هر چهاردیواری خانه نیست

ايران/ ترانه بني يعقوب- «هوم آفيس، سيدخندان؛ متراژ 50 متر با يک اتاق خواب وديعه 50 ميليون تومان بدون کرايه بهاي ماهانه.» شايد اگر شما هم دنبال اجاره خانهاي با قيمت مناسب در تهران ميگشتيد با ديدن اين جملات خوشحال ميشديد و خيلي زود براي اجاره کردنش اقدام ميکرديد همان طور که مجيد با ديدن اين آگهي قند توي دلش آب شد اما...
مجيد 30 ساله، مدت کوتاهي است در تهران کار پيدا کرده و اين روزها در به در دنبال اجاره يک آپارتمان کوچک يا سوئيتي براي خودش است. ماهي چهار ميليون حقوق ميگيرد و 50 ميليون پول پيش دارد. ترجيح ميدهد با همين مبلغي که دارد و با کمترين اجاره ماهانه خانهاي مناسب براي خودش پيدا کند. براي همين او تا اين آگهي را ديد ذوق زده از اينکه سرانجام توانسته يک جاي مناسب براي اجاره پيدا کند با صاحب ملک تماس گرفت. اما اي دل غافل که از اول اشتباه کرده بود و همان طور که در آگهي آمده بود اساساً خانهاي براي اجاره وجود نداشت. او قرار بود به قول صاحب ملک تنها يک مکان استراحت اجاره کند. حالا مکان استراحت يعني چه؟ خودش ميگويد: «وقتي با صاحب ملک تماس گرفتم گفت ميتواني يک جايي براي استراحت داشته باشي. اول منظورش را نفهميدم تا اينکه توضيح داد آگهي براي يک دفتر کار است که از ساعت 5 بعدازظهر به بعد خالي است و اصلاً مشکلي ندارد و راحت ميتوانم در آن استراحت کنم! او گفت وسايل مورد نيازت هم هست اما بايد ساعت هشت صبح که خودمان به دفتر نياز داريم آنجا را ترک کني. پنجشنبهها تا ساعت 12 بايد بيرون باشي و جمعهها البته کامل خانه را داري. فقط بايد هر صبح مرتب و تر و تميز دفتر را تحويل بدهي.»
مجيد از سر کنجکاوي به بازديد اين دفتر يا همان «خانه - دفتر»(هوم آفيس) رفت. يک کاناپه و يک يخچال و گاز روميزي و چند تا استکان و کتري، همه امکاناتي بود که صاحب ملک از آن تعريف کرده بود: «طرف رسماً دفتر کار را که حتي يک تخت ندارد بعد از ساعت اداري اجاره ميداد. کلي هم منت ميگذاشت که تو اين وضع مسکن ميتواني 50 ميليون به ما بدهي تا ما بگذاريم شب روي کاناپه دفترمان بخوابي و صبح هم بروي. واقعاً اين آدم ها فکر نميکنند هر آدمي شأن و شخصيتي دارد و اين رفتارها درست نيست؟ آيا هيچ کس روي اين موارد نظارتي ندارد و هرکس هرچه را که دلش بخواهد، ميتواند با قيمت نجومي اجاره بدهد؟» آگهي مشابهي را هم از اجاره يک هوم آفيس در اطراف ميدان ولي عصر تهران ميبينم با وديعه 40 ميليون توماني و متراژ 45 متري. انگار اين روزها در تهران هيچ چيزعجيبتر از پيدا کردن يک خانه يا آپارتمان مناسب براي سکونت نيست. جدا از قيمتهاي نجومي انگار هرکس هرچه دم دست دارد بدش نميآيد، اجاره بدهد. پاي حرفهايشان که مينشيني معمولاً يک استدلال ساده دارند. زندگي بالاخره خرج دارد ماهم بايد يک جوري خرج زندگيمان را دربياوريم. انگار نه انگار آن آدمي که ميخواهد خانهشان را اجاره کند انسان است و دلش ميخواهد در جايي به نام خانه زندگي کند.
آيدين سالهاست تنها زندگي ميکند و از پيدا کردن خانه در تهران خاطرههاي تلخ زيادي دارد. او همين چند روز پيش توانست آپارتماني کوچک اما مناسب براي خودش در يکي از محلات شرق تهران پيدا کند اما به قول خودش آنقدر در مدت پيدا کردن اين خانه تحقير شده که حد ندارد: «با اين وضعيت کرونا از اين معاملات املاکي به بنگاه ديگري رفتن بماند. آن پوزخندهايي که از شنيدن وديعه 80ميليوني و اجاره دو ميليونيام شنيدم هم بماند اما جاهايي را در اين مدت بهعنوان محل -به اصطلاح- زندگي ديدم که براي خودش داستان ديگري دارد.»
درهمين مدت يک انباري در گوشه يک پارکينگ را براي اجاره به او پيشنهاد دادند: «فکر نکن غلو ميکنم واقعاً انباري در يک گوشه پارکينگ بود که برايش دستشويي گذاشته بودند کنار همان به اصطلاح خانه - پارکينگ چند ماشين پارک شده بود. همان را 80 ميليون در ماه رهن کامل ميدادند. يک سوئيت کوچک را هم در همين مدت ديدم که صاحبش ادعا ميکرد استوديو است اما در و پيکر دستشويياش شکسته بود و حمامش حتي دوش نداشت. يک بار هم خانهاي ديدم که يک هال داشت و يک اتاق سه متري که با دو پله از هال جدا ميشد و صاحبخانهاش مدعي بود که خانهاش دوبلکس است. نميدانم اين آدم ها واقعاً چطو رويشان ميشود چنين جاهايي را به يک انسان نشان بدهند آيا هرگز درباره شأن و کرامت انسانها چيزي شنيدهاند؟»
مريم بعد از دوران دانشجويي براي خودش در تهران کاري پيدا کرد و الان در خيابان جمهوري در يک آپارتمان کوچک زندگي ميکند. با وديعه 60 ميليون تومان، ماهي يک و نيم ميليون اجاره بها. اما صاحبخانه سر سال گفت بايد کرايهاش را به سه ميليون و پانصد هزار تومان افزايش دهد: «حالا من چقدر کلاً حقوق ميگيرم 4 ميليون تومان يعني اگر اين ميزان اجاره بدهم در شهري مثل تهران بايد با پانصد هزار تومان زندگي کنم. يک ماه است دنبال خانه ميگردم و نميتوانم برايتان بگويم با چه رفتارهاي غيرانساني و چه جاهايي براي سکونت مواجه شدهام. خانمي روي پشت بامش عملاً يک کانکس گذاشته بود و آن را اجاره ميداد. چقدر؟ صد ميليون وديعه دوميليون اجاره بها. همين که مجردي کافي است تا آدمها فکر کنند ميتواني هرجاي نامناسبي زندگي کني فکر ميکنند يک آدم مجرد فقط يک جا براي خواب و استراحت ميخواهد. باورشان نميشود که يک آدم مجرد هم ميتواند زندگي مرتبي داشته باشد. يک آدم مجرد هم دوست دارد در جايي تر و تميز زندگي کند. براي يک آدم مجرد هم خانه تنها جاي استراحت و پناهگاهش است. نميدانم چه بلايي بر سر آدمهاي اين جامعه آمده که چنين جاهايي را براي رهن و اجاره ميگذارند اصلاً به نظارت کاري ندارم. سؤالم اين است که چطور خودشان رويشان ميشود چنين جاهايي را براي اجاره به کسي نشان بدهند. تازگي يک زير زمين پيدا کردهام که کنارش حمام و توالت دارد. اما دستکم ميشود نام خانه را بر آن گذاشت شايد همان را اجاره کنم که به بودجهام هم ميخورد.»
احمد هم خانه را دوسال پيش در مجيديه تهران اجاره کرد. کفپوشش موکتي پاره پاره بود و کابينتهايش شکسته شده و شيرها همه داغان: «کف را با هزينه خودم پارکت چوبي کردم. کابينت خريدم. شيرها را تعويض کردم و از خانه قديمي يک جاي قابل سکونت و زيبا ساختم. جوري که وقتي صاحبخانه ديد باورش نميشد مدام ميگفت مگر يک مرد مجرد هم اين همه با سليقه ميشود. خانه را با وديعه 15 ميليون و دو ميليون تومان اجاره بهاي ماهانه گرفتم حال صاحبخانه هم وديعه و هم اجاره را دو برابر کرده. خيلي خوب ميداند خرابهاي را که تحويل من داده ميتواند به قيمت بالا اجاره دهد و من هم دوباره بايد دربه در املاکيها شوم و تا خانهاي را ميسازم روزي از نو روزي از نو.»
محمد، مشاور املاک است. او درباره نحوه نظارت بر اجاره دادن ميگويد: «ميدانيد ما نه درباره تعيين قيمتها نقش داريم نه درباره چيزي که شخص اجاره ميدهد. ما صرفاً يک واسطه هستيم، اما ميدانم وقتي شرايط اقتصادي نابسامان ميشود اين مشکلات پيش ميآيد؛ بويژه در حوزه اموال غيرمنقول چون طبق قانون «مالکيت» محترم است هرکس ميتواند ملکش را اجاره دهد حالا به هر شکلي باشد يا هر شرايطي داشته باشد.»
مصطفي قلي خسروي، رئيس اتحاديه املاک تهران هم در پاسخ به سؤال ما و درباره نحوه نظارت اين اتحاديه براجاره دادن هر ملک نامناسبي به مردم ميگويد: «اصلاً اين نظارت در حيطه وظايف اين اتحاديه نيست ماهم مثل اداره راهنمايي و رانندگي تنها وظيفه گواهينامه دادن را برعهده داريم و سياستگذاري بر عهده افراد ديگري است. نه ما ميتوانيم براي قيمتها کاري کنيم نه درباره اينکه چه کسي چه ملکي را اجاره ميدهد، حقي داريم. ما فقط بر تخلفات املاکيها نظارت داريم. مالکيت در اختيار مردم است و نظارت هم برعهده دولت که نه مردم در حيطه اختيارات ما هستند و نه دولت.»
فرشيد اسدي، پژوهشگر حوزه شهري ميگويد: «بارها در بنگاههاي معاملات مسکن تهران و هر کلانشهر ديگري در ايران درباره خانه از تعبير جايي براي خوابيدن شنيدهايم. چه کسي که خانه را اجاره ميکند گاه از اين لفظ استفاده ميکند چه کسي که آن را اجاره ميدهد اما واقعيت اين است که گاهي اين واحدها که براي اجاره دادن انتخاب ميشوند تنها نشانه نقض حرمت انساني است. خيليها مجبورند براي حفظ بقا اين واحدها را اجاره کنند. اما بايد بدانيم که مسکن مفهومش اين نيست و خانه جايي براي خواب نيست بلکه مأمني براي آرامش و آسايش است اگر نميتوانيم شرايطي را براي همه انسانها فراهم کنيم که در جايي مناسب زندگي کنند. اگر خيليها ناگزيرند در جايي زندگي کنند که واقعاً خانه نيست اما بايد بدانيم که زندگي در خانه حق بديهي هرانساني است و خانه با چهارديواري برابر نيست، خانه جايي براي خواب نيست، خانه جايي براي زندگي است.»