یک تحلیلگر: درگیری نظامی در خاورمیانه، برای روسیه بحرانآفرین است

شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
برای بررسی دقیقتر سیاست روسیه در میانه تنش ایران و اسرائیل، محمود شوری، طی گپوگفتش با «شرق»، نگاهی متفاوت دارد و به گفته او: «هرچند در ظاهر برخی ناظران تصور میکنند تنش میان ایران و اسرائیل میتواند به نفع روسیه تمام شود، اما در واقعیت اینگونه نیست». معاون اندیشکده ایراس، تأکید میکند: «هر نوع درگیری نظامی در خاورمیانه، برای روسیه نهتنها فرصتساز نیست، بلکه بحرانآفرین است؛ زیرا چنین وضعیتی معادلات چندلایه روابط مسکو با تهران، تلآویو و غرب را پیچیدهتر میکند و کرملین را در موقعیتی دشوار از حیث انتخاب و موضعگیری قرار میدهد».
تحلیلگر ارشد مسائل اوراسیا با اشاره به این نکته که گفته میشود «هرگاه جنگی در خاورمیانه آغاز یا تشدید میشود، بخشی از تمرکز جهانی از پرونده اوکراین منحرف میشود»، تصریح میکند: «این کاهش تمرکز الزاما به نفع روسیه نیست». او توضیح میدهد: «روسها از هر درگیری تازه در منطقه، سود مستقیم نمیبرند؛ چون پیامدهای غیرقابل پیشبینی آن میتواند سطح بحرانها را در حوزههای دیگر افزایش دهد و حتی فضای تصمیمگیری مسکو را محدود کند».
به باور این استاد دانشگاه: «جنگ ۱۲روزه میان ایران و اسرائیل و همزمانی آن با فعالشدن مکانیسم ماشه و بازگشت برخی از قطعنامهها علیه تهران، موجب شده است بسیاری از ناظران بهاشتباه تصور کنند روسیه از این شرایط بهرهمند میشود». اما شوری این برداشت را دارد: «آنچه در روابط ایران و غرب رخ میدهد الزاما تأثیر مستقیمی بر رابطه روسیه و غرب ندارد». چون به زعم او: «در گذشته شاید این دو حوزه به هم نزدیکتر بودند، اما امروز گسست میان روسیه و غرب چنان عمیق است که رخدادهای منطقهای دیگر اثر تعیینکنندهای بر آن ندارند». کارشناس ارشد مسائل روسیه یادآور میشود: «مسکو در وضعیت فعلی، نه میتواند و نه میخواهد از بحران ایران و اسرائیل به عنوان ابزار فشار بر غرب استفاده کند، چراکه این درگیریها قابل کنترل نیستند و میتوانند بهسرعت ابعاد جهانی پیدا کنند». او هشدار میدهد: «چنین جنگی ممکن است ایران را به سمت اتخاذ سیاستهای تهاجمی یا حتی انتحاری سوق دهد؛ اقداماتی مانند خروج از معاهده NPT یا بازگشت به مسیر هستهای پرتنش که هیچکدام برای روسیه مطلوب نیستند».
به گفته تحلیلگر ارشد حوزه بینالملل: «یکی از دشواریهای بزرگ کرملین در این شرایط، حفظ تعادل میان دو طرف بحران است. روسیه با اسرائیل روابط سیاسی، امنیتی و حتی نظامی خاصی دارد، بهویژه در پرونده سوریه و حضور نیروهای نظامی در آن کشور. در عین حال، روابطش با ایران نیز در سطحی راهبردی و ضروری تعریف شده است؛ چه از نظر همکاریهای اقتصادی و انرژی و چه از منظر موازنه در برابر غرب». با چنین تحلیلی، شوری تأکید میکند: «درگیری مستقیم میان ایران و اسرائیل، روسیه را در موقعیتی قرار میدهد که هر تصمیم یا موضعگیریاش، به معنای از دست دادن یکی از دو سوی روابط است. این برای مسکو شرایطی بسیار پیچیده و پرهزینه خواهد بود». او همچنین این گزاره را رد میکند که «بحران، ولو به صورت کنترلشده در خاورمیانه میتواند به نفع روسیه تمام شود؛ زیرا باعث کاهش تمرکز غرب بر جنگ اوکراین خواهد شد». از نظر شوری: «چنین فرضی درک نادرستی از سازوکار روابط بینالمللی است». معاون اندیشکده ایراس به «شرق» میگوید: «جنگ اوکراین به اندازهای برای غرب اهمیت دارد که حتی بحران خاورمیانه نیز نمیتواند از شدت توجه آن بکاهد. برعکس، در چنین شرایطی ممکن است غرب با انسجام و اتحاد بیشتری عمل کند و دو بازیگر مقابل خود یعنی ایران و روسیه را همزمان هدف فشار قرار دهد».
در نگاه شوری: «بحران در خاورمیانه نوعی دام سیاسی برای همه طرفهاست؛ نهتنها ایران، بلکه روسیه و حتی اسرائیل نیز در چنین وضعیتی دچار محدودیتهای جدیدی میشوند». تحلیلگر ارشد حوزه اوراسیا تأکید میکند: «روسیه ترجیح میدهد این منطقه در ثبات نسبی باقی بماند تا بتواند تمرکز خود را بر اوکراین و روابط پرتنش با ناتو حفظ کند». از نگاه این کارشناس: «هر نوع بیثباتی تازه در خاورمیانه، توازن سیاست خارجی مسکو را بر هم میزند و هزینههای جدیدی برای آن به همراه میآورد». در پایان، مفسر ارشد حوزه سیاست خارجی نتیجه میگیرد: «برخلاف تحلیلهای رایج، روسیه نه در پی تشدید تنش میان ایران و اسرائیل است و نه از وقوع درگیری احتمالی استقبال میکند». به باور او: «سیاست روسیه در قبال بحرانهای منطقهای، سیاست مدیریت از دور است، نه مداخله یا بهرهبرداری مستقیم و از این منظر، کرملین ترجیح میدهد روابطش با تهران و تلآویو را در تعادل نگه دارد و اجازه ندهد هیچیک از این خطوط، به نقطه تعارض کامل برسند. چون در آن صورت، نهتنها توازن خاورمیانه، بلکه معادلات کلان روسیه در برابر غرب نیز بهشدت آسیب خواهد دید».