سرمقاله دنیای اقتصاد/ الزامات راهبردی در سیاست خارجی
دنياي اقتصاد/ « الزامات راهبردي در سياست خارجي » عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم دکتر روح الله اسلامي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
سياست بيش از آنکه فکر ميکنيد اهميت دارد و همگان گمان ميبرند که اوضاع هميشه ثابت است. سياست بهمعناي بازيهاي قدرت است و انسانهايي که براي تغيير جايگاه خود دست به هر اقدامي با روبناهاي مشروعيت بخش ميزنند، نتيجه کار آنها گريبانگير ملت ميشود. سياست امري تعطيلبردار و قهرکردني نيست به نحوي که يک کنش ميتواندزبان، هويت، استقلال، مرزها و تماميت ارضي را تغيير دهد و شورشهاي داخلي، جنگ و... را ايجاد کند. بحرانها در کسري از ثانيه شروع ميشود و اغلب هم وابسته به کنش سياستمداران است. بنابراين سياست عرصهاي واقعي، اثرگذار، جدي و مرتبط به تاريخ و زندگي همه شهروندان است.
اخلاق حکمراني و اخلاق فردي: آنچه در صفات اخلاقي فردي و خانوادگي و حتي اجتماعي مطلوبيت و کارآمدي محسوب ميشود، در سياست و کشورداري ميتواند ويرانگر باشد. سياست متغير مستقلي است که همه روايتها را جذب ميکند و هيچ قاعدهاي جز ساختارها و قدرت توان رام کردن آن را ندارد. سياست داخله با توجه به قانون اساسي و تفکيک قوا و مناسبات حوزه عمومي و تقويت دموکراسي، اخلاقيات مدني را شکل داده است اما شطرنج سياست در فضاي بينالملل محيط آشوبزده و جنگلي است که تنها اصل قدرت بر آن حاکم است. انسانهاي اخلاقي، تک بعدي، خيرخواه و آرمانگرا شايد بتوانند شعارهايي جهت جذب افکار عوام در سياست داخله بدهند اما در سياست خارجه جز سياس بودن براي دفاع از منافع ملي صفت ديگري جواب نميدهد.
منافع ملي و منافع حزبي: منافع ملي فلسفي، پيچيده، متغير، سيال و پسامدرن نيست بلکه کاملا مشخص و عيني است. منافع ملي بهمعناي حفظ مرزهاي سرزميني و تماميت ارضي کشور، حفظ حکومت و ساختارها و نهادهاي حاکميتي، دفاع همهجانبه از شهروندان در برابر تهديدات و افزايش رفاه و سلامت و شادي ملت است. منافع ملي چراغ راهنماي سياست خارجي کشور است و هر زمان سياستمداراني بدون شناخت کشورداري به زد و خوردهاي گروهي و حزبي و شخصي در سياست خارجي اقدام کنند با سرنوشت کشور در حال بازيکردن هستند. احزاب لازمه دموکراسي هستند و سياستمداران نخبگان و مراجع سياسي جهت چرخش نخبگان در فرآيندهاي دموکراتيک بهحساب ميآيند اما گاهي سياستمداراني فاقد فهم ملي يا بيبهره از هوش سياسي لازم، منافع ملي و سياست خارجي کشور را بازيچه تبليغات سياسي خود ميکنند و با اقدامات ناپخته آينده دولت و ملت را بهخطر مياندازند.
اصول سياست خارجه: هيچ اصلي بالاتر از حفظ دولت-کشور نيست. يکي از شاخصهاي کشورداري، حاکميت است و به هيچ عنوان در مورد امور حاکميتي نميتوان مذاکره و چانهزني کرد. توان نظامي و کيفيت استفاده از آن موضوع داخلي و حاکميتي است و هرگونه چانهزني و موضوع مذاکره قرار دادن آن به معناي سوق پيدا کردن به سمت دولت شکننده و فروپاشيده است. اصل اساسي محيط بينالملل استفاده از هر ابزاري براي دفاع از منافع ملي است. سياست خارجي محيط قهرمانبازي و رفتارهاي ايدهآليستي و اخلاقي نيست بلکه بايد با حفظ تعادل و موازنه ميان بازيگران بيشترين منفعت را براي کشور به دست آورد. افزايش توان نظامي و هر اقدامي براي دستيابي به هر شکلي از توان نظامي که امنيت کشور را تضمين کند و هر مذاکره و نشستي که قدرت ملي را افزايش دهد، الزامي است.
جايگاه آرمانها در سياست خارجه: همه آرمانها منبع قدرت و ابزاري جهت تامين منافع ملي است. هر روايتي که متعصبانه و انحصاري جاي قواعد سياست خارجي را بگيرد باعث هدررفت انرژي ملي کشور ميشود. انديشهها، فرهنگها، آيينها و هر آنچه قدرت نرم محسوب ميشود، روبنايي است که براي کسب قدرت اقتصادي، سياسي و نفوذ بهکار ميآيد. سياست خارجي نرم، سيال، متغير و شبيه بازي شطرنج است که اگر سياستمداران بهترين نقشهها را با احتمالات شرورانه در جهت منافع ملي کشور در نظر نگيرند؛ سربازها حتي اگر بهترين بازي را انجام دهند شکست قطعي خواهد بود. ميان تعيين اهداف و کم و کيف ابزارها بايد ارتباط وجود داشته باشد يعني اگر اهدافي بزرگ با امکاناتي محدود همراه شود، منابع ملي کشور هدر خواهد رفت و ناواقعگرايي بر سياست خارجي حاکم ميشود. به گفته حافظ تکيه بر جاي بزرگان زماني ميتوان زد که اسباب بزرگي را فراهم کنيم[۱].
[۱] - تکيه بر جاي بزرگان نتوان زد به گزاف، مگر اسباب بزرگي همه آماده کنيم. (حافظ)اين شعر را دکتر سيدمحمد کاظم سجادپور به نقل از دکتر روح اله رمضاني نقل کردند.رمضاني معتقد بود همه سياست خارجي در اين بيت حافظ خلاصه شده است.