نماد آخرین خبر

سرمقاله اعتماد/ قحطی نگاه طالقانی در حکمرانی دینی ایران امروز!

منبع
اعتماد
بروزرسانی
سرمقاله اعتماد/ قحطی نگاه طالقانی در حکمرانی دینی ایران امروز!

اعتماد/ « قحطی نگاه طالقانی در حکمرانی دینی ایران امروز! » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته جلیل مقدم است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

به بهانه چهل و پنجمین سالگشت رحلت آیت‌الله سید محمود طالقانی

مرحوم طالقانی روحانی نواندیش و ملی‌گرای دوران ما بود، در کوران انقلاب و دوره کوتاه عمر بعد از انقلابش برای بسیاری از ما مرجعیت داشت و در تراز یک رهبر و پدر با جاذبه حداکثری، نیروهای انقلاب را دور خود جمع داشت و به قول مولانا: هر کسی از ظن خود یار او شد، اگر چه که مهلت نیافت اسرار درون خود را با مخاطبانش بگوید.

آیت‌الله طالقانی آن‌قدر اهمیت داشت و این امکان برایش وجود داشت که اگر می‌خواست، می‌توانست با پشتوانه مردم و هوادارانش در عرض بنیانگذار انقلاب اسلامی قرار گیرد اما برای هدفی بزرگ‌تر ترجیح داد خود را ذیل رهبر فقید انقلاب تعریف کند. طالقانی برخلاف روحانیتی که پس از او در مصدر قدرت قرار گرفتند اسیر دوگانه ملی-مذهبی نشد و توفیق ایران و انقلاب ایران را در هم‌افزایی فرهنگ ملی و باورهای دینی می‌دانست .

آیت‌الله طالقانی با نگاه روز و درنظر داشتن مقتضیات زمان، قرآن را تفسیر و راه را برای فهم آسان جامعه باز کرد تا جایی‌که نقل است دکتر شریعتی نیز تحت تاثیر معارف دینی و قرآنی آیت‌الله طالقانی بود. ویژگی تفسیر پرتوی از قرآن آیت‌الله طالقانی توجه به نیاز‌های سیاسی و اجتماعی جامعه است. به‌ طور مثال آیت‌الله آیه «و لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» را براساس نیاز جامعه ایران تفسیر می‌کند و می‌گوید: «لیقوم الناس» برای اینکه مردم خود بجوشند و قیام کنند، نه اینکه پیامبران مردم را به قیام وادارند. یا درباره آزادی می‌گوید: «ما که دستوری چون «لا اکراه فی‌الدین» داریم چرا باید از آزادی در ابعاد گوناگون ترس داشته باشیم و آزادی دیگران را سلب کنیم. نکته مهم در دیدگاه‌های آیت‌الله طالقانی مردم محوری و قابل پذیرش کردن مبانی دینی توسط توده مردم بود. او برای اینکه بتواند به‌ طور مستقل، قرآن و معارف اسلامی به ‌خصوص نهج‌البلاغه را ترویج کند از حوزه بیرون آمد. در تهران که از جهت علمی و اجتماعی، محیط پیشرفته‌تری بود، مستقر شد. طالقانی نیک دریافته بود که از محتوای دروس حجره‌ای درس حکمرانی برای نسل قرن بیستمی گرفته نمی‌شود و به همین دلیل در تهران و در میان جوانانِ آن روز و کسانی که تشنه شنیدن حقایق ناب اسلام از قرآن و نهج‌البلاغه بودند، مشغول فعالیت شد و بعد از شهریور ۱۳۲۰ هم در میان انجمن‌های اسلامی دانشجویان، معلمان، مهندسان و پزشکان حضور داشت.

اما راز محبوبیت آیت‌الله طالقانی چه بود؟
او خود را در خدمت همگان می‌دانست و همه مردم، مسلمان و غیرمسلمان، شیعه و غیرشیعه را به چشم انسان نگاه می‌کرد و حتی افرادی را هم که به خدا اعتقاد نداشتند، به عنوان یک انسانی می‌نگریست که در شرایط خاصی قرار گرفته و از راه بیرون رفته‌اند نه اینکه آنها را کافر و نجس بداند. آیت‌الله طالقانی شناخت کاملی نسبت به دنیا داشت و پیوسته در زمینه مباحث تاریخی و اجتماعی و سیاسی مطالعه می‌کرد و لذا به جهان از منظر شؤونات انسانی نگاه می‌کرد، یعنی این‌طور نبود که مثلا بلوکی را که خارج از اسلام بود پلید بداند، بلکه تنها مخالفت و نفرت ایشان از کسانی بود که می‌خواهند انسان‌ها را به استعمار و استثمار درآورند، در غیر این صورت نسبت به همه مردم یعنی مسلمان و غیرمسلمان با دیدگاه انسانیت نگاه می‌کرد و نسبت به هیچ‌کس نفرت نداشت. درواقع آیت‌الله طالقانی به همه به چشم انسان و به عنوان فرزندان خود نگاه می‌کرد و می‌خواست همه را با اخلاق انسانی خوب هدایت کند و از همین جهت همه مردم شیفته اخلاق انسانی ایشان بودند و هم او را دوست داشتند و هم به او احترام می‌گذاشت. وصف پدر طالقانی برای او ناشی از همین نوع نگرش بود که اکنون حکم کیمیا یافته است. آیت‌الله طالقانی یک الگوی پسندیده از یک روحانی ملی‌گرای دین‌باور بود که ایران و ایرانی را در بستر زمان خود سربلند دوست می‌داشت و برخلاف اکثر روحانیت در یک چارچوب خاص حتی در چارچوب قالب دین فکر نمی‌کرد و اندیشه او همیشه نو و با جهانِ نو هماهنگ بود و روی آن تاکید بسیاری داشت . باید تاکید کنم روحانیت حاکم اگر بنای وفاداری به جمهوریت و مردم‌سالاری دارد باید از سیره فکری طالقانی در باب اداره مملکت درس بگیرد. جامعه بحران‌زده ایران می‌تواند با اندیشه‌ها و باورهای ایشان درک بهتری از جمهوری اسلامی بیابد و آزادانه‌تر نفس بکشد. تفکر سید محمود طالقانی که یک انقلابی تمام‌عیار بود در دسته نواندیشان قرار دارد و به لحاظ کاربردی نیز در زمان خود وحدت‌بخش بود. برای درک بهتر موضوع شما را به مطالعه جو سیاسی سال‌های اول انقلاب و جایگاه تفکر مرحوم طالقانی در بستر جامعه که همانا وحدت‌بخشی وجه ممتاز آن بود ارجاع می‌دهم که قطب‌های متضاد اجتماعی را به هم پیوند می‌داد.
طالقانی، مطهری، بهشتی و شریعتی نقطه عطف و حلقه وصل نیروهای متضاد در آن مقطع مهم بودند.
جریان ملی‌گرایی و به ویژه مبارزات دکتر مصدق بسیار مورد توجه آیت‌الله طالقانی بود و همواره روشنفکرانی چون بازرگان و شریعتی را مورد تمجید قرار می‌داد و البته که ملی‌گرایی آیت‌الله طالقانی براساس آنچه ذکر شد در پیوند با اسلام بود و با فهم کامل از ضرورت رابطه طرفینی فرهنگ غنی و قوی ملی و دینی در پی برقراری این موازنه بود. 
در واقع آیت‌الله طالقانی این جریان فکری را به سبب توانایی‌اش در احیای اسلام و دین برای نسل جوان و جذب جوانان به دین مورد توجه قرار داد و همواره از روش‌های آنها برای احیای دین اصیل اسلام بهره برد. وی همواره در طول زمان حیات خود با بازرگان در حوزه‌های مختلف همکاری کرد و در ارتباط با جوانان همواره با آگاهی از روش‌های شریعتی و نوع تبیین او از اسلام و بهره‌گیری از علوم جدید در تبیین دین استفاده  کرد.
 جدای از نقش دینی و سیاسی، طالقانی یکی از چهره‌های شاخص «اسلام اجتماعی» است. اسلامی که دغدغه‌‌اش تحول اجتماعی و روشش، درآمیختن با جامعه و توجه به جامعه اما مستقل از قدرت سیاسی در کلام و کردار است .
نخست درک اجتماعی از دین، قرابت دین و جامعه و مبنای اجتماعی دین، تاکید بر کار جمعی، همکاری اجتماعی، تعاون و فعالیت انجمنی و همچنین تاکید بر آغاز فعالیت از گروه‌های کوچک جامعه و اصناف، دانشجویان، معلمان و مهندسان.
در طول تاریخ اسلام نیز هر گاه مدعیان دینداری با محوریت توجه به آحاد مردم و نفوذ اجتماعی فعالیت داشته‌اند  در تقویت  دینداری  موفق‌تر بوده‌اند. 

اما چرا طالقانی مصداق اسلام اجتماعی است؟ به این دلیل که در اندیشه، موقعیت و مشی طالقانی عناصری است که باعث می‌شود پروژه اصلاحی وی با پروژه اجتماعی، قرابت ترجیحی یابد. اندیشه و زندگی، بینش و مشی عملی طالقانی، همه عناصر آنچه می‌توان اسلام اجتماعی نامید را داراست. درک طالقانی از سیاست با درک مسلط که معطوف به کسب قدرت سیاسی است، متفاوت است. طالقانی همراه جریان اسلام سیاسی بود و یکی از چهره‌های این جریان محسوب می‌شود اما به دلیل درکی که از سیاست دارد، با این جریان متمایز می‌شود. آیت‌الله طالقانی بالصراحه می‌گوید: «ما (روحانیت) داعیه حکومت نداریم.» بنابر این باور، طالقانی از جریان مسلط اسلام سیاسی متمایز می‌شود و با جریان اسلام اجتماعی قرابت می‌‌یابد.
به هر صورت برای ما که به وعده‌های روشن روحانیونی چون طالقانی چشم امید داشتیم و پای کار انقلاب و جمهوری اسلامی عمری را گذاشتیم و اینک در کژراهه‌ای افتاده‌ایم که فکرش را نمی‌کردیم، حرجی نیست که در این زمانه جای امثال آیت‌الله طالقانی را خالی کنیم و یادش را گرامی بداریم.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar