شرق/ « رقابت در جبهه دموکراتهاي آمريکا » عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم فريدون مجلسي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
از آغاز رقابت تعيين نامزد دو حزب بزرگ براي انتخابات سال جاري مسيحي رياستجمهوري آمريکا و هنگامي که جو بايدن، معاون رياستجمهور در زمان اوباما نامزدي خود را اعلام کرد، تصور ميشد رقابت نهايي ميان معاون پيشين رياستجمهوري با رئيسجمهور فعلي باشد. اينکه رئيسجمهور دور قبل خود را براي دور دوم نامزد کند در آمريکا امري متعارف است و احتمال شکست چنين نامزدي هم اندک است. معمولا در پايان دور دوم رؤساي جمهور نيز رسم بر اين بوده است که معاون رئيسجمهور خود را نامزد کند و در انتخابات مقدماتي حزبي و همچنين در انتخابات سراسري رياستجمهوري نيز بخت بيشتري دارد. اما اينبار وضع فرق ميکرد. با توجه به رفتارها و تصميمات غيرعادي ترامپ، بهويژه با توجه به مطرحشدن پرونده استيضاح و محاکمه او در سنا، آن هم در آستانه گزينش نامزد دور آينده رياستجمهوري در انتخابات درونحزبي اگر گفته ميشد نامزد معتبر ديگري از حزب جمهوريخواه مثلا رکس تيلرسون، وزير خارجه پيشين دولت ترامپ، در مقابل او برخاسته است، شايد ميشد پيشبيني کرد آراي درونحزبي جمهوريخواهان به سود نامزد متعارفتري مانند تيلرسون باشد. اما با بودن بايدن و نام شناختهشدهاش، کمتر احتمال ميرفت شخص ديگري در انتخابات درونحزبي دموکرات در برابر او بايستد. پيشبينيها و سنجش افکار اوليه حتي پس از آنکه کساني مانند سندرز و اليزابت وارن اعلام نامزدي کردند، از موقعيت بيرقيب جو بايدن حکايت داشت. نامزدي او ميتوانست موقعيت ترامپ را در انتخابات دور دوم به مخاطره بيندازد. به همين دليل ترامپ به شيوه بازاري خود به تخريب چهره رقيب پرداخت. ابتدا فرزند بايدن را که در اوکراين مديريت يک شرکت نفتي را برعهده داشت به فساد مديريتي و سودجويي از رانت آقازادگي متهم کرد، سپس با گروکشي 700 ميليون دلار وام مورد نياز اوکراين، پرداخت آن وام را موکول به اين کرد که رئيسجمهور آن کشور مديريت رانتي بايدن جوان را تأييد کند. وقتي اين گروکشي لو رفت، تصور ميرفت بايدن در موضع مظلومانه موقعيت بهتري داشته باشد، اما حزب بايدن و بهويژه نانسي پلوسي، رئيس مجلس نمايندگان، به تبليغ درباره رفتار غيراخلاقي ترامپ اکتفا نکرد و موضوع استيضاح او را به اتهام سوءاستفاده از قدرت تدارک ديد و با تصويب مجلس نمايندگان پرونده او را براي محاکمه به سنا ارسال کرد. دونالد ترامپ مرتکب جرائم مالياتي و اداري متعددي شده که شايد به آن دلايل به اندازه کافي قابل تعقيب بود، اما نانسي پلوسي و همکارن دموکراتش تصور ميکردند از اين زاويه بهتر بتوانند اولا پاسخ دندانشکني به اقدام تخريبي او بدهند و ثانيا ضربه کارسازي به شانس انتخابات دور دوم او وارد کنند. به نظر ميرسد نتيجه معکوس از آب درآمده باشد! سنا با رسيدگي کاملا سياسي، ترامپ را تبرئه کرد. او که گويي با اين تبرئه خود را از همه اتهامها و بدناميها مبرا دانسته است با سربلندي به تبليغات خود ادامه داد.
در مبارزات درونحزبي جمهوريخواهان نيز در مقابل چند نامزدي که بيشتر خواهان ثبتنام خود به عنوان نامزد رياستجمهوري براي بهرهمندي آينده بودند، با آراي 98 و 99 درصدي پيروزمندانه به پيش ميرود و نامزدي او قطعي است.اما گويي ضربه او به جُو بايدن با وجود ثابتنشدن اتهام به فرزند او، کاريتر بوده است، زيرا از آن پس آمار محبوبيت بايدن رو به کاهش بوده است. از طرفي، در مقابل بايدن چند نامزد نامدار قد علم کردند. برني سندرز که در مقابل هيلاري کلينتون نيز مبارزه جانانهاي کرده بود، خود را نامزد رياستجمهوري کرد. سپس اليزابت وارِن که علاوهبر سوابق سياسي شناختهشده و قدرت بيان، در سخنرانيهايش با نوعي چالاکي و انرژي روي صحنه ميرود که گويي ميخواهد پيربودن رقبا و شادابي خودش را به رخ بکشد، وارد صحنه شد. بعد هم رقباي جوانتر به صحنه آمدند و با اندکي تأخير مايکل بلومبرگ، شهردار پيشين نيويورک و ميلياردر صاحب رسانههاي شخصي و نفوذ اجتماعي وارد مبارزه شد. در اين ميان، برخورد عصبي جو بايدن با چند منتقد جوان ظاهرا به او لطمه بيشتري زد. ضمن اينکه او نه سخنور ورزيدهاي در حد اوباما و نه شومني پوپوليست و عوامفريب در حد ترامپ است. نتيجه اينکه سنجش افکار و آمارهاي بعد از انتخابات اوليه نيوهامشاير و بعد از آن آراي جو بايدن را رو به افول نشان ميدهد. آخرين نظرسنجيها حکايت از محبوبيت 29 درصدي سندرز، 22 درصدي بايدن، 14 درصدي بلومبرگ و 12 درصدي وارن دارد. کانديداهاي جواني که خوش درخشيدند در ادامه انتخابات درونحزبي به زير هشت و شش و چهار درصد افول کردهاند. نکته جالب، افزايش نتايج انتخابات اوليه بهنفع برني سندرز است. او از لحاظ عقايد و سوابق مردميتر از ديگران است و ابايي ندارد در محيط محافظهکار آمريکا خودش را سوسيالدموکرات بنامد. گفته ميشود ترامپ نيز به همين دليل مقابله با او را راحتتر از مقابله با بايدن ميداند و به همين دليل درصدد تخريب بايدن برآمد. اما نکته جالب استقبال انتخابات درونحزبي، بهويژه ازسوي جوانان از سندرز و عقايد اجتماعي او و حماتيش از حقوق انساني و اجتماعي طبقات پايين و آسيبپذير و طرفدار خدمات آموزشي و بهداشتي و عمراني بيشتري ازسوي دولت بر پايه اصلاحات مالياتي است. درست است که طرفداران حزب دموکرات آمريکا بيشتر از ميان افراد تحصيلکرده شهري، بهويژه در دو ساحل شرقي و غربي هستند که سطح فرهنگي بالاتري دارند، اما چنين گزينشي، در ميان ملتي که در 70 سال تبليغات ضدسوسياليستي در دوران مقابله با شوروي واژه سوسياليسم را نوعي کفر تلقي ميکرد، بسيار اميدبخش است. اکنون وضعيت بلومبرگ نيز قدري بهبود يافته است. وضعيت اليزابت وارن ثابت مانده و وضعيت رو به افول جو بايدن چندان اميدبخش به نظر نميرسد. منطقي است اگر در برابر آن درخشش آغازين اينک با آبرومندي انصراف خود را اعلام و شرايط را براي کمک به نامزد حزبي خود فراهم کند. هنوز امکان تغيير و تحولات ديگر باقي است، اما احساس ميشود رقابت اصلي ميان سندرز -که سرمايهاش خوشنامي و مردميبودن و نقاط ضعفش يهوديبودن در جامعه آمريکايي و نيز سن بالاي اوست- و بلومبرگ -که نقطه ضعفش تعلقداشتن به بالاترين طبقه اجتماعي و اقتصادي آمريکا که در نقطه مقابل سندرز است و سرمايه اجتماعياش بهرهمندي از امکانات بيشمار رسانهاي و بهويژه سرمايه مالي شخصي است- باشد. اليزابت وارن نقطه ضعفش اين است که مانند آن دو شناختهشده نيست. نقاط مثبتش شادابي بيشتر و سخنوري است. ضمنا ميخواهد نخستين زني باشد که به رياستجمهوري ميرسد و شکست هيلاري کلينتون را جبران ميکند. البته معلوم نيست در جامعه بيشتر محافظهکار آمريکا زنبودن برايش يک امتياز است يا نقطه ضعف؟
بازار