نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

کارشناس مطالعات چین: کلید رابطه با پکن در دست تهران است

منبع
هم ميهن
بروزرسانی
کارشناس مطالعات چین: کلید رابطه با پکن در دست تهران است

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

حامد وفایی، استاد مطالعات چین در دانشگاه تهران معتقد است که پکن در مواضع رسمی خود، بازگشت قطعنامه‌ها را غیرمشروع توصیف کرده و اعلام کرده‌است که به مناسبات تجاری خود با ایران ادامه خواهد داد.به اعتقاد این استاد دانشگاه، مادامی که ایران خطوط قرمز پکن در مورد مسائل عدم اشاعه و رعایت چارچوب‌های بین‌المللی را رعایت کند، چینی‌ها تمایلی به قطع مناسبات با تهران نخواهند داشت.
 
 شهاب شهسواری| سال گذشته چین با نزدیک به ۳۵ میلیارد دلار تجارت با ایران، شریک اصلی تجاری ایران محسوب می‌شد.  این کشور هم بزرگ‌ترین صادرکننده و هم بزرگ‌ترین واردکننده کالا از ایران محسوب می‌شود.  در این میان بخش اعظم نفت خام صادراتی ایران، یعنی بیش از ۹۰ درصد از صادرات نفت خام که اصلی‌ترین منبع درآمد ایران محسوب می‌شود، به چین صادر می‌شود. 

با اقدام سه قدرت اروپایی در فعال‌سازی مکانیسم اسنپ‌بک و بازگشت قطعنامه‌های ۶ گانه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران از روز ۶ مهر، آینده مناسبات اقتصادی ایران با جهان تحت تاثیر این تحریم‌های جدید قرار خواهد گرفت. چین به عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران، یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل است که هرچند بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ به ۶ قطعنامه تحریمی علیه ایران رای مثبت داده‌است، اما در شرایط فعلی، ۱۰ سال پس از توافق برجام، خواستار جلوگیری از بازگشت این قطعنامه‌ها شد و به پیش‌نویس قطعنامه‌هایی برای توقف اسنپ‌بک رای مثبت داد. 

سوال اینجاست که با توجه به ادعای کشورهای غربی مبنی بر بازگشت این قطعنامه‌ها، چین تا چه اندازه خود را موظف به اجرای آنها می‌داند؟ حامد وفایی، استاد مطالعات چین در دانشگاه تهران معتقد است که پکن در مواضع رسمی خود، بازگشت قطعنامه‌ها را غیرمشروع توصیف کرده و اعلام کرده‌است که به مناسبات تجاری خود با ایران ادامه خواهد داد.
 
به اعتقاد این استاد دانشگاه، مادامی که ایران خطوط قرمز پکن در مورد مسائل عدم اشاعه و رعایت چارچوب‌های بین‌المللی را رعایت کند، چینی‌ها تمایلی به قطع مناسبات با تهران نخواهند داشت. وفایی معتقد است که کلید توسعه روابط با چین در دوران تحریم در دستان تهران است و تهران باید بتواند نقشه راهی عملی و راهبردی برای توسعه روابط با چین تنظیم کند. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «هم‌میهن» را با حامد وفایی، استاد مطالعات چین در دانشگاه تهران، مطالعه می‌کنید.

‌روسیه و چین در حاشیه اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای نامه مشترکی به دبیرکل سازمان ملل متحد و شورای امنیت نوشتند و اقدام دولت‌های اروپایی برای اسنپ‌بک را غیرمشروع و ناموجه توصیف کردند. روسیه بعد از اعلامیه بازگشت تحریم‌ها، بیانیه‌ای صادر کرد و گفت که بازگشت قطعنامه‌ها را به رسمیت نمی‌شناسد، اما چین چنین اقدامی انجام نداد. فکر می‌کنید چین تا چه اندازه ممکن است با قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت علیه ایران همراهی کند؟

درباره موضع چین نسبت به اسنپ‌بک و مقایسه آن با مسائلی که در مورد روسیه مطرح می‌شود، باید چند مورد را از هم تفکیک کنیم. اول اینکه این رویدادها در فضای بازی قدرت‌های جهانی اتفاق می‌افتد. ما در این مورد یک وضعیت چندضلعی را شاهد هستیم؛ از یک طرف بحث قدرت‌ها مطرح است و روسیه، چین و آمریکا که قدرت‌های جهانی هستند، در حال رقابت با یکدیگر هستند. یک ضلع دیگر این ماجرا روابط چند جانبه کشورها است. 

مناسبات ایران، چین و روسیه و مسائلی که در معادلات منطقه‌ای و معادلات قدرت‌های منطقه‌ای اتفاق می‌افتد و چارچوب‌های چندجانبه مانند سازمان همکاری شانگهای، گروه بریکس و مجموعه‌های دیگر. ضلع دیگر بحث دوجانبه است.  مسائلی که بین ایران و چین مطرح هستند و مسائلی که بین ایران و روسیه و حتی بین خود این دو کشور یعنی بین روسیه و چین مطرح است. وقتی سیاست‌های چین را مطالعه می‌کنیم می‌بینیم که چین برای کشورهای حوزه غرب آسیا از یک دهه قبل برنامه‌ریزی ویژه‌‌ای را انجام داده و این منطقه را به عنوان محیط پیرامونی خود شناسایی کرده و سیاست‌هایی که در قبال این منطقه اعمال می‌کند با دیگر نقاط جهان متفاوت است.

ما باید توجه داشته باشیم که در سیاست خارجی چین جایگاه سازمان‌های بین‌المللی و چارچوب‌های بین‌المللی به چه شکلی است و جمهوری اسلامی در این چارچوب چه وضعیتی را پیدا می‌کند. درباره موضع چین باید اشاره کنم که ایران با چین و روسیه از ماه‌ها قبل هماهنگی‌های خودش را در خصوص اسنپ‌بک شروع کرده‌بود. از آنجا که احتمال قوی داده می‌شد که اروپایی‌ها از این مکانیسم استفاده کنند، جمهوری اسلامی به درستی هماهنگی و رایزنی‌های ضروری را با چین و روسیه به عنوان اعضای دائم شورای امنیت که همزمان عضو برجام هم بودند، شروع کرده‌بود و اتفاقاتی که الان رخ می‌دهد از ماه‌ها قبل بین سه کشور یعنی ایران، چین و روسیه هماهنگ شده‌است.

اینگونه نیست که چه روسیه و چه چین که به خاطر گل روی ما یا به خاطر مثلاً خوشایند کسی این کار را کرده‌باشند. همان سه‌ضلعی‌ای که عرض کردم در تصمیماتی که چین و روسیه اتخاذ می‌کنند موثرند: یعنی هم مناسبات‌شان با ساختار کلی قدرت در نظام بین‌الملل، هم مسائل چندجانبه در مناطق مختلف و سازمان‌های بین‌المللی مثل شانگهای و بریکس و هم مباحث دوجانبه. محور این اقدام‌ها نه بر مبنای مظلومیت و حقانیت ایران است و نه برای خوشایند جمهوری اسلامی بلکه تصمیم‌ها بر اساس منافعی است که این کشورها برای خودشان تعریف کرده‌اند.

منافع امروز آنها اینگونه ایجاب می‌کند و جمهوری اسلامی ایران هم باید با زیرکی و هوشیاری در چارچوب بازی برد-برد از این منافع بهره‌برداری کند. یعنی فضایی را فراهم کنیم که آنها هم برد بکنند. باید توجه داشته باشیم که تداوم این فضا مستلزم سیاستگذاری دقیق و گام به گام با این کشورها است.

وقتی که معاون وزیر خارجه ما به پکن سفر کرد، با ابتکاری که چینی‌ها شکل دادند یک گفت‌وگوی سه‌جانبه برای آمادگی جهت مواجهه با ماجرای اسنپ‌بک اتفاق افتاد. همان جا وزیر خارجه چین یک پیشنهاد پنج‌ماده‌ای را مطرح کرد که بخش‌های مختلفی داشت. در آن پیشنهادها بحث اصل تحریم‌ها مورد رد و تردید طرف چینی و روسیه قرار گرفت.

از دیدگاه چین ایران تعهدات خودش را در برجام انجام داده قاعدتاً شایسته این نیست که با تنبیه مواجه شود و چینی‌ها از مدت‌ها قبل بر این موضوع تاکید دارند. به همین خاطر هم بوده که مدام بر تداوم تعهدات جمهوری اسلامی تاکید کردند. به همین دلیل هم بود که وقتی جریاناتی در ایران بحث خروج از پیمان عدم اشاعه هسته‌ای (NPT) و یکسری اقدامات رادیکال را مطرح می‌کردند کارشناسان تاکید داشتند که با چنین اقدام‌هایی حمایت چین و روسیه را از دست خواهیم داد.

چینی‌ها در سیاست خارجی خودشان یکسری خطوط قرمز را ترسیم کرده‌اند و بر اساس آنها در نظام بین‌الملل اقدام و تصمیم‌گیری می‌کنند. یکی از این خطوط قرمز چارچوب‌های نظام بین‌الملل و سازمان ملل متحد است.  اینجا پارادوکسی وجود دارد که این نظام و سازمان‌ها توسط غرب و به‌خصوص آمریکایی‌ها ایجاد شده و امروز آمریکایی‌ها هستند که اصول آنها را زیر پا می‌گذارند و چینی‌ها هستند که از آن دفاع می‌کنند. در آن پنج پیشنهاد که آقای وانگ‌ئی در نشست سه‌جانبه ایران، چین و روسیه مطرح کردند این موضوع به وضوح اصرار شد که چین پایبندی خودش را به اصل متوازن بودن تعهدات و حقوق اعلام می‌کند. معانیش این است که اگر جمهوری اسلامی تعهداتی را که پذیرفته و به آنها عمل کرده باید از حقوقی هم برخوردار باشد.

در برجام بعد از خروج یک‌جانبه ترامپ و تحریم‌هایی که انجام دادند و همراهی اروپایی‌ها به نوعی چارچوب‌هایی مدنظر چینی‌ها رعایت نشد. این موضوع به لحاظ حیثیتی برای چین که خود را حافظ چارچوب‌های بین‌المللی می‌داند و امروز قدرت دوم اقتصادی جهان و عضو دائم شورای امنیت است، یک نوع شرایط نابسامان و ناخوشایندی را ایجاد می‌کرد.  به همین خاطر در همان پیشنهادات پنج‌گانه آقای وانگ‌ئی اشاره شد که باید یک چارچوب جدیدی بر اساس برجام تدوین شود به کشورها که به آن پایبند باشند و مسئله هسته‌ای ایران از طریق گفت‌وگو و دیپلماسی حل و فصل شود.  همان زمان هر سه کشور اشاره کردند که ورود شورای امنیت را به این مسئله، که اشاره مستقیم به مکانیسم اسنپ‌بک است، به رسمیت نخواهند شناخت.

اصل فعال‌سازی مکانیسم ماشه به بیان چینی‌ها عجولانه و غیرقانونی بود، چون طبق چارچوب برجام اولاً که اروپایی‌ها برجام را نقض کردند و شما در توافقی که خودتان نقض کردید نمی‌توانید مدعی باشید و دوم اینکه طبق برجام اگر قرار باشد سازوکار ما فعال شود باید یک کمیته حل اختلاف تشکیل شود و مراحلی که در برجام مشخص شده اجرا شود که اروپایی‌ها اینها را دور زدند. چین در یک نامه رسمی که به شورای امنیت و سازمان ملل نوشته و با امضای آقای وانگ‌ئی است و نماینده چین در شورای امنیت یعنی آقای گنگ شوانگ آن را به سازمان ملل ارسال کرده، در آن نامه اعلام می‌شودکه اصلاً جلسه شورای امنیت برای اسنپ‌بک تشکیل نشد. آن جلسه برای بررسی مسائل دیگری بود و اروپایی‌ها ناگهان این موضوع را مطرح کردند و این خلاف چارچوب‌های تعیین‌شده در شورای امنیت و در برجام و در قطعنامه‌های سازمان ملل است و چین این را نمی‌پذیرد.

‌برخی کارشناسان معتقدند ۶ قطعنامه بازگشته شورای امنیت، قطعنامه‌هایی هستند که چین و روسیه خودشان به آن رای مثبت داده‌اند و به این دلیل که این دو کشور از اعضای دائم شورای امنیت هستند و قطعنامه‌های شورا را ابزار اعمال نفوذ و قدرت خود می‌دانند، از این قطعنامه‌ها سرپیچی نخواهند کرد، چراکه بعداً موقعیت خودشان را در مقابل قطعنامه‌هایی که منافع خودشان را تامین می‌کند به خطر می‌اندازد. فکر می‌کنید این تحلیل تا چه اندازه درست باشد؟

دقت داشته باشید دقیقاً زمانی که در دوره آقای احمدی‌نژاد، ایران چارچوب‌های بین‌المللی را به همین شکل زیر پا می‌گذاشت و می‌گفت «ما قطعنامه را قبول نداریم اینقدر قطعنامه بدید تا خسته بشوید» یا می‌گفت که «قطعنامه‌ها کاغذپاره هستند» و از این جور مباحث، در همان دوره چین به‌رغم اینکه روابط اقتصادی‌اش با جمهوری اسلامی در یک شرایط خوب قرار داشت به همین قطعنامه‌هایی که امروز در حال برگشت هست علیه ما رای مثبت داد.

این نکته را از این جهت گفتم که رعایت چارچوب‌ها و قواعد بین‌المللی چقدر برای چین مهم هستند. یعنی اینکه این اقدام‌ها برای دلخوشی ایران نیست، بلکه رعایت خطوط قرمز است. اگر اروپا و آمریکا بر اساس قواعد و چارچوب‌های بین‌المللی اقدام می‌کردند، شاید چین از این اقدام حمایت می‌کرد. در دوران احمدی‌نژاد به دلیل سوءمحاسبه از جانب ما بود که چین در مقابل ما قرار گرفت.

بعد از ادعای اروپا مبنی بر بازگشت قطعنامه‌ها، وزیر امور خارجه چین یک متن رسمی هم در این باره صادر کرد. وانگ‌ئی نامه‌ای نوشت به مسئولان سازمان ملل متحد و سه اصل درباره موضوع هسته‌ای ایران مورد تاکید چینی‌ها قرار گرفت.  اصل اول مسئله حفاظت از ثبات منطقه است، اصل دوم بحث حل اختلافات با گفت‌وگو و دیپلماسی است و بحث سوم حفظ مبنای توافق برجام به عنوان یک بنیان برای گفت‌وگوهای مجدد.  هرچند که امروز برجام دیگر به آن معنای اولیه خودش وجود ندارد اما باید توجه داشته باشیم که چینی‌ها همچنان آن را به عنوان یک مبنا می‌پذیرند.

چین به صراحت اعلام کرده که تحریم‌هایی که علیه ایران در حال اعمال است غیرقانونی هستند. چارچوب‌ها و آن خطوط قرمزی که چین به عنوان یک قدرت جهانی برای خودش تعیین کرده تا زمانی که مورد احترام جمهوری اسلامی باشند و ایران در هماهنگی با چینی‌ها آن چارچوب‌ها را زیر پا نگذارد و فضایی که در دوره آقای احمدی‌نژاد بود مجدداً تکرار نشود مطمئن باشید که چین این تحریم‌ها را غیرقانونی می‌داند. 

به صراحت در مواضع عالی‌ترین سطوح چینی‌ها اعلام شده که این تحریم‌ها غیرقانونی ا‌ست و چین به تحریم غیرقانونی باور ندارد و باز من در موضع دیگری از مقام‌های چینی دیدم که نوشته‌بود همکاری‌های اقتصادی و رفت و آمدها با تهران ادامه خواهد داشت. این موضوع نه‌فقط به لحاظ دوجانبه بلکه امروز یک اصل در سیاست خارجی چین است که برای بقای خودش و برای حفظ منافع خودش باید از چارچوب‌های بین‌المللی حفاظت و حراست کند. 

‌یکی از نهادهایی که بر اثر قطعنامه‌های ۶گانه تحریم شده‌است، کشتی‌رانی جمهوری اسلامی است.  فکر می‌کنید این تحریم از سوی چین اعمال شود و چنین تحریمی بر روابط تجاری ایران با چین به عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران چه تاثیری می‌گذارد؟

وقتی که کشوری در مقیاس چین که هم کارخانه جهان است و هم قدرت اقتصادی دوم جهان محسوب می‌‌شود به صراحت اعلام می‌کند که این تحریم‌ها غیر‌قانونی‌اند و اقدام اروپایی‌ها در بحث اسنپ‌بک را به رسمیت نمی‌شناسد حتماً روابط خود را با ایران ادامه خواهد داد.  دو خصیصه در سیاست خارجی چین وجود دارد که توجه به آنها برای درک بهتر به ما کمک می‌کند.

خصیصه اول این است که سیاست خارجی چین پراگماتیک و عملگراست. خصیصه دوم این است که سیاست خارجی چین رئالیستی و واقع‌گراست. یعنی چینی‌ها تعارف ندارند و برای دلخوشی و دلخواه کسی کاری نمی‌کنند. اگر اعلام می‌کند این تحریم‌ها غیرقانونی است، واقعاً به این نتیجه رسیده‌اند که غیرقانونی است. اگر اعلام می‌کند که با ایران کار خواهند کرد، واقعاً با ایران کار خواهند کرد.  چین همان‌طور که روابطش را با ایران تنظیم می‌کند روابط خودش را با کشورهای دیگر مثل اروپایی‌ها، آمریکا و حتی اسرائیلی‌ها و عربستان سعودی هم تنظیم می‌کند.

برخلاف سیاست خارجی غربی‌ها و آمریکایی‌ها که عمدتاً بر مبنای نگاه سیاه و سفید است، چین جزو کشورهایی است که در معادلات قدرت جهانی گفتمان جدیدی را برقرار کرده‌است و در سیاست خارجی چین برخلاف خیلی از کشورهای غربی جمع نقیضین ممکن می‌شود. یعنی چین در عین اینکه با ایران کار می‌کند با آمریکا هم کار خواهد کرد، با عربستان و اسرائیل هم کار خواهد کرد. چین در عین اینکه شریک اول تجاری کره شمالی است شریک اول تجاری کره جنوبی هم محسوب می‌‌شود و این دو کشور با هم در جنگ هستند. رابطه چین و آمریکا در شرایطی در سطح بسیار بالایی قرار دارد که هر دو کشور یکدیگر را بزرگ‌ترین تهدید راهبردی شناسایی کرده‌اند.  به همین دلیل هم نباید بگوییم که چین اگر می‌خواهد با غرب کار کند باید ایران را کنار بگذارد.

‌یعنی اینکه چین اراده قوی برای استمرار همکاری‌ها با ایران به رغم بازگشت قطعنامه‌ها را دارد؟

یک نکته را باید توجه کرد، اینکه چین با ما همکاری می‌کند به این معنا نیست که تعهدی اخلاقی و امنیتی و همه‌جانبه به ما دارد. در سیاست خارجی چین اصلی داریم تحت عنوان اصل مترقی عدم تعهد متقابل. یعنی من با شما کار می‌کنم تا زمانی که بتوانیم با هم کار کنیم و به خاطر همین من احساسم این است که کلید تعامل درست با پکن چه در دوران برجام، چه در دوران تحریم، چه در دوران اسنپ‌بک و چه بعد از آن بیش از آنکه در پکن باشد در تهران است. یعنی تهران اگر بتواند سرفصل‌های درست نگاه راهبردی و برنامه دقیق و منسجمی را برای کار با چینی‌ها ارائه کند حتماً سهمی از اقتصاد و تجارت چین را می‌تواند در اختیار داشته‌باشد.

‌فروش نفت خام بخشی از تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران نیست، اما ایالات متحده آمریکا تهدید کرده‌است که برای توقف فروش نفت خام ایران به چین، ممکن است فشار وارد کند.  فکر می‌کنید چینی‌ها تا چه اندازه ممکن است در مقابل فشار آمریکا مقاومت کنند و اگر آمریکا اقدام‌های تنبیهی مستقیمی را در مورد خرید نفت ایران در نظر بگیرد، آیا چین حاضر به کاهش خرید نفت از ایران می‌شود؟

اولاً که در دوره فشار حداکثری دور نخست ریاست‌جمهوری ترامپ همه اینها وجود داشت. یعنی اقدامات تنبیهی و فشار بر پکن برقرار بود. چین در همان دوره به ما اثبات کرد که خرید نفت ادامه خواهد داشت. جایگاه جمهوری اسلامی در کار با چینی‌ها به یک شکلی است که چین نمی‌تواند ایران را کنار بگذارد. هرچند که امروز روابط ما با چینی‌ها در حوزه نفت از منظر چینی‌ها تقویت شده و از منظر ایران تضعیف شده‌است.

چراکه روزگاری ایران درصد قابل توجهی از نفت چین را تامین می‌کرد و چینی‌ها توانستند موازنه‌ای را در حوزه خرید نفت ایجاد کنند و تنوع در تامین‌کنندگان نفت خام ایجاد کنند. امروز سهم ما از کل واردات نفت خام و فرآورده‌های نفتی چین کمتر شده‌است، هرچند چین همچنان بزرگ‌ترین واردکننده نفت ایران است.  بخشی از این موضوع به تهران بر می‌گردد که نتوانسته ظرفیت تولید نفت خود را به اندازه کافی افزایش دهد. 

امروز اگر فروش نفت ما به چین متوقف شود، قطعاً چین متضرر می‌شود، اما طرفی که بیشتر ضرر می‌کند، ایران است. چراکه چینی‌ها تنوع در تامین‌کنندگان خود ایجاد کرده‌اند.  متاسفانه روابط ما با چین تک‌بعدی تنظیم شده‌است و مشکل از برنامه‌ریزی ما در روابط تجاری با چین است.  شما اگر روابط چین با کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر را نگاه کنید یا حتی روابط چین با پاکستان، مشاهده می‌کنید که تنوع و تکثر در مناسبات اقتصادی وجود دارد و فقط منحصربه خرید انرژی نیست.

‌برخی از کارشناسان معتقدند که چین و روسیه به عنوان عضو دائم شورای امنیت می‌توانند در تشکیل و عملکرد «پنل کارشناسان» (بر اساس قطعنامه ۱۹۲۹) و «کمیته تحریم‌ها» (بر اساس قطعنامه ۱۷۳۷) چالش ایجاد کنند.  به نظر شما این نظر تا چه اندازه صحیح است و چین و روسیه تا چه اندازه در مقابل تقویت و توسعه تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران امکان مانور در شورای امنیت دارند؟

شرایط روسیه چون هم در جنگ با اوکراین است و هم خودش تحت تحریم قرار دارد، با چین متفاوت است. ولی چین به عنوان کشوری که همواره دستیابی به اهداف ژئواستراتژیک را با ابزار ژئواکونومیک در دستور کار خود داشت، ابزارهای زیادی در چارچوب شورای امنیت برای مقابله با تحریم‌ها در اختیار دارد. چین امروز یکی از کشورهایی است که در عین حفاظت از چارچوب‌های بین‌المللی، از یک‌جانبه‌گرایی انتقاد می‌کند و به ترویج عقل‌گرایی و منطق‌گرایی در نظام بین‌الملل می‌پردازد. 

پکن سعی می‌کند در حوزه‌های اقتصادی بیشتر رویکرد اصلاحی خودش را در شورای امنیت، سازمان ملل متحد و نهادهای بین‌المللی پیش ببرد. در مواردی مثل برجام که پای حیثیت یک قدرت جهانی در میان است؛ جایی که چین امضا کرده‌است و متعهد شده‌است ولی دیگران به تعهدات‌شان عمل نکرده‌اند، به نظرم چینی‌ها به لحاظ حقوقی ظرفیت خوبی برای کار دارند.  نمی‌توان انتظار داشت که چین جلودار شود و برای منافع ایران دعوا کند، استفاده از ظرفیت‌های چین به ابتکارها و پیگیری‌های دیپلماتیک ما در شورای امنیت وابسته است.

‌در هر صورت بازگشت قطعنامه‌های پیشین توسط اروپا و آمریکا، ایران را بیش از پیش به چین و روسیه نزدیک می‌کند.  پیش‌بینی شما از روابط آینده ایران و چین چیست؟

لزوماً اینگونه نیست. یعنی همان‌طور که اشاره شد تا زمانی که ما پایبند به اصولی که چین و روسیه هم به آن باور دارند، پایبند باشیم، روابط ما امکان توسعه دارد. قطعنامه‌هایی وجود داشت که چین و روسیه هم با آنها همراه بودند، این زیرکی ما و هوشیاری ماست که چگونه در بازی بین قدرت‌های جهانی بتوانیم منافع خودمان را تامین کنیم.

مدل‌های مختلفی برای توسعه مناسبات با چین وجود دارد.  نخست اینکه چین در اقتصاد خودش با توجه به اینکه دیپلماسی و دیپلماسی اقتصادی غیرایدئولوژیک تعریف کردند برخلاف دوره‌های گذشته همزمان با لیبرال‌ها و کمونیست‌ها، همزمان با غربی‌ها و شرقی‌ها، با کشورهای توسعه‌یافته و جنوب جهانی همکاری می‌کند. این مسئله اطمینان‌بخش است که سهمی از اقتصاد چین به ایران اختصاص خواهد داشت، اما اینکه چه سهمی و چه مقداری و به چه کیفیتی، کاملاً به ما بستگی دارد.

روابط چین شکل‌های مختلفی دارد، رابطه با کره شمالی، رابطه با پاکستان، رابطه با روسیه و رابطه با عربستان سعودی، هر یک نمونه‌ای از شکل روابط چین با کشورهای مختلف جهان هستند. اینکه چه مدل و الگویی در رابطه با چین تعریف شود، کاملاً به تهران بستگی دارد.  من احساسم این است که در عین اینکه تحریم‌ها روابط تهران و پکن را آزار می‌دهد اما همچنان ظرفیت کار با چین وجود دارد.

در عین اینکه باید تنوع و تکثر در سیاست خارجی ما رعایت شود، یعنی ما نباید قاعدتاً تمام تخم‌مرغ‌هایمان را در سبد چین بگذاریم، اما برای جنس کار و کیفیت کار با چینی‌ها این ما هستیم که تصمیم می‌گیریم نه چینی‌ها. به نظرم جمهوری اسلامی باید معادله‌ای حقیقی و راهبردی را متناسب با ابتکاراتی که چینی‌ها در نظام بین‌الملل مطرح کرده‌اند، تهیه بکند و بر مبنای آن یک کار دقیق و منسجم و برنامه‌ریزی شده را برای چینی‌ها تعریف بکند که در این شرایط ظرفیت قابل توجهی برای کار با چینی‌ها و عبور از این شرایط سخت وجود خواهد داشت.

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره