نماد آخرین خبر

گوگل؛ از همکاری با سازمان‌های نظامی و اطلاعاتی تا نفوذ به دنیای سیاست

منبع
زوميت
بروزرسانی
زوميت/ ديرزماني است که غول دنياي جست‌وجو با سازمان‌هاي اطلاعاتي و نظامي همکاري مي‌کند. در اين مقاله، نگاهي مي‌اندازيم به همکاري‌هاي اطلاعاتي و نظامي و سياسي گوگل با دولت آمريکا. امروزه، اينترنت ما را دربرگرفته است و به شاه‌راهي تبديل‌ شده که ابعاد مختلف زندگي انسان مدرن را به يکديگر پيوند مي‌زند. شکي نيست که راهي براي گريز از اين حقيقت وجود ندارد و لري پيج و سرگئي برين نيز در سال ۱۹۹۸ و در زمان شروع کار گوگل، به‌خوبي از اين مسئله آگاه بودند. آن‌ها مي‌دانستند سوابق فعاليت‌هاي کاربران در اينترنت ردّي از داده‌ها برجاي مي‌گذارد؛ ردّي ارزشمند که نه‌تنها اطلاعات شخصي افراد را آشکار مي‌کند؛ بلکه اطلاعاتي ارزشمند از گرايش‌هاي بزرگ‌تر فرهنگي و اقتصادي و سياسي را هويدا مي‌کند. گوگل اولين شرکتي بود که با استفاده از اين آگاهي، کسب‌وکاري برپايه‌ي ردپاي باقي‌مانده از فعاليت‌هاي اينترنتي افراد بنا کرد؛ اما اين شرکت در اين مسير تنها نماند و به‌تدريج اپليکيشن‌ها و پلتفرم‌‌هاي ديگر نيز به اين کار روي آوردند. اوبر، آمازون، فيسبوک، Ebay، اپل، ليفت، Foursquare ،Airbnb، اسپاتيفاي، اينستاگرام، توييتر و حتي سازندگان بازي پرندگان خشمگين (Angry Birds) از کساني بودند که به زنجيره‌ي استفاده از داده‌هاي کاربران پيوستند. اگر به‌تصوير بزرگ‌تر بنگريم، مشاهده مي‌کنيم اين شرکت‌ها، رايانه‌ها و تلفن‌هاي همراه ما را به ابزارهايي براي جمع‌آوري اطلاعات تبديل کرده‌اند؛ ابزارهايي که به شبکه‌ي جاسوسي تجاري بزرگي متصل هستند. کجا مي‌رويم، چه‌ کاري انجام مي‌دهيم، درباره‌ي چه موضوعي صحبت مي‌کنيم، با چه کسي گفت‌وگو مي‌کنيم و چه شخصي را ملاقات مي‌کنيم؟ همه‌ي اين موارد به‌وسيله‌ي ابزارهاي استفاده‌شده‌ي ما ثبت و جمع‌آوري مي‌شوند تا بعدا از ارزش آن‌ها استفاده‌ شود. شرکت‌هايي همچون گوگل و اپل و فيسبوک مي‌دانند چه زماني يک زن براي سقط جنين به کلينيک رجوع مي‌کند. حتي اگر آن زن هيچ‌کس را از اين مسئله آگاه نکند؛ اما مختصات ارائه‌شده‌ي مکان‌ياب گوشي وي همه‌چيز را برملا مي‌کند. اين شرکت‌ها بسيار به ما نزديک هستند؛ آن‌ها به چيزهايي واقف هستند که حتي نزديکان ما نيز از آن‌ها اطلاعي ندارند. در دنياي مدرن اينترنتي، اين‌ نوع جاسوسي شخصي به امري رايج تبديل شده است. اين نوع جاسوسي همچون اکسيژني که تنفس مي‌کنيم، مشاهده‌کردني نيست؛ اما حتي در اين جامعه‌ي پيشرفته و تشنه‌ي داده، گوگل ازنظر گستره و قدرت جمع‌آوري اطلاعات از ديگران پيشي گرفته است. با گسترش اينترنت، گوگل نيز به گسترده‌شدن ادامه داد. مهم‌ نيست اين شرکت کدام سرويس خود را ارائه مي‌کند يا به چه بازاري وارد مي‌شود؛ به‌هرحال، نظارت و پيش‌بيني اعمال کاربران در قلب کسب‌وکار آن‌ها جاي دارد. حجم داده‌هايي که در شريان‌هاي گوگل حرکت مي‌کنند، فراتر از حد تصور است. در پايان سال ۲۰۱۶، سيستم‌عامل موبايل گوگل يا همان اندرويد، روي ۸۲ درصد از تمامي گوشي‌هاي همراه به‌فروش‌رفته در سراسر جهان نصب شده بود. در ميانه‌ي سال ۲۰۱۷ نيز، بالغ‌بر دو ميليارد نفر از مردم جهان از اين سيستم‌عامل استفاده مي‌کردند. روزانه ميلياردها جست‌وجو در گوگل انجام مي‌شوند، افراد مختلف در سرويس يوتيوب ويدئو مي‌کنند و سرويس پست‌ الکترونيک جيميل نيز بيش از يک ميليارد نفر کاربر فعال دارد. به‌عبارتِ‌ديگر، گوگل به اکثر ايميل‌هاي ردوبدل‌شده در جهان دسترسي دارد. برخي از تحليلگران تخمين مي‌زنند يک‌چهارم ترافيک اينترنت آمريکاي‌شمالي از سِرورهاي گوگل عبور مي‌کند. با‌اين‌حال، نمي‌توان گوگل را به‌عنوان يکي از شرکت‌هاي متصل به اينترنت به‌حساب آورد؛ بلکه گوگل همان اينترنت است. غول دنياي جست‌وجو گونه‌اي جديد از تراکنش‌هاي تجاري را خلق کرده است؛ بدين‌شکل به‌جاي پرداخت پول، کاربران در ازاي استفاده از سرويس‌هاي گوگل داده‌هاي خود را به اين شرکت مي‌فروشند. سرويس‌هاي ارائه‌شده‌ي غول دنياي جست‌وجو، صرفا ابزارهايي هستند که به جلب توجه کاربران به‌سوي گوگل و جمع‌آوري داده‌هاي آن‌ها کمک مي‌کنند. سپس، همين داده‌ها و توجه کاربران به آگهي‌دهندگان فروخته مي‌شوند. گوگل از داده‌هاي کاربران براي قدرت‌بخشيدن به امپراتوري خود استفاده کرده‌ است. در اوايل ۲۰۱۸، شرکت مادر گوگل، يعني آلفابت، ۸۵ هزار و ۵۰ نفر کارمند داشت که در ۷۰ دفتر کاري در ۵۰ کشور مختلف مشغول به‌کار بودند. ارزش مالي اين شرکت در انتهاي سال ۲۰۱۷، معادل ۷۲۷ ميليارد دلار بود که باعث مي‌شد غول دنياي جست‌وجو پس از اپل، به‌عنوان دومين شرکت ارزشمند جهان شناخته شود. سود کسب‌شده‌ي ‌اهالي مانتن‌ويو در سه‌ماهه‌ي ابتدايي سال ۲۰۱۸ نيز، معادل ۹.۴ ميليارد دلار بود. درعين‌حال، ديگر شرکت‌هاي اينترنتي براي بقاي خود به گوگل وابسته هستند. اسنپ‌چت (Snapchat)، توييتر، فيسبوک، ليفت و اوبر تماما کسب‌وکارهاي چندميليارد دلاري هستند که به سيستم‌عاملي موسوم به اندرويد وابسته هستند؛ سيستم‌عاملي که به گوگل تعلق دارد. دراين‌بين، گوگل که نقش صاحب‌خانه را برعهده دارد، از موفقيت اين شرکت‌ها سود مي‌برد. هرچه مردم بيشتري از اين ابزارهاي همراه استفاده کنند، داده‌هاي بيشتري نيز دراختيار ساکنان مانتن‌ويو قرار مي‌گيرد. گوگل چه‌ چيزهايي درباره‌ي ما مي‌داند و چه‌چيزي را مي‌تواند حدس بزند. جواب اين سوال ساده به‌نظر مي‌رسد: «هرچيزي!» اريک اشميت، مديرعامل سابق گوگل در سال ۲۰۱۰، صداقت به‌خرج داد و گفت: يکي از چيزهايي که درنهايت اتفاق خواهد افتاد، اين است که ديگر لازم نخواهد بود چيزي را تايپ کنيد؛ چراکه مي‌دانيم کجا هستيد و کجا بوده‌ايد. ما تقريبا مي‌توانيم حدس بزنيم به چه چيزي فکر مي‌کنيد. وي در ادامه‌ي سخنانش افزود: روزي در مکالمه‌اي متوجه شديم که حتي مي‌توانيم تلاش کنيم اوضاع بازار بورس را پيش‌بيني کنيم. سپس، متوجه شديم اين کار غيرقانوني است و از انجام آن دست کشيديم. فکرکردن به اين مسئله ممکن است وحشتناک باشد؛ اما گوگل ديگر آن شرکت نوپاي کوچک و دوست‌داشتني نيست. غول دنياي جست‌وجو شرکتي بزرگ و جهاني است که برنامه‌هاي سياسي خود را دنبال مي‌کند و هدف اصلي‌اش به‌حداکثررساندن سود سهام‌دارانش است. حال، تصور کنيد شرکت‌هايي همچون فيليپ موريس (شرکتي فعال در زمينه‌ي دخانيات)، گلدمن ساکس يا يکي از پيمان‌کارهاي نظامي همچون لاکهيد مارتين بدين‌گونه به داده‌هاي مردم دسترسي داشته باشند. مدت کوتاهي پس از اينکه برين و پيج، گوگل را به‌عنوان شرکتي تجاري به‌ثبت رساندند، آن‌ها مأموريت بزرگ‌تري پيش روي خود ديدند. اين دو شخص فقط در‌حال‌ساخت موتور جست‌وجويي با هدف ارائه‌ي تبليغات هدفمند نبودند؛ بلکه آن‌ها در‌حال‌منظم‌سازي اطلاعات جهان بودند تا آن را دردسترس همگان قرار دهند و اين داده‌ها را به‌ وسيله‌اي ارزشمند براي همه تبديل کنند. چنين ديدگاهي حتي از انديشه‌هاي افراد حاضر در پنتاگون، وزارت دفاع آمريکا، هم فراتر مي‌رود. با رشد گوگل و سلطه‌ي آن بر اينترنت، اين شرکت جنبه‌ي ديگري هم به خدمات خود اضافه کرد؛ جنبه‌اي که کمتر افراد به آن توجه مي‌کردند: گوگل به پيمان‌کاري دولتي تبديل شده‌ بود. تمام پلتفرم‌ها و خدمات ارائه‌شده‌ي گوگل به‌منظور نظارت بر زندگي مردم استفاده مي‌شوند. داده‌هاي به‌دست‌آمده از تمام کاربران مي‌توانند براي سازمان‌هاي دولتي ايالات‌ متحده‌ي آمريکا هم مفيد باشند. دراين‌ميان، مي‌توان به ارتش، سازمان‌هاي جاسوسي، پليس و مدارس اشاره کرد که در جمع مشتريان دولتي گوگل قرار مي‌گيرند. جالب است بدانيد عامل تمام اين تغييرات، پلتفرم نوپايي به‌نام گوگل‌ارث (Google Earth) بود. در سال ۲۰۰۳، شرکتي موسوم به Keyhole در سن‌فرانسيسکو اوضاع وخيمي را سپري مي‌کرد. نام اين شرکت شبيه به برنامه‌ي ماهواره‌هاي جاسوسي سازمان مرکزي اطلاعات آمريکا (CIA) در دهه‌ي ۱۹۶۰ بود و از يکي از شرکت‌هاي بازي‌سازي منشعب شده‌ بود. شايان ذکر است در سال ۲۰۰۳، تنها دو سال از فعاليت اين شرکت مي‌گذشت. گوگل توانسته ظاهري بي‌گناه را براي خود حفظ کند به‌گفته‌ي مديرعامل اين شرکت، جان هنکي، ايده‌هاي وي از رمان علمي‌‌تخيلي Snow Crash نوشته‌ي نيل استفانسون نشئت گرفته بودند. قهرمان اين رمان از نرم‌افزاري استفاده مي‌کرد که «شرکت مرکزي اطلاعات» آن را توليد‌ کرده بود. اين نرم‌افزار نوعي ابزار واقعيت‌ مجازي و طراحي‌شده بود تا ذره‌ذره‌ي اطلاعات فضايي را دنبال کند. اطلاعاتي از قبيل نقشه‌ها، داده‌هاي آب‌وهوايي، برنامه‌هاي ساخت‌وساز و اطلاعات مرتبط با ماهواره‌هاي جاسوسي. ريشه‌ي Keyhole به دنياي بازي‌هاي رايانه‌اي بازمي‌گشت؛ اما ايده‌ي مديرعامل اين شرکت رنگ واقعيت به‌خود گرفت. آن‌ها با به‌هم چسباندن تصاوير ماهواره‌اي و هوايي، الگويي سه‌بعدي و بي‌نقص از زمين تهيه کردند. اين محصول ابزاري شگفت‌انگيز بود؛ ابزاري که به هر کاربر اينترنت اجازه مي‌داد برفراز هر مکاني به پرواز درآيد. تنها مشکل اين بود که Keyhole در زمان خوبي محصولش را به بازار عرضه نکرده‌ بود. محصول Keyhole در زماني عرضه‌شده بود که رشد اقتصادي شرکت‌هاي حوزه‌ي فناوري با افت روبه‌رو شده بود. به‌دليل کمبود سرمايه، Keyhole در موقعيت خطرناکي قرار گرفته بود؛ اما تنها اندکي پيش از نابودي، اين شرکت را همان سازماني نجات داد که ايده‌ي اوليه‌ي خود را از آن به‌دست آورده‌ بود. فرشته‌ي نجات اين شرکت سازماني نبود جز سازمان اطلاعات مرکزي ايالات‌ متحده‌ي آمريکا (CIA). در سال ۱۹۹۹ و در اوج رشد تجاري شرکت‌هاي حوزه‌ي فناوري، CIA به تأسيس شرکتي سرمايه‌گذاري موسوم به In-Q-Tel دست زده‌ بود. هدف اين شرکت سرمايه‌گذاري در شرکت‌هاي نوپايي بود که اهداف آن‌ها با نيازهاي اطلاعاتي اين سازمان هم‌راستا بودند. Keyhole نيز به‌عنوان گزينه‌اي بي‌نقص در اين زمينه به‌حساب مي‌آمد. سازمان مرکزي اطلاعات ايالات‌ متحده‌ي آمريکا مبلغ نامشخصي دراختيار Keyhole قرار داد. توافق ميان اين شرکت و CIA در اوايل سال ۲۰۰۳ و در قالب همکاري با آژانس ملي اطلاعاتي‌جغرافيايي به مرحله‌ي نهايي رسيد. اين آژانس مجموعه‌اي است با ۱۴ هزار و ۵۰۰ نفر کارمند و بودجه‌اي ۵ ميليارد دلاري. اين مجوعه که به‌اختصار NGA (مخفف National Geospatial-Intelligence Agency) ناميده مي‌شود، وظيفه‌ي ارائه‌ي اطلاعات ماهواره‌اي به CIA و وزارت دفاع آمريکا را برعهده دارد. شعار NGA اين است که مأموريت آن‌ها را بازتاب مي‌دهد: «زمين را بشناس و راه را نشان‌بده و جهان را درک کن». سازمان مرکزي اطلاعات ايالات متحده‌ي آمريکا و NGA صرفا به‌ سرمايه‌گذاري در در Keyhole مشغول نبودند؛ بلکه از مشتريان اين شرکت نيز به‌شمار مي‌رفتند. يکي از کارهايي که اين دو سازمان انجام مي‌دادند، انجام تغييرات اختصاصي در نقشه‌ي مجازي Keyhole بود تا آن را با نيازهاي خود تطبيق دهند. چند ماه پس از سرمايه‌گذاري In-Q-Tel، نرم‌افزار ارائه‌شده‌ي Keyhole با خدمات عملياتي ارتش آمريکا يکپارچه شده بود و از آن براي پشتيباني از نيروهاي آمريکايي در عراق استفاده مي‌شد. مسئولان امنيتي از سادگي نقشه‌هاي مجازي شبيه به «بازي‌هاي رايانه‌اي» شگفت‌زده شده بودند. آن‌ها همچين امکان اضافه‌کردن لايه‌هايي از اطلاعات تصويري بر ديگر اطلاعات ارائه‌شده در نقشه را تحسين مي‌کردند. تنها محدوديت موجود، داده‌هاي ارائه‌شده به نرم‌افزار و اطلاعات پيوست‌شدني به نقشه بودند. از جمله‌ي اين اطلاعات مي‌توان به حرکت نيروها، ذخيره‌ي تسليحات، وضعيت آني آب‌وهوا و درياها، ايميل‌ها و تماس‌هاي رديابي‌شده و مکان تلفن‌هاي همراه بود. محصول Keyhole به تحليلگران اطلاعاتي، فرماندهان حاضر در صحنه‌ي نبرد، خلبانان نيروي هوايي و ديگر افراد توانايي‌هايي مي‌داد که بي‌شباهت به توانايي گوشي‌هاي هوشمند و رايانه‌هاي امروزي براي نشان‌دادن نقشه‌ها نبود. همچنين، نقشه‌هايي که امروزه دراختيار کاربران عادي قرار دارند، رستوران‌ها، کافي‌شاپ‌ها، موزه‌ها، اطلاعات ترافيکي و مسيرهاي تردد مترو را نشان مي‌دهند. باوجوداين، افسران نظامي، تنها کساني نبودند که به نقشه‌هاي Keyhole علاقه داشتند؛ بلکه سرگئي برين نيز بسيار به اين نقشه‌ها علاقه‌مند بود. او به‌اندازه‌اي مجذوب محصول Keyhole بود که اصرار مي‌ورزيد تا شخصا نحوه‌ي کارکرد اين نقشه‌ها را به مديران گوگل نشان دهد. براساس داستاني که در وب‌سايت Wired منتشر شده، برين سرزده وارد يکي از جلسات شرکت‌ شد. شخصي که درحال‌سخنراني بود، مجبور شد کارش را نيمه‌تمام بگذارد و در همان زمان، برين به حاضران نشان داد چگونه مي‌تواند با نقشه‌هاي Keyhole برفراز خانه‌هايشان پرواز کند. در سال ۲۰۰۴، يعني همان سالي که گوگل به شرکت سهامي‌ عام تبديل‌ شد، Keyhole و شرکت‌هايي که ازسوي CIA در Keyhole سرمايه‌گذاري کرده‌ بودند و ديگر دارايي‌هاي آن‌ها را غول دنياي جست‌وجو خريد. در اين زمان، همان شرکت قديمي Keyhole با نام Google Earth بارديگر متولد شد. ورود به بازي بزرگان تصاحب Keyhole به‌منزله‌ي عطفگاهي براي گوگل بود؛ چراکه ازاين‌پس، گوگل فقط با کاربران عادي روبه‌رو نبود؛ بلکه دولت ايالات متحده‌ي آمريکا نيز به جمع مشتريان غول دنياي جست‌وجو اضافه‌ شده بود. در جريان خريد اين شرکت، يکي از مديران In-Q-tel به‌نام راب پينتر هم به گوگل پيوست. پينتر شخصي نزديک به سازمان‌هاي اطلاعاتي و نظامي بود و با واحد عمليات‌هاي ويژه‌ي ايالات متحده‌ي آمريکا و CIA و شرکت‌هاي سرشناس دفاعي همچون Raytheon و نورثروپ گرومن و لاکهيد مارتين روابط تنگاتنگي داشت. گوگل واحد جديدي موسوم به «گوگل فدرال» را تأسيس کرد و پينتر را هم به مديريت اين واحد برگزيد. محل کار او نيز در منطقه‌ي رستون در ايالت ويرجينيا بود که با دفتر CIA در منطقه‌ي لانگلي فاصله‌ي چنداني نداشت. وظيفه‌ي پينتر اين بود که با لابيگري به‌نفع گوگل، بخشي از قراردادهاي پرسود نظامي و اطلاعاتي را به‌نفع شرکت متبوعش به‌دست آورد. پينتر شغلش را اين‌گونه توصيف مي‌کند: تبليغ و به‌کارگيري راهکارهاي سازماني گوگل براي مجموعه‌اي از کاربران در سراسر جامعه‌ي اطلاعاتي و نظامي. البته، گوگل پيش از اين نيز توانسته بود برخي قراردادهاي اطلاعاتي را به‌دست آورد. براي مثال، در سال ۲۰۰۳ اين شرکت قراردادي به مبلغ ۲.۱ ميليون دلار با سازمان امنيت ملي آمريکا (NSA) امضا کرد تا ابزار جست‌وجوي اختصاصي با قابليت بررسي اسناد در ۲۴ زبان مختلف را براي اين سازمان تهيه کند. پشتيباني تمام وقت نيز از ديگر بخش‌هاي همين قرارداد بود. تصاحب Keyhole به‌منزله‌ي عطفگاهي براي گوگل بود در سال ۲۰۰۴ نيز، گوگل موفق شد قراردادي در زمينه‌ي جست‌وجو با CIA منعقد کند. مبلغ اين قرارداد مشخص نيست؛ اما اين سازمان از گوگل خواسته بود در صفحات جست‌وجوي داخلي CIA، نشان سازمان را داخل يکي از حروف O در نام Google قرار دهند. داگلاس ادواردز، مدير ارشد بازاريابي و مديريت برند گوگل، در سال ۲۰۱۱ در کتابش به‌نام «احساس خوشبختي مي‌کنم: اعتراف‌هاي کارمند شماره‌ي ۵۹ گوگل» مي‌نويسد: به نماينده‌ي فروشمان گفتم اگر آن‌ها قول دادند کسي از اين مسئله باخبر نمي‌شود، اجازه‌ي اين کار را صادر کند. نمي‌خواستم اين مسئله موجب وحشت افرادِ فعال در زمينه‌ي حريم‌ شخصي شود. نکته‌ي مهم اين است که پس از تصاحب Keyhole، تعداد چنين قراردادهايي رو‌به‌فزوني نهاد. در سال ۲۰۰۶، اهالي مانتن‌ويو تعداد گسترده‌اي از مديران و نمايندگان فروش را از نيروي زميني، نيروي هوايي، Raytheon، CIA و لاکهيد مارتين و همچنين از ميان عوامل حزب جمهوري‌خواه استخدام کردند. با وجود تبديل گوگل به شرکتي چندميليارد دلاري با ماهيتي فرامليتي، اين شرکت همچنان توانسته‌ بود ظاهري بي‌گناه را براي خود حفظ کند. در‌حالي‌که تيم روابط‌عمومي گوگل تمام تلاشش را به‌کار مي‌بست تا نقاب انسان‌دوستي بر چهره‌ي گوگل باقي بماند، مديران اجرايي اين شرکت راهبردي را دنبال مي‌کردند تا در عصر اينترنت، غول دنياي جست‌وجو به جايگاهي شبيه به جايگاه لاکهيد مارتين، غول دنياي تسليحات دست پيدا کند. براساس گفته‌هاي پينتر در سال ۲۰۰۸، هرساله تعداد کارکنان مجموعه‌ي گوگل فدرال سه‌برابر مي‌شد و به کمک افرادي که در درون شرکت‌ها و سازمان‌ها به به‌نفع گوگل لابيگري مي‌کردند، کسب‌وکار قراردادهاي نظامي و اطلاعاتي اهالي مانتن‌ويو رو‌به‌گسترش مي‌نهاد. در سال ۲۰۰۷، گوگل با همکاري لاکهيد مارتين به طراحي سيستمي بصري براي NGA (آژانس ملي اطلاعاتي-جغرافيايي) دست زد. اين سيستم محل پايگاه‌هاي ارتش و نيز مناطق سنّي‌نشين و شيعه‌نشين شهر بغداد را به نظاميان آمريکايي نشان مي‌داد. با وجود سابقه‌ي درگيري‌ها و پاک‌سازي‌هاي قومي در اين منطقه، چنين اطلاعاتي براي ارتش ايالات متحده‌ي آمريکا بسيار مفيد بود. در سال ۲۰۰۸ نيز، گوگل قراردادي براي اداره‌ و مديريت سِرورها و سيستم جست‌وجوي دانش‌نامه‌ي امنيتي CIA به‌دست آورد. اين دانش‌نامه نوعي بانک اطلاعاتي از مطالب امنيتي است که براساس الگوي ويکي‌پديا ساخته شده است و به‌طور مشترک آن را CIA و NSA و پليس فدرال آمريکا (FBI) ويرايش مي‌کردند. مدت کوتاهي بعد، گوگل قرارداد نظامي ديگري هم منعقد کرد. طي اين قرارداد، پنجاه هزار سرباز به مجموعه‌اي اختصاصي از خدمات همراه گوگل تجهيز مي‌شدند. افزون‌براين، سال ۲۰۱۰ با قرارداد ديگري همراه بود که عمق وابستگي سازمان‌هاي اطلاعاتي ايالات متحده‌ي آمريکا به گوگل را آشکار مي‌کرد. در اين قرارداد ۲۷ ميليون دلاري که بدون مناقصه و به‌طور مستقيم به گوگل واگذار شده بود، مسئوليت ارائه‌ي «خدمات بصري جغرافيايي-مکاني» به NGA برعهده‌ي گوگل گذاشته‌ شد. با اين قرارداد، غول دنياي جست‌وجو در عمل به «چشمان» سازمان‌هاي اطلاعاتي و دفاعي ايالات متحده‌ي آمريکا تبديل شده بود. رقباي گوگل اعتراض خود را به تصميم NGA درباره‌ي انتخاب‌نشدن شرکت‌ها ازطريق فرايند مناقصه اعلام کردند؛ اما اين سازمان در دفاع از تصميم خود ادعا کرد آن‌ها گزينه‌ي ديگري جز گوگل نداشتند. سازمان‌هاي امنيتي از مدت‌ها پيش در برنامه‌هاي فوق‌سرّي، با گوگل همکاري کرده بودند تا فناوري‌هاي مرتبط با Google Earth را براساس نيازهاي خود توسعه‌ دهند. در چنين حالتي، آن‌ها انتخابي نداشتند جز ادامه‌ي همکاري با گوگل. اهالي مانتن‌ويو همواره درباره‌ي جزئيات و گستره‌ي قراردادهاي خود با سازمان‌هاي نظامي و امنيتي سکوت اختيار کرده‌اند. نه‌تنها درآمد حاصل از قراردادهاي نظامي و امنيتي گوگل در ستوني مجزا در فهرست درآمد فصلي اين شرکت ثبت نمي‌شود؛ بلکه مجموع درآمدهاي حاصل از چنين قراردادهايي هم هيچ‌گاه گزارش نمي‌شوند. بااين‌حال بر اساس تحليل قراردادهاي ثبت‌شده در بانک اطلاعاتي دولت ايالات متحده‌ي آمريکا و اطلاعات کسب‌شده به کمک قانون آزادي اطلاعات، گوگل با سرعت فزاينده‌اي در‌حال‌ارائه‌ي خدمات خود به سازمان‌هاي دولتي است. اصلي‌ترين ارگان‌هاي نظامي ايالات متحده‌ي آمريکا و سازمان‌هاي اطلاعاتي و حتي وزارت امورخارجه ازجمله مشترياني هستند که از ابزارهايي همچون جست‌وجوي گوگل و Google Earth و مجموعه‌ي G Suite استفاده مي‌کنند. در برخي مواقع، غول دنياي جست‌وجو خدمات خود را به‌صورت مستقيم دراختيار دولت قرار مي‌دهد. در برخي مواقع نيز، اين کار ازطريق شرکت‌هاي واسطه انجام مي‌شود. براي مثال، لاکهيد مارتين، يکي از پيمان‌کاران نظامي بزرگ‌، به‌عنوان شرکت واسطه براي ارائه‌ي خدمات گوگل به سازمان‌هاي دولتي عمل مي‌کند. ديگر شرکت‌هاي واسط بين گوگل و دولت آمريکا عبارت‌اند از: Saic (مخفف Science Applications International Corporation) و شرکت بين‌المللي کاربردهاي علوم (يکي از شرکت‌هاي بزرگ کاليفرنيا) و برخي از کارکنان اين شرکت. بازاري بزرگ و کسب‌وکاري پرسود ورود گوگل به بازار قراردادهاي نظامي ازنظر اقتصادي توجيه‌پذير است. در زمان تشکيل «گوگل فدرال» در سال ۲۰۰۶، وزارت دفاع آمريکا بخش عظيمي از بودجه‌ي خود را به شرکت‌هاي پيمان‌کار اختصاص مي‌داد. در سال ۲۰۰۶، از بودجه‌ي ۶۰ ميليارد دلاري اختصاص داده شده به امور اطلاعاتي، ۷۰ درصد يا به‌عبارتي ۴۲ ميليارد دلار به جيب پيمان‌کاران سرازير شده بود. اين بدين معني است که هرچند هزينه‌ها را دولت پرداخت مي‌کند، کارها را شرکت‌هايي مانند لاکهيد مارتين، Raytheon، بويينگ، Bechtel، Booz Allen Hamilton و ديگر شرکت‌هاي بانفوذ انجام مي‌دهند. شايان ذکر است چنين وضعيتي فقط به بخش دفاعي محدود نمي‌شود. در سال ۲۰۱۷، دولت فدرال ۹۰ ميليارد دلار در زمينه‌ي فناوري اطلاعات هزينه کرده بود. همين بازار جايگاه پرسودي است که گوگل مي‌خواهد در آن حضوري قدرتمند داشته باشد. موفقيت گوگل در اين بازار هم کاملا تضمين شده است؛ چراکه محصولات ارائه‌شده‌ي گوگل در زمره‌ي بهترين‌ها هستند. درادامه، با مثالي آشنا مي‌شويم که اهميت گوگل براي دولت ايالات متحده‌ي آمريکا را به ما نشان مي‌دهد. در سال ۲۰۱۰، پس از نفوذي گسترده به سيستم‌هاي گوگل که منشأ آن به هکرهاي چيني نسبت داده مي‌شد، گوگل وارد توافقي مخفيانه با سازمان امنيت ملي آمريکا شد. به‌ادعاي مقام‌هايي که از جزئيات توافق‌هاي امنيتي آگاه هستند، گوگل موظف شد اطلاعات مرتبط‌با ترافيک شبکه‌هاي خود را دراختيار سازمان امنيت ملي قرار دهد و درمقابل، اين سازمان اطلاعات مرتبط‌با هکرهاي خارجي را دراختيار غول دنياي جست‌وجو بگذارد. شين هريس، يکي از گزارشگران امور دفاعي، دراين‌باره مي‌گويد: اين، توافقي متقابل بود: اطلاعات درمقابل اطلاعات. از نگاه سازمان امنيت ملي، در ازاي تأمين امنيت گوگل، اطلاعات دراختيار اين نهاد امنيتي قرار مي‌گرفتند. دستيابي به چنين توافقي کاملا منطقي جلوه مي‌کرد. برخي از خدمات حياتي وزارت دفاع و سازمان مرکزي اطلاعات و وزارت امورخارجه ازطريق سِرورهاي گوگل ارائه مي‌شدند. گوگل بخشي از خانواده‌ي نظامي آمريکا بود و در جامعه‌ي اين کشور نقشي اساسي ايفا مي‌کرد؛ بنابراين، لازم بود از چنين شرکتي دفاع شود. نفوذ به تمام سطوح جامعه باوجوداين، اهالي مانتن‌ويو فقط به همکاري با سازمان‌هاي امنيتي و نظامي بسنده نکردند. آن‌ها تلاش‌هايي در پيش گرفتند تا به تمام سطوح جامعه نفوذ کنند. سازمان‌هاي غيرنظاميِ فدرال، شهرداري‌ها، فرمانداري‌ها، واحدهاي پليس محلي، مراکز امدادي، بيمارستان‌ها، مدارس دولتي و انواع و اقسام شرکت‌ها و سازمان‌هاي غيرانتفاعي در ميان اهداف گوگل قرار داشتند. گوگل فقط به همکاري با سازمان‌هاي امنيتي و نظامي بسنده نمي‌کند در سال ۲۰۱۱، اداره‌ي ملي اقيانوسي و جوّي که وظيفه‌ي تحقيق در زمينه‌ي آب‌وهوا و محيط‌زيست را برعهده دارد، استفاده از خدمات گوگل را شروع کرد. در سال ۲۰۱۴، سازمان‌هاي فعال در شهر بوستون از نيروي پليس گرفته تا آموزش‌و‌پرورش، از خدمات گوگل استفاده کردند. ۷۶ هزار نفر از کارکنان سازماني در شهر بوستون براي انجام امور سازماني به خدمات گوگل وابسته هستند؛ حتي مواردي همچون ايميل‌هاي قديمي هم به سرويس اَبري گوگل منتقل شدند. سازمان جنگل‌باني و اداره‌ي فدرال مديريت بزرگ‌راه‌ها هم از ديگر مشترياني هستند که از Google Earth و سيستم پست الکترونيک گوگل (جيميل)‌ استفاده مي‌کنند. در سال ۲۰۱۶، شهرداري نيويورک قراردادي با گوگل به‌منظور برپاکردن ايستگاه‌هاي واي‌فاي مجاني در سراسر شهر منعقد کرد. درعين‌حال، ايالت‌هايي همچون کاليفرنيا و نوادا و آيووا هم براي پيش‌بيني و دستگيري مجرمان سوءاستفاده‌کننده از نظام خدمات اجتماعي، به پلتفرم رايانش اَبري گوگل متکي هستند. علاوه‌بر اين‌ها، افزون‌بر نيمي از مدارس دولتي ايالات متحده‌ي آمريکا هم زير سلطه‌ي گوگل قرار دارند. در جريان کنفرانسي در سال ۲۰۱۳ که به‌منظور اعطاي قراردادهاي دولتي در ايالت وايومينگ برگزار شده بود، اسکات سيابتري، نماينده‌ي فروش گوگل فدرال، در گفت‌وگو با کارکنان دولت به اين موضوع اشاره کرد که خدمات اين شرکت امکان تحليل هوشمند را دراختيار فرماندهان و مديران و افسران پليس قرار مي‌دهد. به‌ادعاي سيابتري، گوگل به مشتريان خود اجازه مي‌دهد در زمان مناسب، به اطلاعات مناسب دست پيدا کنند. وي در ادامه اظهار کرد: آنچه انجام مي‌دهيم اين است که امکان جمع‌آوري و هماهنگ‌سازي و استفاده از [اطلاعات] را فراهم مي‌کنيم. سيابتري از نظارت بر شيوع بيماري آنفولانزا، نظارت بر گسترش سيل و آتش‌سوزي جنگل‌ها، کنترل اجراي قوانين به‌صورت امن، يکپارچه‌سازي دوربين‌هاي امنيتي و سيستم‌هاي تشخيص چهره و حتي واکنش به تيراندازي در مدارس به‌عنوان مثال‌هايي از کاربردهاي خدمات گوگل ياد کرد. وي در تشريح کاربرد خدمات گوگل براي واکنش به تيراندازي در مدارس توضيح داد: به‌طور فزاينده با اين تقاضا روبه‌رو هستيم که نقشه‌هاي مدارس در مناطق مختلف را منتشر کنيم. اگر با تيرانداز در مدرسه درگير باشيم، بايد بدانيم هرچيزي در چه مکاني قرار دارد. توانايي مشاهده‌ي نقشه‌ي مدرسه و اجزاي موجود در بخش‌هاي مختلف مدرسه با کمک گوشي‌هاي هوشمند، در چنين وضعيتي مي‌تواند براي نجات جان افراد مهم باشد. چند ماه پس از صحبت‌هاي سيابتري در وايومينگ، او با مقام‌هاي شهر اوکلند در ايالت کاليفرنيا ديدار کرد تا درباره‌ي همکاري در زمينه‌ي ساخت مرکز مراقبت‌هاي پليس به مذاکره بنشيند. گوگل با داده‌هاي کاربران چه مي‌کند؟ ترکيب خدمات نظامي، انتظامي، دولتي، آموزشي، تجاري و خدمات مشتري‌محور، آن‌هم به‌گونه‌اي که تماما از مجراي سِرورهاي گوگل عبور مي‌کنند، همچون زنگ‌خطر مي‌تواند باشد. وکلا از تجاوز سرويس پست الکترونيک گوگل به حريم روابط ميان وکلا و موکلان نگران هستند. والدين نيز از خود مي‌پرسند غول دنياي جست‌وجو از اطلاعات جمع‌آوري‌شده از کودکانشان در مدرسه به چه منظوري استفاده مي‌کند. ‌به‌راستي، داده‌هايي که در رگ‌هاي گوگل در جريان هستند، به چه منظوري استفاده مي‌شوند؟ آيا تمام آن‌ها به سيستم نظارتي بزرگ گوگل وارد مي‌شوند؟ حدومرزهاي درنظر گرفته‌شده‌ي گوگل به کجا ختم مي‌شوند؟ آيا اصلا حدومرزي وجود دارد؟ در پاسخ به تمام اين پرسش‌ها، ساکنان مانتن‌ويو فقط پاسخ‌هايي مبهم و متناقض مي‌دهند. گفتني است چنين دغدغه‌هايي فقط به گوگل مربوط نمي‌شوند. پشت نقاب هر شرکت بزرگي که روزانه از خدماتش استفاده مي‌کنيم، سيستم نظارتي خصوصي بزرگي بنا شده که با دولت همکاري مي‌کند. اگر به تصوير بزرگ‌تر نگاه کنيم، تفاوتي ميان همکاري گوگل و ديگر شرکت‌ها با دولت ايالات متحده‌ي آمريکا وجود ندارد؛ بلکه صرفا گستره‌ي اين همکاري‌ها متفاوت است. گستره و عمق همکاري گوگل با سازمان‌هاي دولتي و استفاده از فناوري‌هاي اين شرکت به‌وسيله‌ي اين سازمان‌ها است که باعث مي‌شود بيش از ديگر شرکت‌ها زير ذره‌بين قرار بگيرد. گوگل فقط پيمان‌کار اطلاعاتي نيست؛ بلکه شرکتي بزرگ و جاه‌طلب است. اين شرکت اغلب نقش سازمان همتا را براي آژانس‌هاي دولتي بازي مي‌کند. غول دنياي جست‌وجو از منابع و قدرت مالي خود استفاده مي‌کند تا شرکت‌هاي بزرگ نظامي را با خود همراه کند. در سال ۲۰۰۸، گوگل در زمينه‌ي ماهواره‌ي جاسوسي GeoEye-1 با آژانس ملي اطلاعاتي‌جغرافيايي همکاري کرد و در زمان پرتاب ماهواره، نشان تجاري گوگل روي بدنه‌ي راکت حامل بود؛ علاوه‌براين، غول دنياي جست‌وجو حق انحصاري استفاده از داده‌هاي جمع‌آوري‌شده‌ي اين ماهواره براي ايجاد نقشه‌هاي آنلاين را به‌دست آورد. درحال‌حاضر، گوگل شرکت بوستون دايناميکس را خريده است؛ شرکتي که پيش‌ازاين در زمينه‌ي فروش ربات‌هاي نظامي به ارتش آمريکا ناکام مانده بود. سرمايه‌گذاري ۱۰۰ ميليون دلاري در CrowdStrike نيز ازجمله ديگر اقدامات درخورتوجه گوگل است. با اين اوصاف است که گوگل يکي از شرکت‌هاي پيمان‌کار بزرگ نظامي و اطلاعاتي محسوب مي‌شود. شايان ذکر است کميته‌ي ملي حزب دموکرات وظيفه‌ي بررسي نقش هکرهاي روسي در انتخابات رياست‌جمهوري سال ۲۰۱۶ آمريکا را به اين شرکت واگذار کرده بود. انديشکده‌ي Jigsaw نيز ازجمله سازمان‌هايي است که درکنترل اهالي مانتن‌ويو است. اين انديشکده‌ در زمينه‌ي حل مشکلات مرتبط‌با سياست خارجي، ازجمله تروريسم و سانسور و جنگ‌افزارهاي مجازي فعاليت مي‌کند. در سال ۲۰۱۰، اريک اشميت و جارد کوهن اين انديشکده را تأسيس کردند. کوهنِ ۲۹ ساله ارتباط نزديکي با وزارت امورخارجه‌ي آمريکا دارد و در دوران رياست‌جمهوري جورج واکر بوش و باراک اوباما به خدمت در اين وزارت‌خانه مشغول بوده است. شايان ذکر است در همان زمان، پروژه‌هاي مهمي در زمينه‌ي سياست خارجي و امنيت ملي به Jigsaw واگذار شدند. برخي از پروژه‌هاي Jigsaw براي وزارت امور خارجه‌ي ايالات متحده‌ي آمريکا عبارت‌اند از: ۱. نظرسنجي براي دولت آمريکا به‌منظور کمک به آماده‌سازي پيش‌نويس قانون‌اساسي در کشور جنگ‌زده‌ي سومالي؛ ۲. ايجاد ابزارهايي براي پيگيري خريدوفروش اسلحه در جهان؛ ۳. کمک به ايجاد شرکتي نوپا براي مبارزه با سانسور اينترنتي در چين. يکي ديگر از پلتفرم‌هاي ايجادشده‌ي Jigsaw، ابزاري است که براي مبارزه با جذب افراد به‌وسيله‌ي سازمان‌هاي تروريستي ازطريق اينترنت ايجاد شده است. اين سيستم آن دسته از کاربرانِ علاقه‌مند گوگل به موضوعات تندروانه را شناسايي و آن‌ها را به سمت صفحات اينترنتي و ويدئوهاي آماده‌شده‌ي وزارت امورخارجه‌ي آمريکا هدايت مي‌کند. اين صفحات و ويدئوها حاوي مطالبي هستند که مي‌توانند کاربران را از عضويت در سازمان‌هاي تروريستي منصرف کنند. گوگل از اين کار با عنوان «روش هدايتي» نام مي‌برد و کوهن هم آن را به‌عنوان نوعي مبارزه با شورش‌هاي آنلاين تلقي مي‌کند. گوگل فقط پيمان‌کار اطلاعاتي نيست؛ بلکه شرکتي بزرگ و جاه‌طلب است در سال ۲۰۱۲، پس از شدت‌گرفتن درگيري‌ها در سوريه و پشتيباني آمريکا از برخي طرف‌هاي درگير جنگ، وظيفه‌ي ارائه‌ي نقشه‌هايي با جزئيات بالا به Jigsaw واگذار شد. در عمل، Jigsaw باعث مي‌شود مرز ميان سياست‌هاي خصوصي گوگل و سياست‌هاي عمومي آمريکا ازبين برود. حتي در يکي از موارد، يکي از مقام‌هاي وزارت امورخارجه‌ي آمريکا Jigsaw را به تلاش براي تغيير حکومت‌هاي خاورميانه متهم کرد. فرد بورتون، مدير سازمان اطلاعات بين‌المللي Stratfor و مأمور پيشين شاخه‌ي اطلاعاتي وزارت امو خارجه‌ي آمريکا در‌اين‌باره مي‌گويد: گوگل پشتيباني تمام‌عيار کاخ‌سفيد و وزارت امورخارجه را به‌دست مي‌آورد. درعمل، آن‌ها مشغول انجام کارهايي هستند که CIA هم توانايي انجام آن‌ها را ندارد. درمقابل، غول دنياي جست‌وجو انتقادات مطرح‌شده‌ي ديگران را مردود مي‌شمارد. دراين‌باره، اريک اشميت در مصاحبه با وب‌سايت Wired مي‌گويد: در تغيير حکومت‌ها نقشي نداريم و چنين کاري انجام نمي‌دهيم؛ اما اگر کار ما به شهروندان قدرت مي‌دهد تا با [کمک] گوشي‌هاي هوشمند و اطلاعات به تغيير در کشور خود دست بزنند، خُب، اين احتمالا دستاورد خوبي است؛ اين‌طور فکر نمي‌کنيد؟ همکاري Jigsaw با وزارت امورخارجه هم‌اکنون نيز نگراني‌هايي به‌همراه داشته است؛ اما اگر همکاري‌هاي گوگل با اين وزارت‌خانه گسترده‌تر شود، فعاليت‌هاي Jigsaw فقط به‌منزله‌ي نوک قله خواهد بود؛ قله‌اي که هنوز به‌طور کامل ديده نشده است. از يک سو، اهالي مانتن‌ويو در‌حال‌انعقاد قراردادهاي بيشتر با سازمان امنيت ملي هستند و بيش‌ازپيش با دستگاه اطلاعاتي آمريکا پيوند مي‌خورند و از سوي ديگر، شاهد پررنگ‌ترشدن نقش گوگل در عرصه‌هاي بين‌المللي هم هستيم. در مصاحبه‌اي با نشريه‌ي Financial Times در سال ۲۰۱۴، لري پيج در نگاهي به صد سال آينده مي‌گويد: اهداف اجتماعي در زمره‌ي اهداف اصلي ما قرار دارند. حرف ما در گوگل هميشه همين بوده است: برخي سؤال‌هاي اساسي که مردم به آن نمي‌انديشند. براي مثال، چگونه مردم را هماهنگ کنيم؟ چگونه به آن‌ها انگيزه بدهيم؟ مسئله‌ي جذاب ديگر اين است که چگونه به نظام‌هاي دموکراتيک خود نظم ببخشيم؟ مي‌توانيم بسياري از مشکلاتي را حل کنيم که به‌عنوان انسان با آن مواجه هستيم. آنچه از گفته‌هاي پيج برداشت مي‌شود، اين است که از ديدگاه او، گوگل به‌عنوان مرکز پيشرفت‌هاي انسان در صد سال آينده قلمداد مي‌شود. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره