سرمقاله سازندگی/ کاملاً منفعل

روزنامه سازندگی/ «کاملاً منفعل» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم فرزانه ترکان است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
ما در مورد بهبود وضعیت سلامت جامعه که یکی از وظایف اصلی دولتهاست، سالها صحبت کردهایم. ایرادها و اشکالات مطرح شدهاند؛ مشکلاتی که متخصصان، کارشناسان و کسانی که خودشان در داخل سیستم بهداشتی و درمانی درگیر هستند و در خط اول کار میکنند، بیان کردهاند. اما متأسفانه این صحبتها و اعلام نظرها تنها در حد حرف باقی مانده است. به تدریج این مشکلات روی هم انباشته شده و اکنون نظام سلامت کشور با یک بحران جدی روبهرو است؛ بحرانی شبیه به یک کوه یخی که هر روز بزرگتر شده و اکنون تبدیل به یک معضل عظیم گشته که مستقیماً بر سلامت مردم اثر گذاشته و این مردم ایران هستند که متضرر میشوند.
این موضوع سالهاست که مطرح شده است. جامعه کارشناسی حوزه سلامت اعم از پزشکان، پرستاران، کاردانها، کارشناسان بیمه و طیف وسیع دیگری بارها به این مساله اشاره کردهاند. با این حال، دریافتیهای آنان در بسیاری مواقع از حداقلهای جامعه هم کمتر است و این مساله نارضایتی جدی ایجاد کرده است. این مشکل تنها در حوزه پرستاری نیست. به عنوان مثال، حدود ۳۰ هزار پزشک عمومی در کشور وجود دارند که به دلیل عدم تأمین هزینههای زندگی، طبابت را رها کرده و به مشاغل دیگر روی آوردهاند. این امر به معنای اتلاف سرمایه ملی است چراکه برای تحصیل هر پزشک در دانشگاه علوم پزشکی، دولت و ملت طی ۷ سال هزینههای سنگینی متحمل میشوند.
هرچند میتوان تا حدودی سختگیریهای طرح خدمت پزشکان در مناطق محروم را توجیه کرد اما واقعیت این است که اجبار به گذراندن دورههای طولانی در دورافتادهترین نقاط کشور همراه با تعرفههای حداقلی و پایین در بازار کار پس از آن موجب شده بسیاری از پزشکان از ادامه فعالیت منصرف شوند. این افراد که غالباً هوش و استعداد بالایی دارند به راحتی در مشاغل دیگر موفق میشوند و این مساله برای نظام سلامت یک تهدید جدی است.
از سوی دیگر، مشکل پرستاری بسیار بغرنجتر شده است. اخیراً مشاهده شده که بسیاری از بخشهای بیمارستانی و حتی بیمارستانهای تازه تأسیس که کاملاً تجهیز و آماده بهرهبرداری هستند تنها به دلیل کمبود پرستار قادر به آغاز فعالیت نیستند. این وضعیت یک فاجعه بزرگ است چراکه پرستاران نقش محوری در ارائه خدمات سلامت دارند. حتی در بهترین سیستمهای درمانی با پیشرفتهترین تجهیزات، نبود پرستار کافی، باعث هدر رفتن تمامی زحمات میشود.
پرستاری یکی از مشاغل بسیار سخت و پرمسئولیت است که از نظر درجه سختی جزو مشاغل بالای ۲۰ محسوب میشود. با این حال حقوق و مزایای پرستاران بسیار اندک است و در بسیاری موارد از کارمندان عادی دولت که حتی تحصیلات دانشگاهی ندارند نیز کمتر است. به عنوان نمونه، پرستاری که ناچار است، شبها از خانه و خانواده خود دور باشد و در بخشهای ویژه با بیماران بدحال کار کند بابت اضافهکاری ساعتی تنها ۳۰ هزار تومان دریافت میکند. این مبلغ چنان پایین است که حتی افراد بدون مهارت و سواد هم حاضر به کار با چنین شرایطی نمیشوند.
نتیجه این وضعیت آن است که بسیاری از پرستاران زن ترجیح میدهند، شغل خود را رها کرده و در خانه بمانند یا تنها به خانواده خود بپردازند. پرستاران مرد نیز اغلب به سراغ مشاغل دیگر میروند. از سوی دیگر با توجه به سطح علمی بالای پرستاری در ایران، بسیاری از پرستاران به فکر مهاجرت افتادهاند و عدهای نیز مهاجرت کرده یا در حال مهاجرت هستند. با وجود تمامی این هشدارها، موضوع تنها در حد مصاحبه، گزارش یا اظهارنظر باقی مانده است و هیچ اقدام عملی جدی صورت نگرفته است. واقعیت این است تا زمانی که نظام پرداخت به کادر درمان اصلاح نشود، بحران ادامه خواهد داشت. متأسفانه در مواجهه با بحرانها، رویه این بوده است که مسئولان تنها زمانی اقدام میکنند که اوضاع به نقطه غیرقابل بازگشت برسد. اکنون در بسیاری از بخشهای بیمارستانی نسبت پرستار به تخت بستری به جای رعایت استانداردهای مشخص به نصف یا حتی یکسوم کاهش یافته است. این شرایط به هیچ عنوان قابل قبول نیست و در صورت ادامه، سلامت مردم را به شدت تهدید خواهد کرد.
اکنون بسیاری از بیمارستانها برای جذب پرستار اطلاعیه دادهاند اما با توجه به وضعیت نامناسب پرداختها، این تقاضاها عملاً محقق نمیشود. به همین دلیل ضروری است که قانونگذاران و تصمیمسازان، بهویژه اعضای کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، فوریت و اضطرار این مساله را درک کنند. آنان باید با تدوین طرحها و برنامههای عملی و همکاری جدی با وزارت بهداشت، راهحلی پایدار برای این معضل پیدا کنند. در غیر این صورت، بحران کمبود پرستار و مشکلات ناشی از آن در آینده نزدیک ابعاد گستردهتری خواهد یافت و سلامت مردم بیش از پیش به خطر خواهد افتاد.