سرمقاله خراسان/ آقای وزیر میراث! گره را از این کورتر نکنید!

خراسان/ «آقای وزیر میراث! گره را از این کورتر نکنید!» عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم علیرضا حیدری است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
سخنان روز گذشتۀ وزیر میراث فرهنگی مبنی بر اینکه «ما مثنوی مولانا را در یونسکو مشترک با ترکیه و افغانستان ثبت کردیم. خیلیها به ما اعتراض کردند که چرا تلاش دارید مشترک با کشورهای همسایه ثبت کنید؛ یک سخن داشتیم امروز بعد از یک دهه آن را تکرار میکنیم: شمس و مولانا متعلق به ایرانیان و جهانیان است و متعلق به یک نقطه نیست»، بازتاب زیادی داشت.
این سخن وزیر ظاهری درست دارد و به بیانی دیگر میخواهد بگوید که اندیشۀ متفکران و شخصیتهای علمی و فرهنگی مرز نمیشناسد و در سپهر اندیشۀ انسانی جای میگیرد، پس دایرهای به گستردگی جهان، متعلق به آنهاست و نباید به دنبال مالکیتبخشی آنها باشیم. جناب وزیر میداند دربارۀ آثار مکتوب و ناملموس (نه اشخاص) در یونسکو مالکیتطلبی وجود دارد و مثنوی اثری مکتوب است. شاید با این فرض که چون امروز سه کشور ایران و افعانستان و ترکیه به مولانا و مثنوی ارجمند او میبالند، این ثبت به نام سه کشور انجام شده است، کمی جای سکوت داشته باشد، اما دو نکتۀ اساسی وجود دارد: نخست اینکه وزیر میراث فرهنگی کمی باید با احتیاطتر در این زمینه سخن بگوید و راه را برای کوتاهیهای پس از این هموار نکند. دیگر اینکه با سوار شدن بر این استدلال، انبوهی از کوتاهیها و نامهربانیها و بیمسئولیتیهایی را که تا به امروز بر سر راه ثبت آثار ملی و بزرگداشت و شناساندن مفاخر علمی و ادبی داشتهایم، سرپوش نگذاریم!
آقای وزیر امروز میراث فرهنگی! حتماً فراموش نکردهاید که ترکیه سال ۲۰۰۷ را سال مولانا اعلام کرد و در آن سال غوغایی در جهان درانداخت. قطار مولانا را با هزینۀ ۴ میلیون دلاری در اروپا روی ریل فرستاد تا به جهان بباوراند که مولانا نه ایرانی و فارسی زبان که «رومی» است. وزیر فرهنگ این کشور هم به صراحت گفت: نام خانوادگی مولانا «رومی» است و جهان او را بهعنوان رومی میشناسند و رومی یعنی «آناتولیایی»! و ما و مدیران فرهنگی و سیاسی ما همچنان نگاه میکردیم. آن سال و سالهای پیش و پس از آن ترکیه جایزۀ جهانی صلح مولانا راه انداخت. مد لباس مولانا طراحی کرد، سکه به نام او زد، مثنوی را به ۲۰ زبان ترجمه کرد و نسخههایی از آن را به سران کشورها هدیه داد، سالن بزرگ نمایش با گنجایش سههزار نفری ساخت و خلاصه ترکیه هرچه در توان داشت خرج نام مولانا کرد و البته این قصه همچنان ادامه دارد. ترکیه برای رشد صنعت گردشگریاش خوب به مولانا بها داد و ما به همین بسنده کردیم که اندیشۀ مولانا جهانی است و متعلق به همۀ جهان!
این فقط شمهای از کوتاهیهای ما در حق مولاناست. برای ثبت جهانی توس و فردوسی چه گام جدی برداشتهاید؟ کشور آذربایجان پس ثبت ساز «تار» در سازمان جهانی یونسکو به نام خود درصدد برآمد تا حکیم نظامیگنجوی را که اصلیتی ایرانی دارد و همۀ آثارش به زبان فارسی است، به نام خود در مجامع علمی، فرهنگی، بینالمللی معرفی کند، در این مورد چه کار درخوری کردید؟ چرا وقتی تصویر مفاخر ایران بزرگ روی اسکناسهای دیگر کشورها نقش میبندد، شما فقط نظارهگرید و خود تصمیم نمیگیرید از این کارها بکنید؟ فهرست این کوتاهیها بلندبالاست و در این یادداشت نمیگنجد.
بنابراین، باور کنیم در برنامههای کلان فرهنگی، مفاخر و میراث فرهنگی ما جایی ندارد و شما با چنین سخنانی به آن دامن نزنید و کار را از این بدتر و گره را از این کورتر نکنید!