نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

نیویورک تایمز: چرا طالبان هرگز به یک توافق واقعی پایبند نخواهد ماند؟

منبع
اعتماد
بروزرسانی
نیویورک تایمز: چرا طالبان هرگز به یک توافق واقعی پایبند نخواهد ماند؟
اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست داگلاس لاندن-نيويورک تايمز/ امريکا به نقض عهد مشهور است و خصوصا از وقتي ترامپ ساکن کاخ سفيد شده کمتر پيماني است که امريکا خود را متعهد به رعايت مفادش دانسته باشد.با اين حال از همين الان که هنوز جوهر توافق خشک نشده امريکايي‌ها پيش‌بيني مي‌کنند که طالبان به عهد خود وفا نکند. جداي از داوري درباره اين پيش‌بيني خوب است که مردم منطقه با رويکرد کارشناسان امريکايي در اين خصوص آشنا شوند و در جريان تحليل و پيش‌بيني آنها قرار گيرند. شنبه هفته گذشته، ايالات متحده و طالبان به آتش‌بسي يک هفته‌اي دست يافتند و قرار شد در صورت موفقيت تا پايان ماه يک پيمان صلح امضا کنند (پيماني که روز گذشته امضا شد) براي بسياري اين مي‌تواند به معناي پايان جنگ امريکا در افغانستان باشد؛ جنگي که ممکن است پس از حداقل 18 سال سرانجام به پايان برسد. اما اين يک باور غلط خطرناک است. زلماي خليل‌زاد، فرستاده ويژه دونالد ترامپ، رييس‌جمهور امريکا در امور افغانستان مصمم به اجراي توافقي با طالبان است که فقط کافي است تا پاييز سال جاري ميلادي که زمان برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري امريکاست، دوام پيدا کند. در دو سال آخر فعاليتم در سازمان سيا، رييس بخش ضدتروريسم در جنوب و جنوب غربي آسيا بودم که شامل افغانستان و پاکستان مي‌شود. من همچنين پدري هستم که در طول دو عمليات نيروي دريايي امريکا در افغانستان نگران پسرم بودم و شب‌هاي زيادي را بي‌خوابي کشيدم. هيچ کس بيشتر از من خواهان صلح نيست. اما من مانند آنهايي که وعده «کاهش خشونت» هفت روزه را مي‌دهند، به اين ماجرا خوش‌بين نيستم. من حتي باور ندارم که طبق گفته وينستون چرچيل، ما به «پايان آغاز» رسيده باشيم. به نظر من موانع رسيدن به صلح به قدري زياد و بزرگ است که شانس برقراري يک توافق صلح معنادار و دائمي را به ‌شدت کاهش مي‌دهد. اولين مورد اين است که رهبر طالبان به يک دليل مهم انگيزه‌اي براي پايبندي به توافق با امريکا ندارد؛ طالبان معتقد است که در حال پيروزي است. طالبان توانسته است با موفقيت دولت را در حوزه کنترل مناطق روستايي به چالش بکشد و با اين کار به مسيرهاي لازم براي رساندن تجهيزات به مناطق شهري بزرگ دست يابد و با اينکه دولت مرکزي مي‌تواند ادعا کند حمايت بخش بزرگ‌تري از کل جمعيت افغانستان - عمدتا مردم شهرهاي بزرگ- را در اختيار دارد، اما طالبان همچنان به گسترش سرزمين‌هاي تحت حاکميت خود ادامه مي‌دهد. انتخابات بحث‌برانگيز اخير نيز دولت اشرف غني، رييس‌جمهور افغانستان را با بحران سياسي بزرگي روبه‌رو کرده است. پس از اعلام نتيجه انتخابات هم غني و هم رقيب اصلي‌اش عبدالله عبدالله ادعاي پيروزي کردند. عبدالله تهديد کرده است اگر او را به عنوان رييس‌جمهور معرفي نکنند دولتي موازي تشکيل خواهد داد. علاوه بر اين به نظر مي‌رسد دولت ترامپ نيز مصمم است تعداد نيروهاي امريکايي را از 14 هزار به 8 هزار نيرو کاهش دهد، حتي اگر طالبان به اين اقدام امريکا پاسخ متقابل ندهد. با اين شرايط چرا طالبان بايد به توافقي پايبند بماند که جلوي دستيابي آن را به قدرت مي‌گيرد؟ همه ‌چيز به نفع طالبان است.رهبران طالبان شاهد مقاومت قابل توجهي از سوي اعضاي اين گروه در برابر توافق با امريکا هستند. واشنگتن اصرار داشت طالبان وارد مذاکره با دولت مورد حمايت امريکا در کابل شود و به اندک نيروهاي امريکايي اجازه دهد براي مقابله با تروريست‌هاي داعش و القاعده در افغانستان باقي بمانند. اما سخت بتوان باور کرد که رهبران طالبان موفق شوند جنگجويان و هواداران خود را پس از سال‌ها انتقاد از دولت «دست‌نشانده امريکا» و اصرار بر خروج همه نيروهاي خارجي از خاک افغانستان، راضي به پذيرش چنين شرايطي کنند. رهبران طالبان مي‌دانند اعطاي هر يک از اين امتيازات به امريکا مي‌تواند کنترل آنها بر کل گروه را به خطر بيندازد و باعث فروپاشي‌شان شود. صرف مذاکره با طالبان با توجه به ماهيت متکثر، غيرمتمرکز و چندپاره اين گروه يک خيانت محسوب مي‌شود. افغانستان از ديرباز به دست جنگ‌سالاران محلي اداره شده است که به هيچ ايدئولوژي، رهبر يا آرمان به خصوصي وفادار نبوده‌اند. حتي امروز نيز اين رهبران محلي حاکميت مرکزي را رد مي‌کنند، خواه دولت کابل باشد يا طالبان. در مورد خود طالبان نيز اوضاع به همين منوال است. اين گروه که عمدتا از جنگجويان پشتو تشکيل شده داراي گروه‌هاي جغرافيايي و قبيله‌اي متعددي است و رهبري آن براي حفظ انسجام ميان اين گروه‌ها با مشکلات زيادي روبه‌روست. مولوي هيبت‌الله آخوندزاده، در راس هرم طالبان قرار دارد. او يک رهبر مذهبي تندرو از مقر جنوبي طالبان در شهر قندهار است و سال‌ها به عنوان يکي از اعضاي ارشد دادگاه‌هاي اسلامي اين گروه فعاليت کرده است. رهبري او به لطف اعتبار و روابط مذهبي اوست و نه توانمندي‌هاي نظامي‌اش. آخوندزاده را به عنوان رهبري مي‌شناسند که بين اعضا وحدت و اتفاق نظر به وجود مي‌آورد و تمايلي به پذيرفتن ريسک ندارد. يکي از معاونان او ملامحمد يعقوب فرزند بنيانگذار طالبان ملامحمد عمر است. ملايعقوب که اکنون 30 ساله است رهبري شوراي طالبان در شهر کويته پاکستان را بر عهده دارد و بر فعاليت‌هاي گروه در مناطق پشتو نشين جنوبي و غربي افغانستان نظارت دارد. اما او تجربه جنگ را ندارد و بعيد است پيروان وفادار پدرش صرفا به خاطر ژن خوب از او حمايت کنند. سراج‌الدين حقاني، رهبر شبکه حقاني که شوراي طالبان در شهر پيشاور را رهبري مي‌کند يکي از سران طالبان است که بيشترين اعتبار را از نظر تجربه جنگي دارد. شبکه حقاني عمليات‌هايي را در شمال، شرق و مرکز افغانستان ترتيب مي‌دهد. حوزه فعاليت اين گروه به وسيله کوهستان از پشتوهاي جنوب و تاجيک‌ها و ازبک‌هاي شمال افغانستان جدا شده است. قدرت جنگجويان، منبع مالي و توانايي‌هاي جنگي شبکه حقاني به ويژه مهارت آنها در بمب‌گذاري‌هاي انتحاري و آدم‌ربايي که به لطف همکاري‌شان با القاعده به دست آمده يکي از مهم‌ترين علل موفقيت طالبان بوده است. حقاني هفته گذشته مقاله‌اي را در نيويورک تايمز به چاپ رساند و در آن اعلام کرد که آماده است توافق صلح با امريکا را بپذيرد. شبکه حقاني مستقل‌ترين و موثر‌ترين نيروي نظامي طالبان است. رهبران طالبان با انتخاب حقاني به عنوان نويسنده آن مطلب احتمالا قصد داشتند هم به غرب و هم به رهبران طالبان در ميدان جنگ پيامي را بفرستند. چالش ديگري که پايبندي به يک توافق صلح واقعي را دشوار مي‌کند اعضاي تيم مذاکره کننده طالبان در دفتر قطر است. اين اعضا با رهبران اصلي طالبان فاصله زيادي دارند و به هيچ ‌وجه مورد احترام آنها نيستند. مذاکره کننده اصلي، شيرمحمد عباس استانکزي يکي از سياستمداران با سابقه طالبان بوده و در عمرش جنگجو نبوده است. وي در اواخر دهه 90 ميلادي سمت معاون وزير خارجه طالبان را بر عهده داشت تا اينکه پس از اختلاف با رهبران گروه از اين سمت خلع شد. رييس مذاکره کنندگان، معاون سابق ملاعمر يعني ملاعبدالغني برادر است که داشت در زنداني در پاکستان مي‌پوسيد تا اينکه امريکا احتمالا به دليل حمايت او از مذاکرات در اواخر سال 2018 ترتيب آزادي‌اش را داد. عامل محرک اين مذاکرات صلح چيست؟ به نظر مي‌رسد پاسخ دونالد ترامپ باشد که قول داده حضور امريکا در افغانستان را به پايان برساند و آزادي گروگان‌هاي امريکايي را نيز به اولويت خود تبديل کرده است. زلماي خليل‌زاد، فرستاده ويژه دونالد ترامپ، رييس‌جمهور امريکا در امور افغانستان مصمم به اجراي توافقي با طالبان است که فقط کافي است تا پاييز سال جاري ميلادي که زمان برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري امريکاست، دوام پيدا کند. خليل‌زاد که ظاهرا تمايل دارد در دوره دوم رياست‌جمهوري ترامپ به مقام وزارت خارجه برسد، ماه نوامبر سال گذشته اشرف غني، رييس‌جمهور افغانستان را وادار کرد انيس حقاني برادر کوچک‌تر سراج‌الدين حقاني را به همراه دو عضو ديگر شبکه حقاني در ازاي رهايي دو اسير غربي اين گروه آزاد کند. اين تبادل زنداني را قدم اول و مهمي در راستاي احياي مذاکرات مي‌دانند، اما چيزي که باعث شد مذاکرات صلح با شکست روبه‌رو شود، اين بود که يکي از بندهاي اصلي اين تبادل زنداني يعني آتش‌بس در ولايت زابل هيچ‌گاه محقق نشد. همه اينها به آن معناست که طالبان با ترک اين توافق چيز زيادي را از دست نمي‌دهد و با کاهش تعداد نيروهاي امريکايي نيز چيز زيادي به دست نمي‌آورد. نکته مهم اين است که برخي نيروهاي امريکايي که قرار است از افغانستان خارج شوند از جمله مربياني بودند که بهترين نيروهاي دولت افغانستان، يعني يگان ويژه افغان را تربيت کرده‌اند. اين کماندوها در آزادسازي شهرهاي اشغال شده افغانستان نقش بسزايي ايفا کرده‌اند. بي‌اثر کردن آنها يکي از اهداف اصلي رهبران جنگي طالبان و شبکه حقاني است. من نمي‌گويم که امريکا بايد نيروهاي خود را تا ابد در افغانستان نگه دارد، اما قطعا براي دستيابي به صلح پايدار و واقعي راه‌هاي بهتري هم وجود دارد، از جمله اينکه با افغانستان مثل يک کشور چند پاره برخورد کنيم و با رهبران و جنگ‌‌سالاران طالبان در هر يک از مناطق اين کشور به توافق‌هاي جداگانه برسيم. هيچ کس بيشتر از ما که دوستان خود را در ميدان جنگ افغانستان از دست داده‌ايم، خواستار صلح پايدار در اين کشور نيست. اما نمي‌توان باور کرد که طالبان در شرايط کنوني حاضر به اعطاي چنين امتيازاتي شود؛ هر قدر هم که رهبران واشنگتن نسبت به اين توافق خوشبين باشند. «کاهش خشونت» يک هفته‌اي اسمش آتش‌بس نيست و توافقي که براي يک طرف امتيازي به ارمغان نياورد، نمي‌تواند منجر به صلح واقعي شود. ترجمه هديه عابدي *داگلاس لاندن به مدت 34 سال کارمند سازمان اطلاعاتي امريکا (سيا) در منطقه غرب و جنوب آسيا بود.
#باهم_شکستش_مي‌دهيم ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد