واکنش به آرزوی مجری صدا و سیما: رسانه شما واقعی نیست

عصر ایران/متن پیش رو در عصر ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مجری تلویزیون گفته دوست دارد سؤالاتی مثل کریستین امانپور و مایک والاس بپرسد! آخر کجای رسانه متبوع شما حرفهای است که نام دو روزنامهنگار حرفهای را بر زبان میآورید؟
مهرداد خدیر| شبکۀ اول سیمای جمهوری اسلامی ایران دوشنبه شبها برنامهای دارد به نام جامجم با اجرای جوان مؤدبی که ظاهرا مأموریت یافته کسانی را دعوت کند تا از خود سازمان انتقاد کنند.
خود برنامه چندان دیده نمیشود ولی بخشهایی از آن در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی اصطلاحا وایرال می شود و تازگیها دیدم مهدیِ مهدیقلی از مجریان خودشان را دعوت کرده بودند و گفته است:
"سؤالاتی را که مایک والاس و کریستین امانپور از رییسجمهور میپرسند اگر من بپرسم، صدا و سیما متهم میشود به سیاسیکاری. برای رسانۀ خارجی پرسش آزاد است، برای صدا و سیما ممنوع." به این بهانه میتوان نکاتی را یادآور شد:
اول این که آخر جناب مهدیقلی آخر شما مگر مثل آن دو نفر اشتهار روزنامهنگاری دارید؟! اجرا در یک سازمان حکومتی با بودجۀ دولتی با اهداف تبلیغاتی و تحت مدیریت شکست خوردههای انتخابات ریاست جمهوری کجا و روزنامهنگاری و کار حرفهای رسانهای کجا؟!
در همین مثلا انتقاد هم محافظهکاری موج میزند و باز دارد از مدیریت صدا و سیما دفاع میکند تا شغل خود را از دست ندهد وگرنه میتوانست به جای رییس جمهور مقامات دیگر را مثال بیاورد!
اگر صدا و سیما رسانۀ واقعی بود خبرنگار آن جرأت میکرد همانی را بپرسد که مردم در کوی و خیابان میگویند نه آن که وقتی رییسجمهور کمی اصلاحطلب و اعتدالی باشد ژست اقتصادی و معیشتی بگیرند و وقتی از خودشان است مثل مرحوم ابراهیم رییسی و احمدی نژادِ قبل از سرکشی همراهی کنند!
جدای اینها در رسانهای که مجرییی با ویژگیها و رفتارهای خاص (محمد رضا شهبازی) برنامه تولید میکند که در روز روشن به رسانههای دیگر و به خبرنگاران مستقل به جرم این که قبلا بازداشت شدهاند تهمت میزند دیگری اگر اسم روزنامهنگاران حرفهای مانند مایک والاس و کریستین امانپور را بیاورد خندهدار است!
صدا و سیما یک دستگاه تبلیغاتی است و خود را زیر نظر هیچ قوهای نمیداند و با تعبیر فراقوه عملا از ذیل هر سه خارج است. نه دولت بر آن نظارت دارد چون میتواند علیه وزیر خارجه سریال بسازد (گاندو) و نه ذیل مجلس است چون برای آن قانونی تدوین نشده است.
بلکه میدانی است برای امثال شهبازیِ پاورقی تا صدای اقلیت را در قالب تصویر به خورد خلقالله دهند و کیهان تصویری را به اسم برنامه تلویزیونی منتشر کنند. قبلا نشریه درمی آوردند و حالا با بودجه صدا و سیما دیگران را متهم میکنند.
جناب مهدیقلی میگوید اگر من این سؤالات را بپرسم میگویند صدا وسیما سیاسی کاری می کند. نمیگوید اگر بپرسم غنیسازی با این هزینهها واقعا میصرفد یا نه او را توبیخ میکنند بلکه ناراحت است که نمیتواند رضایت کامل مدیران سازمان را جلب کند که برادر یکیشان رقیب رییس جمهور بوده و دیگری رقیب شبکه نمایش خانگی است و عاشق انحصارند!
سازمانی که به کسی چون محمد رضا شهبازی اجازه میدهد هر چه میخواهد نثار این و آن کند به مهدیِ مهدیقلی هم نیاز ندارد چه رسد به این که دو روزنامهنگار بینالمللی را الگو قرار دهند!
مشکل اصلی که در بالا هم اشاره شد این است که صدا . سیما به معنی حرفه ای و واقعی اساسا رسانه نیست تا دربارۀ کیفیت و نوع سؤالات بحث کنیم.
احتمالا بلافاصله گفته خواهد شد اگر رسانه نیست پس چیست؟ دستگاه پروپاگاندا یا تبلیغات یا سازمان سرگرمیهای رایگان و نازل یا اداره تولید صوت و تصویر و هر عنوانی مانند اینهاست اما نه رسانۀ ملی است نه رسانه به معنی حرفهای کلمه.
چرا؟ چون دغدغۀ اول هر رسانه کشف حقیقت است. منتها حقیقت در این سازمان تعریفی مطابق اصول علمی ندارد. اگر رییس جمهور باب میلشان بر سر کار باشد حقیقت همان است که او میگوید و اگر نباشد حقیقت همان است که آنها تشخیص میدهند و دوست دارند او را بپیچانند و در بخشهای خبری هم سخنان او را گزینش میکنند.
آنان به حقیقت همچون آیینهای مینگرند که از آسمان به زمین افتاده و نزد آنهاست نه آن که قطعهای را از آن را در اختیار داشته باشند و به جای تلاش برای کشف و نشر حقیقت داعیهدار تملک آناند.
صدا و سیما حتی رسانۀ دولتی نیست که از آن بودجه میگیرد و خود را به آن متعهد نمیداند که اگر بود مجری حقوق بگیر دولت خود را خبرنگار خارجی مقایسه نمی کرد و به یاد می آورد رییس دولت رییس کارکنان دولت است و او کارمند دولت است!
واقعا اگر به معنی حرفه ای کلمه رسانه بود کجا تا ابهامی یا مشکلی برای رسانه های مستقل پیش میآمد ذوق و شوق راه میانداخت و مثل همین جناب شهبازی که ذکر خیر جمیل او رفت در آتش تهیه میدمید و بارانی از تهمت را نثار میکرد؟
اگر واقعا رسانه بود به نظر مخاطبان اهمیت میداد و منعکس میکرد نه آن که دیدگاه مخاطبان را به هیچ انگارد.
اگر رسانه بود به رقابت تن میداد نه آن که با رقابت میانهای نداشته باشد و خواستار ایجاد محدودیت برای هر تولید کننده محتوا هم باشد.
اصلا چرا رییس جمهوری فقط باید با صدا و سیما مصاحبه کند که این مجری دوست داشته باشد بتواند مثل خارجی ها حرف بزند؟
میدانیم صدا و سیما مدافع جدی فیلترینگ پیامرسانهاست. رسانه حرفهای اما برای دیگران هم حق حیات قایل است. اینترنت و فضای مجازی البته انحصار اینان را شکسته است ولی باز هم دوست دارند نان انحصار را بخورند.
اگر رسانه بود میدان را به رسانههای خارج از کشور وانمیگذاشت و دلیلی باقی نمیماند تا مردم پای رسانههای خارجی فارسی زبان بنشینند و صدای گزارشگر محبوب فوتبال را از جای دیگر دنبال کنند.
زشت ترین اتفاق در این سازمان اما این است که هیچ ابایی از متهم کردن فعالان رسانه در بیرون سازمان ندارند. هر چند هیچگاه سراغ مدیر و سردبیر سابق همان روزنامهای نمیروند که نوشتههای آن را به تحلیل و ویدیو تبدیل میکنند!
راستی! وقتی نمایندگان مجلس این قدر در دفاع از روسیه گریبان چاک میکنند مجری صدا و سیما چرا از دو گزارشگر غربی نام برده و چرا به روزنامه نگاران روس اشاره نمی کند؟ اینجا که میرسند هوای ژورنالیسم غربی برشان برمیدارد. باقی اوقات شرقیاند.
















