برهان/
متن پيش رو در برهان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
چندسالي است که بحث «بحران آب در ايران» در محافل علمي، مطبوعاتي، سياسي و حتي محلي داغ است و روز به روز شدت اين بحثها و اخبار پيرامون آن بيشتر ميشود. چند ماه پيش نيز در راستاي سوء استفاده تبليغاتي و ديپلماسي عمومي رژيم غاصب صهيونيستي، نتانياهو نخست وزير اين رژيم با ژست انساندوستي در اين مورد پيامي خطاب به مردم ايران ميدهد و راهحلي به ملت ما پيشنهاد ميدهد. اکنون چند سوال اساسي پيش ميآيد: آيا ما واقعا گرفتار بحران آب ناشي از طبيعت هستيم؟ يا دچار بحران مديريت منابع آب در کشوريم؟ آيا پيشنهاد نتانياهو راهکار اصلي مشکلات ما در اين زمينه است؟ تا چه ميزان ميتوان به اين پيشنهاد اعتماد کرد؟ در اين يادداشت قصد داريم مختصرا به اين سوالات پاسخ دهيم.
عوامل طبيعي و انساني بحران آب
شکي نيست که به هردليلي در دهه اخير حجم بارش باران و برف در مناطق مختلف کاهش يافته است و کشور دچار نوعي خشکسالي شده است. اما به باور اغلب کارشناسان اين خشکسالي طولاني مدت به ميزاني نبوده که کشور را دچار بحران آب و چالشهاي جدي بکند. به عبارت ديگر ما ميتوانستيم با درايت و مديريت، همين منابع محدود آبي را به نحو بهينه تخصيص دهيم تا گرفتار بحران و چالشهاي سنگين نشويم. در واقع کشور ما بيش از اينکه دچار بحران آب باشد دچار بحران مديريت آب است. تاريخچه اين مديريت غلط منابع به دوران پهلوي دوم برميگردد. اگر بيش از ظرفيت يک رودخانه بر روي آن سد ساخته شد و در پايين دست رودخانه و بسياري از تالابها مشکلات جدي پديد آمد ناشي از دخالت غير عاقلانه انسان در طبيعت بوده نه ناشي از عوامل طبيعي. حتي در مواردي سدهايي ساخته شده که تمام آب پايين دست رودخانه را شور کرده است مثل سد گتوندعليا. اگر در وسط کوير و در استانهاي اصفهان و يزد صنايع آببر همچون فولاد و کاشي و سراميک که نيازمند آب فراوان براي توليد محصول هستند، تاسيس شد ناشي از تصميمات نابخردانه و بعضا منافع گروهي خاص بوده. اين تصميمات باعث شده کانالهاي انتقال آب از کارون و ساير رودها با هزينههاي بسيار گزاف به استانهاي خشک براي توليد کالاي آببر شود و کشاورزاني يا صياداني که چند نسل بدون هيچ مشکلي کشاورزي و صيادي ميکردند امروز نتوانند به کارشان ادامه دهند. يا بسياري از مشکلات زيستمحيطي همچون ريزگرد مردم را آزار دهد و حتي گاهي درگيريهاي اجتماعي ميان مردم مناطق مختلف بر سر آب رخ دهد. همچنين اگر الگوي کشت ما اشتباه است و در استانهاي خشک محصولاتي همچون هندوانه و طالبي توليد ميکنيم و با قيمت ناچيز صادر ميکنيم که در اصل صادرات غير مستقيم آب است؛ اگر هزارن حقله چاه غير مجاز و مجوزهاي غيرکارشناسي حفر چاه در کشور به چشم ميخورد، ناشي از عدم سياستگذاري و مقرراتگذاري وزارت جهاد کشاورزي است و ارتباط چنداني به تحولات طبيعت ندارد. پس مشکل اصلي مديريت منابع آب است.
اگر از ابتدا تخصيص بهينهاي انجام ميشد، هرچيز سر جاي خودش بود، کالاهاي آببر همچون فولاد در ساحل دريا توليد ميشد و محصولاتي که نياز کمتري به آب دارند در يزد و اصفهان و کرمان توليد ميشد؛ يا اگر جهاد کشاورزي الگوي کشت، نوع محصول هر منطقه و شيوه آبياري را مديريت ميکرد و نقش تنظيمگري خود را به خوبي ايفا مينمود ما امروز گرفتار بحران نبوديم. و اگر وزارت نيرو در سدسازي بطور علمي و صحيح، عمل ميکرد و در شبکه آب و فاضلاب جلوي هدر رفت آب را ميگرفت و فاضلابها را تصفيه مينمود کشور دچار معضل آب نميشد.
آيا پيشنهاد نتانياهو راهکار مشکلات متعدد کشور در زمينه آب است؟
فارغ از اينکه چه شده که يک دشمن در قامت يک دوست درآمده و يک انسانکش در قامت يک انساندوست خود را معرفي ميکند، پيشنهاد او نه تنها هيچ کدام از معضلات اصلي کشور ايران در خصوص آب را برطرف نميکند که به احتمال قوي مشکلي بر مشکلات ما بيافزايد و يک دام و تهديد جدي باشد.
در بخش قبل توضيح داده شد که عمده مشکلات ما در بحث صنايع آببر، الگوي کشت غلط، چاههاي غير مجاز و غيرکارشناسي و اشکالات اساسي شبکه آب و فاضلاب است نه بخش مصرف خانگي يا کشاورزان محلي. در نتيجه حتي اگر مردم ايدهآل ترين اقدامات را براي اين امر انجام دهند کمک چنداني به بحران آب نميکند. تمام پيشنهادات نخست وزير رژيم غاصب اسرائيل نيز متوجه همين طبقه از جامعه است که اقدامات مستقيم آنها کمترين اثر را دارد. ضمن اينکه ما تکنولوژي تصفيه فاضلاب شهري و حتي آلودهترين فاضلابهاي صنعتي را در کشور داريم و نيازي به تکنولوژيهاي اسرائيل نداريم؛ به عنوان مثال ارديبهشت امسال(1397) پژوهشگران دانشگاه قم موفق به توليد يک نانو کاتاليست گياهي با کاربري تصفيه پساب صنعتي حاوي فلزات سنگين، شدند.
فارغ از ذات توطئه گرانهي رژيم صهيونيستي، اين پيشنهاد نتانياهو از چند جهت ميتواند تهديد باشد. اينکه جامعه و متخصصان از راهحلهاي اصلي غافل شوند و گرفتار راهکارهاي فرعي پيشنهادي شوند. دومين تهديد استفاده از روشهاي پيچيدهاي است که ممکن است بعد از سالها متوجه شويم که چه آسيبهايي به ملت ايران وارد ميشود. چه بسا با اين روش تصفيه فاضلاب که معرفي خواهند کرد يک بيماري ناشناخته را به مردم سرايت دهند يا باعث مشکلاتي مثل نازايي يا بيماريهاي ناشناخته همچون ام اس شوند. کما اينکه در گذشته نيز انجام چنين توطئهها ضد نسل و بيولوژيکي، از سوي کشورهاي استعماري و نيز رژيم صهيونيستي مسبوق به سابقه است. و به طور پنهان مردم به دست خودشان، خود را به گرفتاريهاي عظيم و غيرقابل حل دچار کنند. احتمال ديگري نيز وجود دارد که آنها ميخواهند روشي جديد را که خودشان آزمون نکردهاند را روي ملت ايران آزمايش کنند و از ملت شريف ايران به عنوان موش آزمايشگاهي استفاده ببرند. اين احتمال هم دور از ذهن نيست، چنانکه موارد متعددي گزارش شده که بسياري از مردم کشورهاي آفريقايي که ساليان طولاني مستعمره کشورهاي اروپايي بودند قرباني اين آزمايشهاي غيرانساني شدهاند. و آخرين و مهمترين تهديد اين است که مردم آگاه ما دچار اين توهم شوند که اسرائيل دشمن ما نيست و دوست ماست و پيشرفت ملت ايران را ميخواهد. که اگر خداي ناکرده روزي اين باور خطرناک بر ملت ما حاکم شود، اسرائيل غاصب مقاصد زيادي را ميتواند با تکيه بر اين اين باور اجتماعي به پيش ببرد که انشاءالله اينچنين نخواهد شد.
راه حل اصلي بحران آب
راهکار اصلي و اساسي مشکلات آبي کشور ممکن است همچون يک جراحي سنگين، مقداري سخت، دردناک و هزينهبر باشد ولي اگر بخواهيم خودمان زنده بمانيم و نسل آينده نيز بتواند در اين کشور زندگي کند چارهاي جز اين اقدامات اساسي نيست. برخي از اين اقدامات و راهحلها عبارتند از:
- انتقال صنايع آببر همچون فولاد مبارکه، ذوبآهن اصفهان، کارخانجات فولاد يزد و صنايع کاشي و سراميک يزد و ديگر صنايع آببر مناطق خشک و نيمه خشک به سواحل خليج فارس و درياي عمان (ساحل مکران)؛
- محدوديت و تنظيمگري در حوزه کشت و صادرات محصولات کشاورزي آببر همچون هندوانه و طالبي به ويژه در مناطق و استانهاي خشک و کمآب؛
- مدرن سازي شيوه آبياري باغات و مزارع کشاورزي؛
- پلمپ و تخريب چاههاي غير مجاز بويژه چاههاي عميق؛
- تغيير سبک زندگي به منظور کاهش مصرف مستقيم و غير مستقيم آب بر اساس آموزههاي اسلامي
- نوسازي و بهسازي شبکههاي آب و فاضلاب شهري به منظور جلوگيري از هدررفت آب؛
- تصفيه فاضلابهاي صنعتي و شهري به منظور قابل استفاده و سالم ماندن آب پايين دست رودها و تالابها؛
- ديپلماسي آب با کشورهاي همسايه بر سر حوضههاي آبريز مشترک؛
- توليد کالاهاي کم آب در مناطق خشک و نيمهخشک ايران؛
- بارورکردن ابرهاي مناطق مختلف ايران با استفاده از فناوريهاي نوين
اين راهکارها هرچند سخت و بعضا ممکن است دردناک باشد اما براي ايران لازم است و چارهي مناسبي جز اين گزينهها وجود ندارد. اينها راههاي اصلي بحران مديريت آب ايران است نه آن پيشنهاد سخيف، مغرضانه و مشکوک نتانياهو براي بحران آب ايران. اميدواريم مسئولين ايران به زودي به اين پيشنهادهاي علمي و بومي، جامه عمل بپوشانند.
بازار