سرمقاله شرق/ مذاکرات وین دشوار اما امیدبخش

شرق/ « مذاکرات وين دشوار اما اميدبخش » عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم کوروش احمدي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
مذاکراتي که سهشنبه در وين انجام شد، نقطه شروع تلاشهايي جديد براي احياي برجام است. دو گروه کارشناسي که در جريان اين مذاکرات ايجادشده، قرار است ليستي از اقداماتي که دو طرف براي اين منظور بايد انجام دهند، تهيه کنند و درباره نحوه و زمان انجام آنها به توافق برسند؛ تلاشي که بهاينترتيب شکل گرفته، تلاشي واقعبينانه و عملگرايانه از سوي دو طرف است. آمريکا رسما و علنا مشخص کرده که به تعبير سخنگوي وزارت خارجه آمريکا هدفش «بازگشت متقابل به تعهدات ذيل برجام» و «يافتن مسيري گامبهگام» براي اين منظور است. اين به اين معني است که دولت بايدن از سياست «اول ايران به تعهداتش عمل کند بعد آمريکا» فاصله گرفته است. در جانب ايراني نيز سخنان رئيسجمهور روحاني درباره آمادگي براي «کل در برابر کل يا جزء در برابر جزء» و نيز سخنان اخير سخنگوي دولت که از «يک سلسله اقدامات مستقلِ متقابل ولي مرتبط و پيوسته در تنها يک مرحله مدتدار اما کوتاه» سخن گفت، حکايت از شکلگيري اجماعي در نظام در اين مورد است. مسئله اصلي اين است که چه تحريمهايي بايد برداشته شوند. رابرت مالي، نماينده آمريکا در امور ايران، يکشنبه گذشته به PBS گفت: «آمريکا تحريمهاي مغاير با برجام را برخواهد داشت». نوع توافق طرفين در اين مورد بسيار مهم خواهد بود؛ چراکه اگرچه مطابق برجام آمريکا تنها ملزم به رفع تحريمهاي هستهاي است اما همزمان مطابق بند 26 برجام متعهد است که تحريمهاي رفعشده را ذيل عناوين ديگري مجددا اعمال نکند. با توجه به حداقل هزارو500 تحريمي که دولت ترامپ ذيل عناوين مختلف (مثل تروريسم، حقوق بشر، حمله سايبري و...) تحميل کرده، تهيه ليست قابلقبولي از تحريمها که بايد برداشته شوند و اقدامات فنياي که ايران بايد متقابلا و همزمان انجام دهد و نيز راستيآزماييهاي مربوطه توسط دو کشور کارهايي است که انجام آنها در عمل بسيار پيچيده، پرمناقشه و زمانبر خواهد بود. مسئله اصلي اين است که آيا آمريکا حاضر به برداشتن تمام تحريمهاي اعمالشده توسط ترامپ، از جمله تحريمهاي مؤثري تحت عناوين ديگر، خواهد شد يا خير. البته کليت ساختار تحريم، از جمله تحريمهاي ذيل ديگر عناوين و تحريمهاي اوليه، طبق برجام نيز قرار نبود لغو شود. مشکل مهم ديگر راستيآزمايي رفع تحريمها از سوي ايران است و اينکه آيا اساسا راستيآزمايي رفع تحريم در عمل وراي اقدام اداري و حقوقي آمريکا امکانپذير است يا خير. بهعلاوه، بعيد است چنين امور پيچيدهاي و نيز راستيآزماييهاي مربوطه ظرف دو ماه قابل انجام باشد. سررسيد توافق سهماهه با آژانس در مورد پروتکل الحاقي که اوايل خرداد منقضي ميشود و انتخابات رياستجمهوري اموري فرعي هستند، هرچند دورنما را پيچيدهتر کردهاند. اما علاوه بر موانع فني و حقوقي، موانع سياسي دردسرسازي نيز در هر دو کشور وجود دارد. در جانب آمريکايي واقعيت اين است که دولت بايدن تاکنون مسئله برجام را با هدف تمرکز بر مسائل داخلي و حفظ انسجام سياسي يا مسکوت گذاشته بود يا مواضعي مطرح ميکرد که براي ايران پذيرفتني نبود.
اکنون ممکن است دولت بايدن اولا به خاطر گرفتن رأي اعتماد براي اکثر اعضايش از سنا و انجام بخشي از دستور کار داخلي و ثانيا به خاطر نگراني از بهاصطلاح کاهش زمان گريز هستهاي و نزديکترشدن ايران به قابليت ساخت يک بمب هستهاي درصدد آزمودن مسير متفاوتي برآمده باشد. اما هنوز روشن نيست که مخالفت جمهوريخواهان و جمعي از دموکراتها با احياي برجام در عمل چه تأثيري بر روند وين خواهد داشت. «معماي بايدن» اين است که او اگر حاضر به دادن امتياز کافي براي احياي برجام بشود، ممکن است با مشکل سياسي در داخل مواجه شود و اگر بنبست در روند احياي برجام ادامه يابد، ممکن است راهي جز جنگ باقي نماند. سه روز پيش روزنامه لسآنجلستايمز از قول مقامات پنتاگون نقل کرده بود که اکنون «بين بيعملي در قبال حرکت ايران بهسوي برخورداري از قابليت ساخت بمب و تدارک براي جنگ بايد يکي را انتخاب کنيم». در جانب ايراني نيز سياست دردسرساز است. جناح مخالف دولت از در مخالفت با مذاکرات وين در آمده است. آنها نهتنها با مذاکرات غيرمستقيم با آمريکا و احياي گامبهگام برجام مخالفاند بلکه اساسا حضور آمريکا در وين را بهعنوان مشروعسازي حضور آمريکا در کنار اعضاي برجام رد ميکنند. البته هشدار آنها عليه کاهش جزئي تحريمها در ازاي مهار برنامه هستهاي ايران قابلتوجه است اما در اين مورد نيز مثل هميشه مشکل اين است که اين دوستان نه راهحلي پيشنهاد ميکنند و نه توجه ميکنند که وزارت خارجه سر خود وارد چنين روند پرمخاطرهاي نميشود. آنها همچنين به عواقب خودداري ايران از شرکت در روند وين بيتوجهاند؛ روندي که چين و روسيه نيز با آن همراهاند و اينکه خودداري ايران از شرکت در آن ميتواند يک بار ديگر مانند اواخر دهه 1380 موجب همراهشدن اين دو کشور نيز با غرب شود. چين و روسيه نيز منافع خود را در حفظ برجام و رفع تحريمها و رفع خطر جنگ ميدانند. آنها توجه دارند که در غير اين صورت روابط اقتصادي آنها با ايران تنها در سطح بسيار محدودي ممکن خواهد بود.