مرز باریک همسایگی و همدستی

وطن امروز/متن پیش رو در وطن امروز منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
وحیده کریمی| در میانه جنگ تحمیلی ۱۲روزه و تحولات پرشتاب امنیتی و ژئوپلیتیکی منطقه، روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان در موقعیتی پیچیده و شکننده قرار گرفته است؛ وضعیتی که بیش از آنکه تحت تأثیر بیانیههای دیپلماتیک رسمی باشد، اکنون بهوضوح در میدان روایتها، شبکههای اجتماعی و افکار عمومی شکل میگیرد. انتشار گسترده شایعات و گمانهزنیها در فضای مجازی مبنی بر نقش غیرمستقیم یا حداقل حمایت باکو از عملیات پهپادی اسرائیل علیه ایران، یک بار دیگر ضرورت بازخوانی ابعاد پنهان و پیدای مناسبات تهران-باکو را در سطح بالای امنیتی برجسته کرده است.
در چنین شرایطی، چالش اصلی نهصرفا مرز مشترک یا رقابتهای سنتی در قفقاز جنوبی، بلکه تلاقی ناهمگون سیاستهای امنیتی، گرایشهای ایدئولوژیک و وابستگیهای راهبردی جمهوری آذربایجان با رژیم اسرائیل است؛ بازیگرانی که از منظر تهران، در پی مهار و تضعیف نقش منطقهای ایران هستند. این در حالی است که دولتهای دو کشور، در بیان رسمی خود، پیوسته بر همکاری و احترام متقابل تأکید دارند، اما زیر پوست این گفتمان دیپلماتیک، سطحی از بیاعتمادی مزمن در حال شکلگیری مجدد است. افزایش حجم دادههای غیررسمی، گزارشهای تأییدنشده از ورود پهپاد از مرزهای شمال غربی و بازگشایی معنادار مرز آستارا در روزهای آغازین درگیری، همه و همه به پرسشی کلیدی دامن میزند؛ آیا باکو میتواند در بزنگاههای حساس منطقهای، خود را از سایه سنگین بازیگران فرامنطقهای رها کند و همچنان در نگاه افکار عمومی ایران، شریک قابل اعتمادی باقی بماند؟
در واقع، آزمون اعتماد تهران و باکو دیگر صرفا در سطح مذاکرات رسمی یا تماسهای تلفنی میان مقامات تعریف نمیشود، بلکه اکنون در میدان باورها، حافظه تاریخی و برداشتهای نخبگان سیاسی و امنیتی شکل گرفته و آینده این روابط، در گرو پاسخهای شفاف به همین پرسشهای برآمده از دل بحران است.
شکافهای پنهان زیر پوست گفتوگو
در تماس تلفنی میان مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، و الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، ایران رسما خواستار راستیآزمایی درباره احتمال ورود ریزپرندههای مهاجم اسرائیلی از مسیر آذربایجان شد. پزشکیان با یادآوری شهادت فرماندهان نظامی و غیرنظامیان در جریان حملات، بر لزوم پاسخگویی و شفافسازی متحدان منطقهای تأکید کرد. اگرچه علیاف در پاسخ، هرگونه استفاده از آسمان یا خاک کشورش برای حمله به ایران را بهشدت تکذیب کرد و بر تسلط کامل باکو بر فضای سرزمینی خود پای فشرد، اما این اظهارات رسمی نتوانست از موج تردیدهایی که در سطح تحلیلگران و رسانهها شکل گرفته بود، بکاهد. چندی پیش هم جیحون بایراموف، وزیر خارجه آذربایجان، در تماس تلفنی جداگانه با همتای ایرانیاش، بر مواضعی مشابه تأکید کرد.
وزیر امور خارجه جمهوری آذربایجان ضمن ابراز تسلیت به مناسبت شهادت جمعی از فرماندهان نظامی ایران، از جمله سردار شهید باقری، همدردی دولت و ملت آذربایجان را با دولت و مردم ایران و خانوادههای قربانیان ابراز داشت. اوهمچنین تأکید کرد: جمهوری آذربایجان به هیچ عنوان اجازه نخواهد داد از حریم هوایی یا خاک این کشور برای حمله به ایران یا سایر کشورها استفاده شود. وزیر امور خارجه کشورمان نیز حمله مسلحانه رژیم صهیونیستی به ایران را نقض آشکار حاکمیت ملی و زیر پا گذاشتن همه قوانین و مقررات بینالمللی توصیف کرد و گفت: این اقدامات، صلح و امنیت جهانی را به مخاطره انداخته و ایران در راستای دفاع مشروع از خود پاسخ قاطعی به این تجاوز خواهد داد.
مرز آستارا؛ بازگشایی ناگهانی یا استراتژی پنهان؟
یکی از نقاط کانونی تشدید ظن عمومی، بازگشایی مرز آستارا پس از شش سال در روزهای نخستین جنگ بود. این رویداد، همزمان با شدتگرفتن حملات پهپادی به خاک ایران، در نگاه بسیاری از تحلیلگران و کاربران شبکههای اجتماعی، نه یک اتفاق صرفا انسانی یا مرزی، بلکه بخشی از یک سناریوی امنیتی پنهان تلقی شد. برخی کاربران فارسیزبان با تردید از «بازشدن مسیرهای فرار برای عوامل نفوذی» سخن گفتند و این تحرک مرزی را در امتداد همکاریهای استراتژیک باکو و تلآویو تحلیل کردند.
شراکت راهبردی با اسرائیل و تداوم سایه بیاعتمادی
آذربایجان در دو دهه اخیر، به شریک نظامی برجستهای برای اسرائیل در منطقه قفقاز تبدیل شده است. از امضای قراردادهای دفاعی، تولید مشترک تسلیحات سبک با استاندارد ناتو، تا خرید بیش از پنج میلیارد دلار تجهیزات نظامی فقط در دو سال گذشته، همه نشانههایی از یک پیوند راهبردی عمیق میان باکو و تلآویو هستند.
براساس گزارش سال گذشته سایت مشرقنیوز، اسرائیل با مشارکت بیش از ۵۰ فرمانده نظامی و امنیتی، ساختار ارتش آذربایجان را بازسازی کرده، چندین رزمایش آموزشی و عملیاتی برگزار کرده و حتی در حوزههای غیرنظامی چون معماری، آموزش، باستانشناسی، تبلیغ بهائیت و حوزههای فرهنگی نیز نفوذ گستردهای یافته است. ناظران هشدار دادهاند که در تاریخ معاصر، اسرائیل با کمتر کشوری بهاندازه آذربایجان روابط چندلایه و تعاملی داشته است.
افکار عمومی، شبکههای اجتماعی و سنجش مشروعیت منطقهای
در غیاب اطلاعات رسمی شفاف، برخی از تحلیلگران ایرانی و حتی رسانههای خارجی نظیر فرانس۲۴، بهصراحت از نقش جمهوری آذربایجان در میزبانی از زیرساختهای موساد برای نفوذ به ایران سخن گفتهاند. در این میان، موج فزایندهای از بیاعتمادی در فضای عمومی ایران بهویژه نسبت به احتمال حمایت باکو از رژیم اسرائیل و اقدامات خرابکارانه اسرائیل در حال شکلگیری است؛ بیاعتمادیای که میتواند در بلندمدت بر روابط اقتصادی، مرزی و فرهنگی دو کشور تأثیرگذار باشد.
آزمونی دشوار برای باکو و آزمونی دوچندان برای تهران
هرچند دولتهای ایران و جمهوری آذربایجان در سطح رسمی همچنان بر همبستگی، حسن همجواری و احترام متقابل تأکید دارند، اما بستر روابط دوجانبه در میانه بحران اخیر، دستخوش تردیدها و چالشهای نوین شده است. آزمون واقعی نهصرفا برای باکو، که برای تهران نیز آن است که چگونه میتوان در دوران جنگهای سایه و نبردهای پهپادی، میان سیاستهای دوگانه، رویکردهای امنیتی پنهان و الزامات همسایگی، توازن و اعتماد متقابل را حفظ کرد.
در غیاب این شفافسازی، روابط ایران و آذربایجان ناگزیر به سمت پیچیدگی بیشتر و فاصلهای غیررسمی اما مؤثر در مناسبات منطقهای حرکت خواهد کرد.
هرچند با اثبات چنین شایعاتی ایران سکوت نخواهد کرد و حمایت از اسرائیل نهفقط برای آذربایجان، که هر کشوری در منطقه که در راستای تسهیل حملات نظامی اسرائیل به خاک ایران گام برداشته، بیپاسخ نخواهد ماند. البته این به معنای حمله نظامی به چنین کشورهایی در روزهای پس از جنگ ۱۲روزه نیست و ایران مطمئنا گزینههای زیادی روی میز خواهد داشت تا مانع تکرار چنین رفتارهایی شود و اگر حمایتی چون تسهیل ورود هواپیماهای جنگی اسرائیل یا ریزپرندهها اثبات شوند، پاسخ ایران قطعی خواهد بود.