قمار با الهالیوود

فرهیختگان/متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشر در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
محمدحسین سلطانی| سال 1991 از سوی یک کمپانی آمریکایی نامهای به وزارت اطلاعات عربستان (نام پیشین وزارت فرهنگ و چند نهاد دیگر قبل از تغییرات سال 2003) ارسال شد. نامه را ارجاع دادند به دفتر علی بن حسن الشاعر، وزیر وقت اطلاعات سعودی. او با نامهبازکن طلاکاریشدهاش، گوشه پاکت نامه را برید و همان اول کار، آرم زرد و آبی کمپانی آمریکایی چشمش را گرفت. آمریکاییها از نظر الشاعر خواسته غیرمنطقیای را مطرح کرده بودند. آنها میخواستند چند صحنه از فیلم «مالکوم ایکس» را در مکه و کنار کعبه فیلمبرداری کنند. این یعنی باید پای یانکیها به خانه خدا باز میشد و برای اولین بار یک سازمان و نهاد مجوز میگرفت که در خاک عربستان یک فیلم داستانی بسازد. نام کمپانی ارسالکننده نامه برادران وارنر بود و اسم فیلم هم «مالکوم ایکس». همان فیلمی که دنزل واشنگتن برایش نامزد اسکار بهترین بازیگر مرد شد. الشاعر درخواست برادران وارنر را رد کرد؛ اما اسپایک لی کارگردان مجموعه بیخیال نشد. پافشاریهای او باعث شد، الشاعر و سعودیها قبول کنند تنها چند صحنه از کعبه فیلمبرداری شود، آن هم با گروه فیلمبرداری مسلمان. اگر کسی هم میخواهد روی کار نظارت کند، میتواند دوربین شکاری دست بگیرد و از دور ناظر باشد. خلاصه اینکه پای احدی از یانکیهای نامسلمان نباید به خانه خدا باز شود. سال 1995 الشاعر از وزارت اطلاعات رفت و 2019 هم در جده از دنیا رفت. الشاعر در روزهای آخر زندگیاش از تلویزیون تغییرات سیاسی و فرهنگی عربستان را دنبال میکرد و شاید یک پرسش بزرگ در ذهنش شکل گرفت: آینده تغییراتی که نسل جدید دنبال آن است به کجا خواهد کشید؟ درست یک سال قبل از فوت الشاعر، یک سینما در عربستان پس از 35 سال افتتاح و اکران فیلمهای اکشن آمریکایی در سینماهای عربستان آغاز شد. وزارت فرهنگ که حالا سروشکل تازهای در دوران ولیعهد پیدا کرده بود سامانی تازه گرفت و هر بخش از این نهاد هویت بصری جدا از هم پیدا کرد. سند 2030 هم ابلاغ شد و در آن بنسلمان تأکید کرد باید سرمایهگذاران داخلی و خارجی برای تأسیس سالنهای سینما و استودیوهای تولید فیلم در عربستان تشویق شوند و از استودیوهای بومی بهعلاوه فیلمسازان بومی در تولید آثار تا جایی که ممکن است حمایت شوند. لابهلای همین اهداف کلی یک رقم عجیبوغریب برای یک هدف بلندپروازانه در سند چشمانداز 2030 اعلام شد و آن هم این بود: باید به رقم یک میلیارد دلار فروش سالانه در صنعت سینمای عربستان تا سال 2030 برسیم. عددی که تاکنون هیچکدام از کشورهای منطقه به آن نرسیده بودند.
حدود 9 سال از اعلام عمومی سند 2030 و چیزی نزدیک به 6 سال از مرگ علی بن حسن الشاعر، وزیر وقت وزارتخانه سابق اطلاعات عربستان میگذرد و حالا محمد بنسلمان وارد خاک آمریکا شده. آن هم پس از حدود 7 سال از آخرین سفر رسمیاش. یعنی قبل از قتل خاشقچی. گفته شده در این سفر بنسلمان میخواهد اف-35 بخرد و پیشنویس همکاری هستهای با سعودی را امضا کند. رویترز نوشته این سفر تاجگذاری غیررسمی بنسلمان خواهد بود. دیگر روزنامههای آمریکایی هم گفتند از آخرین سفر بنسلمان به آمریکا تغییرات جدی بوده و حتی جنیفر لوپز هم پایش به سرزمین نخلستانها باز شده. با این همه اطلاعات دقیقی از همراهان بنسلمان در واشنگتن نیست؛ اما برخی از گمانهزنیها میگویند یکی از گزینههای جدی همراهیکننده بنسلمان، بدر بن عبدالله بن فرحان، وزیر فرهنگ عربستان سعودی خواهد بود، البته اگر یاسر الرمیان، رئیس صندوق سرمایهگذاری عمومی همه کارها را خودش تمام نکند. اما سفری که برای خرید تجهیزات نظامی صورت گرفته چه ارتباطی دارد به سینما و وعده سند چشمانداز 2030؟ همهچیز به همان نامه سال 1991 باز میگردد.
نامه را بهخاطر لوگوی رویش نگه داشتند؟
پاتریک کالیجوری، تهیهکننده شبکه سیبیاس، اوایل این هفته خبری را در سطح رسانههای سرتاسر آمریکا منتشر کرد که بسیاری از گمانهزنیهای چند سال اخیر را تأیید میکرد. کالیجوری اعلام کرد سعودیها و صندوق سرمایهگذاری عمومیشان میخواهند برادران وارنر را بخرند. کالیجوری اعلام کرد همه کارها انجام شده و فقط یک امضا باقی مانده است. برادران وارنر همان شرکتی است که سال 1991 از وزیر وقت اطلاعات عربستان خواسته بود اجازه فیلمبرداری در مکه را بدهد. یعنی سروکار عربستانیها داشت به همان لوگوی زرد و آبیرنگ میافتاد که بزرگ روی آن نوشته شده بود: WB(مخفف برادران وارنر). بااینهمه یک تفاوت جدی وجود داشت؛ برادران وارنری که «مالکوم ایکس» میساخت هیچ ارتباطی به شبکه ورشکسته این روزهای آمریکا ندارد. شرکتی که در همین سال جاری حدود 10 درصد از کارکنان استودیوهای تولید فیلمش اخراج شدند و بیش از 1000 کارمند بخشهای مالی و اداری مجموعه رفتند زیر تیغ کوچکسازی. این شرایط بحرانی که از کرونا به بعد آغاز شده، در اعتراضات هالیوودیها سر حقوق و دستمزد و استفاده از هوش مصنوعی شدت پیدا کرد و با آمدن ترامپ همهچیز بدتر شد. ترامپ از اساس با برادران وارنر رابطه خوبی ندارد. آنها شرکت مادرِ CNN هستند و پایگاه اصلی دموکراتها. از طرف دیگر دیوید زاسلاو، مدیر برادران وارنر بهقدری طی این مدت کفر همه را درآورده و هالیوودیها را عاصی کرده که حالا جمعیت عظیمی موافق هستند هر شخص دیگری این کمپانی بحرانزده را در دست بگیرد غیر از «منفورترین چهره هالیوود.» منفورترین چهره هالیوود، لقبی بود که رسانهها به دیوید زاسلاو ۶۵ساله دادند. کسی که طرح ادغام بخش سینمایی و تلویزیونی برادران وارنر را داد و هر تلاشی کرد تا برادران وارنر کوچک شود. البته تا پیش از ماجرای ادغام و بحران کرونا، زاسلاو از چهرههای برجسته هالیوود بود؛ اما اوضاع برایش روزبهروز بد و بدتر شد. در یک نمونه از این شکلِ مدیریت باید به مورد دعوایش با کریستوفر نولان اشاره کنیم. نولان که از کارگردانان پای ثابت برادران وارنر بهحساب میآمد، تا نحوه مدیریت زاسلاو را دید، سریع پروژه «اپنهایمر» را از وارنر خارج و به یونیورسال سپرد. زاسلاو هم که برای کاهش هزینهها از خدایش بود، پیشنهاد را قبول کرد. او گمان میکرد فیلم جدید نولان نمیتواند فروش چشمگیری داشته باشد؛ اما همان هفته اولی که فیلم نولان اکران شد، میلیاردر یهودی فهمید که چه اشتباه هلاکتباری را مرتکب شده. فیلم نولان چیزی نزدیک به یک میلیارد دلار فروخت. درست بهاندازه آرزوهای بلندپروازانه بنسلمان برای سینمای کشورش.
مجموعه این اتفاقات باعث شد از ابتدای سال پیشنهادهایی از سوی آمازون و نتفلیکس برای خرید برادران وارنر مطرح شود. پیشنهادهایی که هیچکدام آنقدری نمیارزید و این اتفاق منطقی هم بود. برادران وارنر از اساس زیانده بود و نزدیک به ورشکستگی و از تمام کمپانیهای هالیوودی بیشتر پروژه متوقف کرده بود. دنبالهسازیاش روی «جوکر»، بنا بر گفته رسانههای آمریکایی، فاجعه از آب درآمده بود و چیزی حدود 1.3 میلیارد دلار زیان ناخالص را برای سال 2025 ثبت کرده است. بدهیهای برادران وارنر به حدود 35 میلیارد میرسد و ارزش این مجموعه در کل چیزی حدود 60 میلیارد دلار برآورد شده؛ هرچند که زاسلاو به این رقم چندان قانع نیست. حالا یک سؤال پیش میآید؛ چرا بنسلمان باید یک کمپانی ورشکسته را بخرد؟
چرا باید یک شرکت ورشکسته را بخریم؟
همهچیز زیر سرِ یاسر الرمیان است، کسی که بهعنوان رابط اقتصادی ترامپ و بنسلمان شناخته میشود. رئیس صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان، رئیس هیئتمدیره آرامکو، از اعضای هیئتمدیره شرکتهای اوبر، گروه سافتبنک و ریلاینس اینداستریز و البته رئیس هیئتمدیره باشگاه فوتبال نیوکاسل. موضوع اینجاست که ترامپ اصلاً بدش نمیآید که CNN و بازوی تبلیغاتی دموکراتها بیفتد در دستان شریک راهبردیاش یعنی بنسلمان و او هم از این شبکه چیزی شبیه به MBC بسازد. نکته جالبتوجه اینجاست که درست در زمانی کمپانی صد و چندسالهای مانند برادران وارنر به خارجیها (احتمالاً) به فروش میرسد که ترامپ از اساس مخالف حضور خارجیها در رسانههای داخلی است و تعرفههای سرسامآوری روی تولیدات خارج از مرزهای آمریکا وضع کرده. بااینهمه عربستان فرق میکند. ازیکطرف بنسلمان میخواهد وارد بازارهای جدید بشود و از طرفی دیگر روی نرسیدن به هدف یک میلیاردی شدن سینمای عربستان سرپوش بگذارد.
از ابتدای بازگشایی سینماهای تازه در عربستان یعنی از سال 2018 تاکنون، سینمای عربستان با آوردن خارجیها و اکرانهای بینالمللی و هزارویک ترفند دیگر مانند حمایت از فیلمسازهای بومی و راهانداختن جشنوارههای فیلمی چون دریای سرخ، نتوانسته عملکرد چشمگیری داشته باشد و تنها به یکچهارم از اهداف یک میلیارد دلاری سالانه خود رسیده، که البته آن رکورد نزدیک به یکچهارم هم مربوط است به حدود 3 سال قبل. از 2022 تاکنون سینمای عربستان به جای آنکه رشد داشته باشد، روی دور افول است. به استناد آمارها، سینمای عربستان سال گذشته حدود 25 میلیون دلار نسبت به سال 2022 ضرر کرده و امسال هم با توجه به گردش مالی فعلی به 200 میلیون هم نخواهد رسید. با این منطق بنسلمان میخواهد برادران وارنر را چیزی بیش از 60 میلیارد دلار بخرد تا بتواند با سرمایهگذاریهای عمده در آن پیشبینی که برای سینمای عربستان داشته را محقق کرده و البته خودش را بهعنوان یکی از تأثیرگذاران این حوزه جا بیندازد. با این همه مشخص نیست آیا شرکت ورشکستهای چون وارنر میتواند پاسخ بلندپروازیهای بنسلمان را بدهد. بلندپروازیهایی که به نظر میرسد حالا به نقطه جنون 100 میلیارد دلاری رسیده است، آن هم در صنعتی مثل سینما که مشخصاً دیگر مانند گذشته نمیفروشد و حتی بنا بر گفته برخی از تحلیلگران، نخواهد فروخت.

















