نماد آخرین خبر

لوبلاگ: هدف سعودی ها از مجوس خواندن ایرانیان چیست؟

منبع
ديپلماسي ايراني
بروزرسانی
لوبلاگ: هدف سعودی ها از مجوس خواندن ایرانیان چیست؟
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست نامسلمان خواندن ايرانيان مي تواند به عربستان کمک کند که ديگر مسلمانان را براي جنگ، آشکارا و پنهان، با ايران به کمک بطلبد. اخيرا عبدالعزيز الشيخ، مفتي اعظم عربستان سعودي گفته که ايرانيان مجوس هستند. اين نامي است که اعراب ايرانيان زرتشتي را به آن مي خواندند، کساني که اکثريت ساکنان ايران زمين را در زمان حمله اعراب به اين کشور در قرن هفتم ميلادي تشکيل مي دادند. مفتي اعظم سعودي با انتشار بيانيه اي مدعي شده بود که ايرانيان مسلمان نيستند. اين باور نه چيز جديدي است و نه به سعودي ها يا وهابيون محدود مي شود. با اين حال تا جايي که به ياد دارم تا کنون هيچ رهبر مسلماني آشکارا ايرانيان را غيرمسلمان نخوانده بود. البته برخي از شخصيت هاي سکولار پيشتر اين کار را کرده بودند. براي مثال، در جريان جنگ ايران و عراق، صدام حسين مرتبا ايرانيان را مجوس مي ناميد و حتي بدتر اين که، ايرانيان را حشراتي مي خواند که بايد با آفت کش از ميان بروند. در واقع صدام با استفاده از تسليحات شيميايي در طول جنگ اين تهديد خود را عملي هم کرد. اين باور اعراب مبني بر اين که ايرانيان مسلمان نيستند از اين فرض نشات مي گيرد که "ايرانيان هرگز به طور کامل به اسلام نگرويدند؛ در عوض، شيعه را توسعه داده اند که همان دين قديمي شان است با پوشش نازکي از اسلام." علاوه براين، اعراب اعتقاد دارند که ايرانيان با هدف واژگون کردن و تضعيف اسلام واقعي و ناب اين کار را انجام دادند. چندين سال پيش در کتابفروشي در قاهره و نزديکي دانشگاه الازهر، کتابي با عنوان "شيعه توطئه اي عليه اسلام" را ديدم. سال هاي زيادي است که شخصيت هايي مذهبي در عربستان سعودي و قطر ـ از جمله شيخ يوسف القرضاوي ـ از انتشار کتاب هايي با موضوع "تهديد تشيع براي اسلام" و "طرح هاي ايران براي تغيير دين سني ها به شيعه" حمايت مي کنند. البته اين ايده که تشيع ساخته دست ايرانيان است هيچ اعتبار تاريخي ندارد. اين انشعاب در جامعه مسلمانان عرب بلافاصله پس از رحلت پيامبر (ص) رخ داده است که در نهايت به شکاف سني ـ شيعه منجر شد. بنابراين شکاف سني ـ شيعه يک پديده صرفا عربي و مربوط به پيش از دوران فتح ايران به دست مسلمانان بود. بعدها برخي ايرانيان ممکن است که در تشيع رگه هايي از تصوف را ديده باشند که بازتاب دهنده برخي از ارزش ها و مراسم هاي باستاني آنان بود؛ اما قطعا ايرانيان (آن طور که امروز مفتي هاي سعودي مدعي هستند) مخترع تشيع نبودند. اولين انگيزه ايرانيان براي گرايش به امام علي (ع)، پس از حمله اعراب و سياست تبعيض قومي حاکمان جديد عرب در آغاز خلافت عمر بود. در اين دوره به رغم شعار برابري قومي و نژادي تبعيض بسياري عليه ايرانيان وجود داشت. گرچه ايرانيان مسلمان نقش بسيار زيادي در پيروزي خلافت عباسيان بر سلسه اموي داشتند اما سياست تبعيض قومي و نژادي عليه آنان (از سوي عباسيان نيز) همچنان ادامه داشت. (اما هدف سعودي ها از اين که ايرانيان را نامسلمان مي خوانند، چيست؟) از نظر آنان، وقتي ايرانيان مسلمان نيستند پس حکم اسلام مبني بر اين که مسلمانان نبايد با مسلمانان ديگر مبارزه کنند درباره آنها صدق نمي کند؛ بنابراين مي توانند ايرانيان شيعه را مانند هر کافر ديگري بدون هيچ عذاب وجداني از ميان ببرند. به همين دليل است که در فضاي متشنج فعلي ميان عربستان سعودي و ايران، دامن زدن به اين (ادعاي واهي) که ايرانيان مسلمان نيستند پيامدهاي سياسي قابل توجهي خواهد داشت. براي مثال، اين کار مي تواند به عربستان سعودي کمک کند که ديگر مسلمانان را براي جنگ، آشکارا و پنهان، با ايران به کمک بطلبد. همين حالا هم اين ديدگاه عربستان در گروه هايي مانند طالبان، داعش و القاعده دروني شده و ايرانيان را به عنوان کافر نگاه مي کنند. نقش ايرانيان در تمدن اسلامي به رغم مخالفت هايي که وجود دارد ايرانيان در ايجاد و شکل دادن به تمدن اسلامي نقش زيادي داشته اند. مسلمانان براي 300 سال از سيستم ماليات عصر ساساني و ديگر شگردهاي حکومتداري اين عصر براي مقاصد اداري خود استفاده مي کردند. قوانين و مقررات دادگاه ها و روش هاي حکومتداري دولت ساساني به الگويي براي خلفاي اسلامي و بعدها حاکمان ترک از سلجوقي گرفته تا عثماني تبديل شد. کتاب اردشير بابکان، بنيانگذار عصر ساساني، با عنوان "کارنامه اردشير بابکان" الگوي بيشتر کتاب هاي پس از اسلام در حوزه سياست ـ مانند سياستنامه خواجه نظام الملک، وزير ملکشاه، سلطان سلجوقي ـ و کتاب هاي بعدي بود. ايرانيان بسياري مانند خاندان برمکي وزارت خلفاي عباسي و پس از آن حاکمان ترک را برعهده داشتند. دار الحکيم بغداد به سبک "خانه دانش ساساني" بنا شد. هنر ايرانيان در نقاشي، مجسمه سازي و موسيقي، هنر اسلامي از بين النهرين تا هند را تشکيل مي داد. همان طور که پروفسور رومن گيرشمن گفته، وارث واقعي هنر ساساني، اسلام است که اين هنر را با خود به هرجايي که رفت بُرد. پروفسور "آدا بوزه مان" اين نفوذ را فتح ايران مي خواند. سيبويه ايراني بود که نخستين دستور زبان عربي را نوشت و ايرانيان به همراه مسيحيان کلمات يوناني را به عربي ترجمه کردند. به همين دليل گذشته از مصلحت هاي سياسي، هيچ عجيب نيست که مفتي اعظم سعودي ايرانيان را مجوس بخواند، اما غم انگيز اين است که به ايرانيان امروز اين لقب را مي دهد. *لوبلاگ *شيرين هانتر با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد