتدایی حکایت از آن داشت که پسر جوان که حالت طبیعی نداشته با مادربزرگ و عموی اختلاف پیدا کرده و روز حادثه سر همین موضوع با ضربات چاقو مرتکب قتل شده است.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پس از دریافت این اطلاعات مهم، خیلی زود متهم به نام شهرام را در یک عملیات بازداشت کردند که پسر در همان بازجوییهای اولیه به قتل مادربزرگ و عموی خود اعتراف کرد.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند، اولیای دم مقتولان که عمهها و عموهای متهم بودند درخواست قصاص کردند اما پدر متهم اعلام کرد گذشت میکند.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من اتهام را قبول ندارم. چون از خودم دفاع کردم. در زمان حادثه اصلاً راه فرار نداشتم. روز حادثه عمویم، سروش، تماس گرفت و گفت به خانه ما بیا تا کینهها را کنار بگذاریم و آشتی کنیم. من هم قبول کردم. حتی شیرینی خریدم و به خانه عمو و مادربزرگم رفتم. وقتی به آنجا رسیدم دیدم دو نفر از دوستان عمویم هم هستند. عمویم به من گفت برو آبمیوه هم بخر. من که داشتم از خانه بیرون میرفتم تلفن عمویم زنگ زد. عموی بزرگترم، سعید، بود چون من با سعید درگیری داشتم و قهر بودیم متوجه شدم آنها دستبهیکی کردهاند. سروش به سعید گفت: من شهرام را به خانه مامان کشاندم. بیا همینجا تسویهحساب کن. همان موقع بود که اعتراض کردم. وقتی سروش دید متوجه ماجرا شدهام، چاقو کشید. یک پتو دور دستم پیچیدم که بتوانم جلوی چاقوییهایی را که به سمتم پرت میشود، بگیرم. یک چاقو هم مال دوست سروش بود. آن را از زمین برداشتم و سعی میکردم به سمت سروش پرت کنم که در واقع حملات او را دفع کنم. بالاخره موفق شدم فرار کنم. به سمت در که رفتم مادربزرگم با گلدان به سرم زد و سعی کرد مرا متوقف کند که آنجا هم ضربه را زدم و فرار کردم.
متهم درباره اینکه چه اختلافی با مقتول داشت گفت: عموی بزرگم سعید همسرش را طلاق داده بود. بچهها را برداشته و رفته بود. زنعمویم دنبال آنها بود. من آدرس عمویم را به زنعمویم دادم و زنعمویم با مامور به سراغ عمویم رفت و بچهها را گرفت. از آن موقع سعید کینه من را به دل گرفت و سروش را هم وارد این درگیری کرد. سروش در حمایت از برادرش میخواست من را بزند.
او ادامه داد: وقتی من از خانه فرار کردم دوستان سروش هنوز در خانه بودند. شاید آنها ضربات زیاد را زدهاند چون من فقط یکی دو ضربه زدم که بتوانم از خودم دفاع کنم.
در این هنگام یکی از دختران مقتول گفت: شهرام دروغ میگوید. او 58 ضربه چاقو به برادرم و 28 ضربه به مادرم زده است. حالا میخواهد با متهم کردن دیگران همه چیز را تغییر دهد. ما از او نمیگذریم و تفاضل دیه را هم پرداخت میکنیم.
سپس وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت و توضیح داد: دوربینهای مداربسته نشان میدهد موکل من با هول و اضطراب و در حالت فرار از خانه خارج میشود. همچنین چند دقیقه بعد دو دوست مقتول از خانه خارج میشوند. شاید آنها ضربات را زده باشند. همه ضربات را موکل من نزده است.
در پایان آخرین دفاع از متهم گرفته شد و قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.


















