سرمقاله سازندگی/ در نیویورک خبری هست؟

روزنامه سازندگی/ «در نیویورک خبری هست؟» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم امیر اقتناعی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
از قرار معلوم؛ جناب رئیسجمهور بعد از نواختن زنگ مدارس در روز اول مهرماه، برای شرکت در اجلاس سالانه سازمان ملل به آمریکا سفر میکنند و در این اثنا رسانههای دولتی و فعالین رسانهای وابسته به آنها پیشاپیش در تلاشاند تا با فضاسازی مناسب، بیشترین دستاورد را از این سفر به تصویر بکشند. فارغ از اینکه توجه داشته باشند که صِرف بالا بردن انتظارات جامعه، بدون آنکه طرحی نو برای برونرفت از وضعیت درهمپیچیده فعلی در دستور کار باشد، ماحصلی جز سرخوردگی بیش از پیش مردم به همراه نخواهد داشت.
پیشدرآمد این سفر در طی هفتههای اخیر، برگزاری جلسات متعدد دولتی و گفتوگوهای پرشمار سیاسی بود. اشخاص و چهرههای زیادی در این باره سخن گفتهاند و متفقالقول بر اولویت داشتن موضوع توقف اجرای اسنپبک بر هر امر دیگری صحه گذاشتهاند و تمرکز بر دفع این شر در فرصت باقیمانده یکهفتهای را خواستار شدهاند. تا آنجا که نگرانی از تبعات بازگشت تحریمها و مصائبی که بر سر جامعه رنجور ایران آوار خواهد کرد، به حدی است که حتی خطر تکرار جنگ و تجاوز به کشور را به حاشیه رانده است!
با نگاهی کلی به مجموع مواضع، تحلیلها و پیشنهادات ارائه شده از سوی نخبگان و متخصصان امر که به شیوههای مختلف بیان کردهاند، میتوان گفت که جمعبندی همه آن گفتهها، تنها در یک راهبرد خلاصه میشود و آن چیزی نیست جز «توافق جامع با آمریکا». گرچه عموم سیاسیون و تحلیلگران -بنا بر مصالح و اقتضائات- صفاتی چون؛ عزتمندانه بودن مذاکرات، مذاکره کردن از موضع اقتدار، داشتن رویکرد برد-برد به مذاکره و امثالهم را به پیوست این گزاره اصلی میافزایند.
گویی همه این افراد، اعم از؛ اهالی رسانه، مدیران دولتی، فعالین سیاسی و … پیشفرض ثابت ذهنیشان این است که انجام این سفر، لازمالاجرا و حصول توافق نیز قطعی است! اما هیچکس به این امر توجهی ندارد که دیدار با رئیسجمهور آمریکا و مذاکره مستقیم، گرچه از شروط کافی و مورد نیاز برای حصول به توافقی جامع و بنبستشکن است، اما آنچه شرط لازم و تمامکننده در راستای تحقق این امر بوده و میباشد، چیزی نیست جز وجود ارادهای جدی و معطوف به عمل برای اخذ تصمیمی بزرگ و شهامت اجرای آن.
جناب رئیسجمهور باید قبل از تمهید عزیمت به نیویورک به پاسخی روشن دست یابد که آیا سران نظام و تصمیمگیران اصلی، تصمیمی جهت نیل به حصول توافق جامع دارند و اساساً به ایشان مجوزی برای دیدار با ترامپ -به عنوان ابزار دستیابی به چنین توافقی- داده شده است یا نه؟ چنانچه جواب، منفی یا حتی مبهم است، طی این مسافت طولانی و اتلاف وقت و هزینه گزاف -صرفاً- برای ایراد حرفهایی تکراری در دیدارهایی کلیشهای، دستاوردی برای کشور و مردم نخواهد داشت. که اگر چنین بود، در طول این سالها، این میزان دیدار و مذاکره با سران کشورهای منطقه و جهان (چه شرقیها و چه غربیها -منهای آمریکا-) باید افاقهای میکرد و لااقل کار به اینجاها نمیرسید. حتی برای سخنرانی از تریبون سازمان ملل و ایراد مواضع رسمی نظام نیز -الزاماً- نیازی به حضور شخص رئیس دولت نمیباشد. چه بسا که عدم حضور ایشان و سپردن مسئولیت قرائت بیانیه توسط وزیر امور خارجه، کمک شایانی به حفظ شان عالیترین مقام اجرایی کشور خواهد کرد. چراکه در شرایط حاضر، هرگونه حضور، دیدار و گفتوگویی که عاری از کارکردهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی در مسیر بهبود زندگی ایرانیان باشد و به حل مسائل اساسی آنان نینجامد، نه تنها سودی برای کشور نخواهد داشت، بلکه از اعتبار ایشان نیز خواهد کاست.
خوب است جناب دکتر پزشکیان بدانند که شوی رفتن به سازمان ملل، بدعتی بود که محمود احمدینژاد آن را پایهگذاری کرد و پس از او نیز تقریباً به همان سیاق ادامه یافت. وگرنه؛ روسای جمهور پیش از او، هیچکدام برای سفر به نیویورک سر و دست نمیشکستند و در دام حماسهسازیهای اطرافیانشان از این سفرها نمیافتادند.
با وضعیت فعلی ایران، حضور در سازمان ملل، تنها به شرطی خوب و مفید به فایده خواهد بود که دستور کار مشخصی وجود داشته باشد و بتواند به نتایج مطلوبی نیز منجر شود. انشاءالله که چنین است و ما از آن بیخبریم.