قاتل زنجیرهای: هر زنی که به من اعتماد کرد، کُشتم!
جام جم/ ۱۳ سال از مصاحبه با اميد گذشته اما ماجراهاي اين پرونده مثل فيلمي مقابل چشمانم است. از وقوع قتلهايي که خيلي زود در روزنامهها درباره سرياليبودن آن هشدار داديم تا ظهر پنجشنبهاي که قاتل دستگير شد و در ستاد فرماندهي استانالبرز فرصتي دست داد تا با او مصاحبهاي داشتهباشم. قاتل با چهره آرام، قد بلند و خونسرد. درباره جنايتها خيلي راحت حرف ميزد و پشيماني در چهرهاش وجود نداشت. سعي ميکرد زنان را مقصر نشان دهد و جنايتهاي خود را توجيه کند.
چند سال داري؟
۲۲ سال
چند زن را کشتي؟
هشت زن را در کرج و دو زن را در شمال.
انگيزهات چه بود؟
از زناني که خيانت ميکردند خوشم نميآمد. حس ميکردم قربانيانم نيز اهل خيانت هستند به همين خاطر آنها را ميکشتم.
پس چرا طلاهايشان را سرقت ميکردي؟
هم نياز مالي داشتم و هم ميخواستم طوري وانمود کنم که سارقي آنها را کشتهاست.
مگر با خودروي پيکانت مسافرکشي نميکردي؟
از وقتي بنزين سهميهبندي شد، مشکلاتم بيشتر شد و مسافرکشي به صرفه نبود. به همينخاطر به فکر سرقت افتادم.
چرا سراغ کار ديگري نرفتي؟
کار ديگري بلد نبودم.
چرا بعد از قتل هايت در شمال چند سالي مرتکب قتل نشدي؟
بعد از قتل دومين زن در شمال کشور، همسرم را در يک مهماني ديدم و عاشق او شدم. با هم ازدواج کرديم و تصميم گرفتم زندگي سالمي داشتهباشم. به کرج آمديم و در آنجا زندگي ميکرديم. همسرم قانع بود و با نداري من کنار ميآمد؛ اما يک اتفاق باعث شد، حس انتقام دوباره در من زنده شود.
چه اتفاقي؟
يک بار زني را به عنوان مسافر سوار کردم. براي اينکه زودتر به مقصد برسيم، راه ميانبر را انتخاب کردم. او فکر کرد قصد ربودن و تجاوز به او را دارم و خود را از ماشين به بيرون پرت کرد و بعد هم با شکايت از من، باعث شد دستگير شوم. او با اين کار قصد اخاذي از من را داشت و وقتي نتوانست به هدفش برسد، درخواست مجازاتم را کرد.
اما شواهد پرونده نشان ميدهد، آن زن اهل اخاذي نبوده و وضع مالي خوبي داشته.حالا چه ميگويي؟
دروغ نميگويم، قصد ربودنش را نداشتم.
چطور طعمههايت را انتخاب ميکردي؟
به عنوان مسافربر زنان را سوار ميکردم و آنهايي را که به من اعتماد ميکردند، ميکشتم. آنها به خانهام ميآمدند و اينکارشان خيانت بود.
کار خودت خيانت به همسرت نبود؟
نه. او ميدانست چقدر دوستش داشتم و غير از او به هيچ زني علاقه نداشتم.
مگر هدفت مبارزه با خيانت نبود، پس چرا در خانه به قربانيان تجاوز ميکردي؟
راستش......(سکوت متهم)
گفتي با کشتن زنان آرام ميشد؟
آن زمان قرصهاي روانگردان مصرف ميکردم و باور کنيد قتلها دست خودم نبود. با کشتن زنان آرام ميشدم.
ببين الان چند بار حرفت را درباره انگيزه قتلها تغيير دادي؟
(دوباره سکوت)
همسرت در قتلها چه نقشي داشت؟
هيچ نقشي نداشت. او را بيگناه دستگير کردند. نميدانست من زنان را ميکشم. فکر ميکرد از زنان اخاذي ميکنم. او فقط گاهي طلاها را ميفروخت.
موقع قتل زنان، او کجا بود؟
هر وقت همسرم از خانه بيرون ميرفت من زنان را به خانه ميآوردم.
پيش از اين هم سابقه داشتي؟
بله دو بار.
چرا؟
يک اتفاق تلخ در زندگي ام رخ داد که باعث شد مشکلاتي از نظر روحي پيدا کنم. البته نميخواهم دربارهاش صحبت کنم.
رابطهات با خانواده چطور بود؟
خانوادهام همسرم بود و با بقيه رابطه خوبي نداشتم.
چرا؟
هيچ وقت از پدر و مادرم محبت نديدم.آنها هميشه با هم اختلاف داشتند.
شغل پدرت چه بود؟
راننده ترانزيت بود.
چرا اجساد را بدون لباس رها ميکردي؟
خواستم لباس به آنها بپوشانم اما نميشد. به همين خاطر در ميان ملحفهاي ميپيچيدم و در مکانهايي قرار ميدادم تا زود پيدا شوند.
ميدانستي پليس در تعقيبت است؟
خب من سابقهدار بودم و طبعا به من مظنون ميشدند.
به همين دليل به رامسر فرار کردي؟
بله. بيرون از کرج امن تر بود. هر وقت ميترسيدم به اين فکر ميکردم به خاطر دو قتل در شمال دستگير نشدم و اينجا هم دستگير نميشوم.
در رامسر چه ميکردي؟
سرايدار يک مجتمع توريستي بودم.
چقدر از سرقتها به دست آوردي؟
خيلي کم برخي زيورآلات آنها بدلي بود و ارزشي نداشت.
با وسايل و لباسهاي مقتولان چه ميکردي؟
آنهايي را که نو بودند، به آشنايان هديه ميدادم. گوشي يکي از مقتولان را به مادرم دادم.
زنان را چطور ميکشتي؟
از پشت سر غافلگيرشان کرده و با دست يا روسريشان خفهشان ميکردم.
مقاومت نميکردند؟
از نظر جسماني قدرت مقاومت نداشتند.
التماس چطور؟
فرصتش را نداشتند.
تا کي ادامه ميدادي؟
شايد تا زماني که پليس مرا دستگير نميکرد ادامه ميدادم. خط پايان قتل هايم دستگيري بود.
چطور دچار عذاب وجدان نشدي؟
بعد از قتل اولين زن در کرج، کمي ترسيدم. تا چند روز از خانه بيرون نميرفتم اما بعد ترسم ريخت و کشتن زنان برايم عادي شد.