«لبوبو کیلویی چند؟»؛ واکنش «عصر ایران» به سخنان عضو شورای نگهبان

عصر ایران/متن پیش رو در عصر ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
آقای کدخدایی گفته عروسک لبوبو بازار اروپا را گرفته ولی نتوانستیم اسلام را به جوانان منتقل کنیم. در این نوشته اما آمده: خودتان را دستکم نگیرید. لبوبو که یک عروسک است و دو روز دیگر از مد میافتد. اختراع شما بسیار شگرفتر است و آن همانا نظارت استصوابی است که نه در قانون اساسی آمده و نه در وصیتنامۀ امام خمینی در توصیه به شورای نگهبان و با آن هم کثیری را از حق انتخاب شدن محروم کردید و هم کثیری را از شوق انتخاب کردن انداختید و حاصل مجلسی شده که تنها استیضاح وزیران برای آن مانده و در امور دیگر به بازی گرفته نمیشود...
مهرداد خدیر| "کشورهایی مانند چین با نفوذ فرهنگی، همچون لبوبو، بازار اروپا را گرفتهاند، ولی ما نتوانستیم دین اسلام را به صورت مؤثر به جوانان منتقل کنیم!"
این سخن گهربار را آقای عباسعلی کدخدایی عضو حقوقدان شورای نگهبان بر زبان آوردهاند. جناب ایشان البته در حافظۀ سیاسی مردم ایران بیشتر با عنوان سخنگوی این شورا شناخته میشود ولو دیگر در این سمت نباشند.
همان شورایی که به گفتۀ معاون اجرایی آقای پزشکیان صلاحیت او را بالاتفاق تأیید نکرد ولی او اکنون رییس جمهوری ایران است و همان شورایی که صلاحیت رییس سه دورۀ مجلس شورای اسلامی را دو بار برای ریاست جمهوری تأیید نکرد و او (علی لاریجانی) هم اینک دبیر شورای عالی امنیت ملی است یعنی جایگاهی به مراتب بالاتر از یکایک اعضای شورای نگهبان!
جناب سخنگوی سابق و عضو حقوقدان منتها به جای توضیح دربارۀ عملکرد سؤال برانگیز این نهاد و این که چرا به نام شرع و قانون اساسی مصوبات مجلس را رد میکردند تا بعد از مدتها بلاتکلیفی در جای دیگر ( مجمع تشخیص مصلحت) تأیید شود سراغ موضوع انتقال اسلام به جوانان رفته و مثال عروسک لبوبو را آورده است!
(لبوبو مجموعهای از عروسکهای پولیشی و کلکسیونی است که یک تصویرگر هنگکونگی به نام کاسینگ لونگ ساخته و در حال حاضر یکی از پرفروشترین عروسکها در جهان به شمار میرود.)
به این بهانه 10 نکته را یادآوری میکنیم:
1. همین که اذعان کردند "نتوانستیم" جای قدردانی دارد. چون معجزۀ هزارۀ سوم که دو بار از صافی شورای منبوع ایشان گذشت و دو بار نگذشت در هر قضیهای اصرار داشت بگوید ما میتوانیم! ثمرۀ آن میتوانیمهای شعاری ناترازیهایی است که وضع کشور را به این صورت درآورده.
2. اگر چینیها آیین کنفوسیوس یا مرامنامۀ حزب کمونیست چین را به اروپا منتقل کرده بودند مقایسه وجهی داشت که چطور آنها می توانند دین بیخدای خود را معرفی و منتقل کنند و ما نتوانستیم؟ عروسک لبوبو را که با اسلام مقایسه نمیکنند! عروسک لبوبو را با عروسکهای دارا و سارا یا با کلاه قرمزی و پسرخاله باید مقایسه کنید!
3. چنان که در مقدمه آمد عروسک ایده و ساخت یک مبتکر هنگکنگی است و هنگ کنگ با فرهنگ بریتانیایی اُخت بوده و درست است که به چین بازگشته اما از آن فرهنگ تأثیر پذیرفته است. پس در این فقره بعید نیست کار، کار انگلیسیها بوده باشد نه الزاماً چینیها!
4. بله نتوانستید چون در هر دوره انتخابات نصف کاندیداها را رد صلاحیت کردید و تازه وقتی مردم به نامزد عبور کرده از صافی شما رأی دادند لوایح مورد نظر او را رد کردید! توقع دارید با این عملکرد از شما استقبال شود؟ چه جذابیتی ارایه کردید که انتظار دارید جذب شوند؟!
5.کدام اسلام مد نظر شماست که قرار است منتقل شود؟ اسلامی که عضو دیگر همان نهاد جناب سید احمد خاتمی در نماز جمعه تبلیغ می کند و تنها برای همان چند هزار نفر حاضر در آن مراسم جذاب است یا اسلام طالقانی که در سال 57 مردم را به خیابان ها کشاند و سال بعد میلیون ها نفر پشت سر او نماز گزاردند؟
6. منظورتان از "ما" کیست؟ تبلیغ اسلام در این کشور یک متولی دارد به نام سازمان تبلیغات اسلامی که با نهادهای مرتبط سالانه 8 هزار میلیارد تومان بودجه میگیرد. صدا و سیما هم 34 هزار میلیارد تومان. بقیه هم هستند. این کمکها را در قانون بودجه میآورند و شورای نگهبان تأیید میکند. به خاطر همین نتوانستن به آنها بودجه میدهید؟ وقتی که اعتراف میکنید نتوانستند چرا هر سال بودجه آنها را زیاد میکنید؟ پول این سازمانها را اگر به صورت کالابرگ به مردم بدهید بیشتر راضی هستند و شاید مفاهیم مورد نظر هم انتقال یابد.
7. یک خانم محجبه ایرانی به نام زینب بهرامی که در ژاپن زبان انگلیسی تدریس میکند در کانال تلگرامی با بیش از 12هزار عضو مشاهدات و تجربیات خود را به اشتراک میگذارد با محتواهایی بسیار مفید و سالم.
در تازهترین فرسته (پُست) نوشته از زبانآموزان درباره همین عروسک لبوبو پرسیده و این که چرا به رغم این همه سر و صدا در ژاپن از آن استقبال نشده. وقتی دلیل را پرسیده پاسخ دادهاند: "ما خودمون تو ژاپن هزاران کاراکتر و عروسک و شخصیت داریم از کارتون و انیمه و مانگا تا شهرداری و شرکت و بیمارستان و هر کدوم برای خود یک عروسک و شخصیت دارن و این قدر متعدد و متنوع اند که جایی برای لبوبو نمیمونه! " خانم بهرامی اضافه کرده: فقط بحث لبوبو هم نیست. در وسایل بچه ها عروسک مرد عنکبوتی و سیندرلا هم نیست.
شما نمایش ساز ایرانی را در صدا و سیما ممنوع میکنید و هزار محدودیت ایجاد می کنید و انتظار دارید فرهنگ ایرانی در چنین بستری ببالد؟ همین که موضوع هنری و فرهنگی را با دین و ایدیولوژی مقایسه کردهاید نشان می دهد چقدر با فرهنگ و هنر بیگانهاید.
8. همین روزها از افغانستان خبر رسید آثار 10 نویسنده برجسته ایرانی را ممنوع کردهاند. یکی از آنها جمال میرصادقی است که بعد از محمود دولت آبادی بزرگ ترین داستاننویس در قید حیات است. منتها بخشی از آثار او در ایران هم ممنوع یا تحت سانسور است!
طالبان نمیگوید خودتان هم برخی آثار او را ممنوع کردهاید؟ نسل جدید این رفتارها را مانند طالبان پای اسلام می نویسد و پس می زند و وقتی چنین شد همان گونه که گفته اید از این همه کار مطالعاتی و تحقیقاتی در حوزه ها چه برمی آید وقتی عروسک لبوبو ایران را درمینوردد؟
9. چرا راه دور برویم؟ مگر همین شورای نگهبان شما قانون حجاب را تأیید نکرد؟ در حالی که مشکل فقهی داشت و شورای نگهبان باید آن را مغایر شرع میشناخت زیرا شرع جریمه مادی و بگیر و ببند تعیین نکرده و به صرف توصیه به زنان برای پوشاندن نمیتوان با داغ و درفش مجازات کرد. با این حساب بر اساس توصیف شاعران به گمراهان و سرگردانان در قرآن شعر و شاعری هم باید ممنوع شود. حال آن که چین تفسیری صورت نمیگیرد و شعر و شاعری منزلت خاصی داشته و دارد.
آن قانون البته با جسارت و همت رییس جمهور پزشکیان متروک و مطرود شد. غرض این است که وقتی زبان زور و جریمه و محرومیت را برای انتقال پیامتان انتخاب میکنید چگونه توقع دارید جوانان استقبال کنند؟ لبوبو یک عروسک بیآزار است ولی قانون شما میخواست به زور منتقل کند! تفاوت در این است!
10 و سرانجام این که جناب کدخدایی. خودتان را دستکم نگیرید. لبوبو که یک عروسک است و دو روز دیگر از مد میافتد. اختراع شما بسیار شگرفتر است و آن همانا نظارت استصوابی است که نه در قانون اساسی آمده و نه در وصیتنامۀ امام خمینی در توصیه به شورای نگهبان و با آن اختراع هم کثیری را از حق انتخاب شدن محروم کردید و هم کثیری را از شوق انتخاب کردن انداختید و کار به جایی رسیدکه یکی از مؤسسان جمهوری اسلامی و یک رییس جمهور دیگر و رییس سه دوره مجلس شورای اسلامی و معاون اول مستقر رییس جمهور رد صلاحیت شدند. نتیجه مجلسی شده که اکثریت مردم ایران را نمایندگی نمیکند و شبیه اکثر مردم ایران نیست و به بازی هم گرفته نمیشود و تنها استیضاح وزیران برای آن مانده.
سال 58 و در فضای آزاد بعد انقلاب صادق قطب زاده رییس وقت رادیو تلویزیون یکی از سوژه های انتقادات بود. رضا براهنی روشنفکر ایرانی که از تبعید بازگشته بود در مقاله بلندبالایی در کیهان نوشت: آقای قطب زاده! عشق عاشقان را، جام جم شما را...
46 سال بعد از آن و حالا میتوان نوشت: آقای کدخدایی! لبوبو چینیان را، استصوابی هم شما را. هر چند که پایان خالص سازی سه ساله و حضور پزشکیان ولاریجانی در رده اول نظام نشان میدهد این پروژه هم به شکست انجامیده است ولو از این دو هم کاری برنیاید...