مذاکرات برجام؛ از نقش دولت تا نقش حاکمیت

شرق/متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
فريدون مجلسي/ حالا که آفتاب دولت حسن روحاني رو به افول است بايد بگويم که برجام بزرگترين دستاورد دولت او بود. نه دولت او که آن گروهي که ذيل عنوان اصلاحطلبان فعاليت ميکردند و ميکوشيدند با نويد تحول تغييراتي را در زندگي و معيشت مردم پديد بياورند. گرداندن چرخهاي توسعه مملکتي که در رقابت با همسايگانش در حال عقبافتادن بود و ميتوانست در سايه اين برنامه بار ديگر بچرخد. برجام مقاومتي بود که صورت گرفت و ما را از جنگ و تحريمهاي کشنده نجات داده بود. البته که ميدانيم برجام و مذاکراتي که منجر به امضاي برجام شد پيش از دولت حسن روحاني آغاز شده بود و او در دوران دولتش مأموريت يافت تا کليد حل مشکلات ايران را به مردم نشان دهد و از اين طريق سبد رأيش را بالا ببرد. در سايه مذاکرات برجام بود که ما توانستيم از زير بار حواشياي که ميتوانست در قالب چالشهاي هستهاي به آن گرفتار شويم شانه خالي کنيم؛ اما در اين ميان سوءتفاهمي ايجاد شد که سرنوشت برجام را دستخوش تغييراتي کرد. در سوي ايراني ماجرا اينگونه تصور شد که بدون زمينهسازيهاي لازم درباره برجام ميتوان به اقدامات بينالمللي و بهويژه منطقهاي دست زد. نبايد فراموش کنيم که از ديدگاه غرب و حتي روسيه و چين دليل تحريمهاي اوليه ايران شعار نابودسازي اسرائيل بود. آنها مسئله هستهاي ايران را ابزاري براي نابودسازي اسرائيل ميدانستند. اگرچه در برجام نامي از اين شعار نيامده بود اما محدودکردن برنامه هستهاي ايران و تلاش براي عدم دستيابي قطعي ايران به بمب هستهاي تلاشي براي راحتکردن خيالشان از اين رويداد بود؛ اما اقدامات بعدي ايران به سوءتفاهمهايي دامن زد که ريشه در همين مسئله داشت. آزمايشهاي موشکي ايران موجب شد تا آنها دوباره اين احساس خطر را بکنند که اينبار ايران بهمدد برنامه موشکياش قصد نابودسازي اسرائيل را دارد. تفاوت اين دو ديدگاه عامل اصلي اختلافي بود که با رويکارآمدن دونالد ترامپ منجر به وضع مجدد تحريمهاي يکطرفه از سوي آمريکا شد. البته که اين تحريمها رنگ و بوي بينالمللي هم به خود گرفت و حتي از سوي روسيه و چين هم به رسميت شناخته و اعمال شد.
کار به جايي رسيد که تجارت آزاد بينالمللي که بهصورت آزاد ممنوع شده بود، به حالت پاياپاي و نيمهپنهان درآمده بود. همين مسئله موجب شد زيانهاي عمدهاي از منظر بازرگاني به ايران وارد شود. در آستانه رويکارآمدن دولت جو بايدن و پايان دولت ترامپ حتي کار به جايي رسيده بود که ايران تصميم به خروج از انپيتي هم داشت. در مجموع ميتوان گفت دولت حسن روحاني بهگونهاي با زرنگي و اقدام پيشدستانه دولت بايدن را در مقابل عمل انجامشدهاي قرار داد. در ايران اعلام شد که مذاکرات با شرط ممنوعيت مذاکره مستقيم ايران و آمريکا پيش ميرود. اگرچه اين مسئله براي بعضي سليقههاي سياسي بهنوعي جنبه حيثيتي براي ايران پيدا کرده اما از ديدگاه حقوقي و بينالمللي اقدام ارزندهاي به شمار نميرود. بااينحال و درحاليکه ايران دست پايين را در مذاکرات داشت و کشوري بود که از تحريمها آسيب ديده بود اما با اقدام پيشدستانه تيم مذاکره حسن روحاني توانست براي طرف مقابل شرط بگذارد. در واقع ايران شرايط را بهگونهاي چيد که طرف مقابل با شرط برداشتن بيقيدوشرط همه تحريمها به ميدان بياييد و اين در حالي بود که ايران بيشترين آسيب را از تحريمها ديده بود و زندگي روزمره مردم تحت تأثير تحريمها روزبهروز سخت و سختتر ميشد؛ اما نکته مهم اکنون اين است که با ازسرگرفتن مذاکرات ما اين اطمينان را ايجاد کنيم که بهصورت واقعي و جدي پاي در راه مذاکره گذاشتهايم. اخبار ضد و نقيضي که از مذاکرات منتشر ميشود ميتواند بهشدت به اعتماد خدشهدارشده عمومي ضربه وارد کند. از سوي ديگر ميدانيم که اين دور از مذاکرات چندان وابسته به دولتها نيست؛ زيرا اين مذاکرات در دوران انتقالي دولت روحاني به رئيسي در حال انجام است. براي همين طبيعي است که طرف مقابل هم به اطميناني براي مذاکره نياز دارد و بايد بداند که با آمدن دولت جديد سرنوشت آن چه ميشود. براي همين آنها مذاکره را در ايران پيش بردهاند، چراکه ميدانند سياستهاي کلي در سياست خارجي ايران خارج از دست دولتهاست و اين دولت يا دولت جديد تأثير چنداني در اتخاذ آن ندارند. در مجموع بايد در اين دور از مذاکرات نگران سلب اعتماد از حقيقت مذاکرات بود. بايد بدانيم که اين مذاکرات تا چه ميزان واقعي است يا ابزاري است براي اتلاف وقت. در پايان بايد يادآور شوم که اين دولت رفتني است و دولت بعدي هم از خودش نوعي عقلانيت بازگشت به عرصه بينالمللي را بروز داده است. اگرچه ممکن است در مجلس سخناني گفته شده يا بشود، تظاهراتي صورت بگيرد و پرچمسوزيهايي رخ بدهد؛ اما آنها بيشتر جنبه مصرف داخلي را دارند. مردم اميدوارند اين مذاکرات واقعي و به قصد بازگشت به عرصه بينالمللي باشد. نااميدشدن مردم از چنين اميدي که يافتهاند ميتواند عواقب ناخوشايندي داشته باشد.