آتشی که غربگرایان به فریب هزار میلیارد دلاری برافروختند

کیهان/متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران میگوید: دولت پزشکیان با فعالشدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها، ناگزیر شده بهجای برنامهریزی بلندمدت، همچون آتشنشانها، بیوقفه درگیر مهار بحرانهای روزانه شود؛ از کمبود دارو تا نوسان ارز و... در چنین وضعیتی، سیاستگذاری به واکنش بدل میشود و توسعه، قربانی اضطرار و بقا میگردد.
روزنامه سـازندگی در تیتر اول خود با عنوان دولت آتشنشان نوشت: یک سـال پس از وعدههایی برای عبور از بحران، پزشـکیان و همکارانـش در دولت، ناگهان با تحریمهای خردکنندهای روبهرو شـدهاند که اساس دولت او و مردم ایران را هدف قـرار دادهاند و دولت را از مسـیر برنامهریزی بلندمدت منحـرف کرده و به جبهـه تأمین روزانه نـان، دارو و آرامش روانی مردم کشانده اسـت. دولت پزشـکیان که بنا بود فرصتی برای توسعه باشد با فعال شدن مکانیسم ماشه رسماً به دولتی برای تأمین معیشـت تبدیل شـد. فشـار روانی تحریمهـای پیـش رو، محدودیتهای ارزی و کسـری بودجه مزمن باعث شده که اولویت دولت از برنامههـای میان مدت و بلندمدت به تأمین نیازهای روزمره مردم تغییر کند. مسعود پزشکیان در مراسم گرامیداشت روز آتشنشانی با تأکید بر اراده ملت، گفت: «انتخاب با ملت ماست؛ یا باید سر خم کنیم یا باید بایستیم».
هم زمان، معاون اول رئیسجمهور رسـماً اولویت دولت را تأمین معیشت مردم اعلام کرد. این موضعگیریها نشان میدهد که از این پس باید شـاهد تغییر چشمگیر ریل سیاستگذاری و ادبیات سیاسـی باشـیم؛ ادبیاتی که بر مقاومت و استقامت در برابر فشـارهای بیرونی تأکید دارد و سیاسـتهایی که آغاز دورهای از ریاضت اقتصادی و تمرکز بر مدیریت محدودیتها و بحرانهای معیشتی را رقم میزند.
آیا دولت میتواند شرایط فعلی را مدیریت کند؟ بنا به پیشبینی اقتصاددانان در آینده نزدیک اقتصاد ایران تحت فشـارهای متعددی قرار میگیرد؛ از یک سـو، فعال شدن مکانیسـم ماشه و تشدید تحریمها، جریان ورودی ارز و دسترسـی به منابع مالی بینالمللی را محدود میکند و از سـوی دیگر، جریان تجارت خارجی با مشـکلات زیادی مواجه میشود. این مسـیرها نه تنها به کاهش فشار تحریمها کمک میکند بلکه امکان تأمین کالاهای اساسـی، دارو و نهادههای تولید را با سرعت و پایداری بیشتری فراهم میآورد و نقش مهمی در سیاستهای کوتاه مدت معیشتی دولت ایفا خواهد کرد».
روزنامه سازندگی درباره نقش خود و حزب متبوعش در دادن آدرس گمراهکننده به دولت و غافلگیری آن پس از 9 ماه چیزی نگفته است. به عنوان مثال همین چند ماه قبل حسین مرعشی دبیر کل حزب ادعا کرده بود توافق با آمریکا و جذب سرمایه هزار میلیارد دلاری نزدیک است. او چند سال قبل هم در گفتوگوی تلویزیونی ادعا کرده بود اگر مقامات دو کشور یک دیدار با هم بکنند و دست بدهند همه چیز جوش میخورد و تحریمها لغو میشود! اما خیانت دولت ترامپ و حمله غافلگیران درست وسط مذاکرات نشان دادکه چقدر تحلیلهای برخی عناصر غربگرا هپروتی است.
از سوی دگر باید پرسید که ماجرای اسنپبک تازه به اجرا گذاشته شده و تبعات روانیاش موجب تلاطم و گرانی و واکنش دولت شده، قبلاً از آن برنامه دولت جز مذاکره با آمریکا چه بود؟ اصلاً کنش و برنامه مستقلی وجود داشت؟ ضمن اینکه از سال گذشته پیشبینی میشد که اروپای عهدشکن، از مکانیسم ماشه تعبیه شده در برجام و قطعنامه 2231، برای فشار به ایران استفاده خواهد کرد؟ بنابراین سؤال از بزک کنندگان برجام این است که اولاً چرا دیکته غرب برای جاسازی اسنپ بک در توافق را پذیرفتند و ثانیاً چرا با وجود اطلاع از تدارک خباثت آلود غرب، جز مذاکره بیهوده با طرفی که بیچشم و رویی خود را در همان سالهای اولیه اجرا برجام نشان داده بود، تدبیر دیگری نکردند؟