کنشگر محیط زیست مطرح کرد: آب، قربانی آرمان خودکفایی

دنياي اقتصاد/متن پيش رو در دنياي اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرين خبر به معناي تاييد آن نيست
گفتوگو با محمد درويش حاوي نکات مهمي است. اين کنشگر حوزه محيطزيست معتقد است: «محيطزيست سالهاست که حياطخلوت سياستگذار است و عمده افرادي هم که بهعنوان رئيس سازمان محيطزيست انتخاب ميشوند، الزاما بايد به بازي تن دهند، وگرنه برکنار ميشوند؛ چراکه آنچه مهم است نه مايملک محيطزيست، بلکه رعايت ملاحظات مديران بالادستي است. اما چرا توجه به خواستههاي اهالي محيطزيست از بروز اين وضعيت جلوگيري ميکند؟ چون گفتماني که محيطزيستيها دارند اين است که بايد به چيدماني از توسعه دست يابيم که وابستگي معيشتي به منابع آبي خاص را کم کند. اما تصور قرار گرفتن در مضيقه غذايي از سوي سياستگذار موجب شده تا نحوه مصرف آب کاملا عکس شود و هرگونه نگرش متضاد با خودکفايي غذايي از سوي اهالي محيطزيست به شکل امنيتي به دشمني تعبير ميشود، غافل از اينکه اتفاقا اهالي محيطزيست بيش از خود حاکميت نگران امنيت غذايي هستند و مشکلات پيشآمده ناشي از اضافه مصرف آب را که در بلندمدت خود را نشان ميدهد، به سياستگذاران گوشزد ميکنند. از سالها قبل، آنچه امروز رخ داده پيشبيني شده بود.»
درويش با اشاره به اهميت سدسازي درست و بجا در روند مديريت آب به «دنياي اقتصاد» گفت: «هيچکس مخالف مطلق سدسازي نيست. يکي از مولفههاي مديريت آب، سدسازي است. منتها ما در خوزستان براي تامين آب شرب مردم طي يک سال به 500ميليون مترمکعب آب نياز داريم. اين عدد يکدوازدهم آبي است که سد کرخه گنجايش ذخيرهسازي آن را دارد. شرمآور است که با وجود سدهاي بزرگي مثل کرخه، کارون3، شهيد عباسپور، گتوند و دز، خوزستان به اين روز گرفتار شده و در تامين آب با چنين بحراني روبهرو شده است. معتقدم اين وضعيت نه به دليل خشکسالي که بهواسطه مديريت نابخردانه حادث شده است. تفکري در حوزه حکمراني آب وجود دارد که معتقد است آبي که وارد خليجفارس يا تالاب شادگان ميشود، به هدر رفته، در نتيجه اين امر بايد متوقف شود. اين نگرش تاکيد دارد منابع آب ورودي به خوزستان يا بايد تا سرحد ممکن در خوزستان استفاده شود؛ حالا در کشت نيشکر يا هر موضوعي ديگري، بعد از آن باقيمانده آب بايد پشت سد نگه داشته شود يا به ساير استانها و نواحي مرکزي اعم از اصفهان، يزد، قم، کرمان و... انتقال داده شود، ولي به خليجفارس وارد نشود. اين نگرش مثل اين است که پدري فرزند خود را که به اهداف خانواده نرسيده، قرباني کند. اين تفکر جدا از ابعاد سياستي، تفکري کاملا غيرانساني است.» درويش با اشاره به وضعيت گتوند اضافه کرد: «در مطالعات علاجبخشي که در دانشگاه تهران به سرپرستي دکتر هاشمي روي سد گتوند انجام شد، مشخص شد جلگه خوزستان سالانه تا 20درصد از ناحيه اين سد شورتر ميشود. ما به قيمت سال90 حدود 3800ميليارد تومان هزينه کرديم که کارون را بهعنوان کليديترين رودخانه کشور شور کنيم! اشتباه بزرگي که انبوه آب ذخيرهشده پشت سد گتوند را بدون فايده ساخت. امروزه اين سد نه براي تامين آب شرب و کشاورزي منطقه که صرفا بهعنوان ضربهگير استان در مواقع سيل و نيز توليدکننده برق مورد استفاده قرار ميگيرد و اخيرا توربينهاي توليد برق نيز به دليل غلظت بالاي نمک سد، با يکچهارم تا نصف ظرفيت کار ميکنند. در شرايط خشکسالي که آب ورودي به سد کاهش يافته، احتمال افزايش شوري بالا رفته که اين عامل نيز مساله گتوند را حادتر کرده است. به عقيده من گتوند امروز به کابوسي تبديل شده که در نتيجه وقوع سيل شديد يا خشکسالي گسترده، احتمالا عنان کار را از دست دستگاههاي متولي خارج کرده است، به اين طريق که اگر دريچههاي سد باز شود يا سد سرريز کند، حجم عظيمي از نمک وارد جلگه خوزستان و کل زمينهاي اين منطقه ميشود. امروز بسياري از نخلستانهاي خوزستان که پاييندست گتوند هستند يا خود اروندرود با پديده افزايش شوري روبهرو شدهاند؛ موضوعي که بر حجم مشکلات کشاورزان خوزستاني افزوده است.»
وي در ادامه خاطرنشان کرد: «هنوز هم با وجود همه اشتباهاتي که صورت گرفته، امکان حل مساله وجود دارد. بازگرداندن عقلانيت به سيستم مديريت آب کشور در کنار استفاده از نيروهاي متخصص و با دانش بخشي از راهحل بلندمدت و دلسوزي لازم براي عبور از وضعيت فعلي است. در ضمن ما بايد نه بر مبناي ميانگين يا حداکثر آب ورودي به خوزستان بلکه برمبناي کمينه آب ورودي سياستگذاري کنيم تا امکان ايجاد سيستمي پايدار فراهم شود. سالها به اين قبيل توصيهها توجه نکردند. لازم است اينجا يادآور شوم که در سالهاي پرباران، مجموعا 14ميليارد مترمکعب آب به خوزستان وارد شده است. همچنين مشخص شده مجموعا دو سوم آب خوزستان که رقم آن 8/ 7ميليارد مترمکعب است، از روي سرشاخههاي کارون براي پروژههاي انتقال آب برداشت ميشود. حال در شرايطي که در سال خشک قرار داريم، برداشت نياز آبي 78ميليون نفر از آبهاي ورودي به اين استان بايد هم به وضعيت کنوني ختم شود؛ چون فشار بسيار زيادي را به سامانه آب اين استان وارد کرده است.» درويش راه برونرفت از وضعيت کنوني را در قالب چند نکته به اين شکل عنوان کرد: «تشکيل اتاق فکر با بهترين نيروها، گام اول حل مساله است. تيم ملي فوتبال وقتي به بحران ميخورد، فدراسيون فوتبال سراغ بهترين مربيان جهان ميرود تا با اختيارات کافي و حمايت لازم، کار را بسامان کنند. چرا ما کار را به نخبگان واگذار نميکنيم؟ چرا فراخوان نميدهيم به اين همه نيروي متخصص که در دنيا داريم تا مساله را حل کنند؟ در کنار اين، بايد به جاي خودکفايي غذايي، به سمت سياست امنيت غذايي حرکت کنيم، سپس تخصيص آب به بخش کشاورزي را به سطح 20ميليارد مترمکعب در کل سال محدود کنيم. در عين حال تنها 40درصد از منابع آبي را در سال مصرف کرده و 60درصد را بهعنوان حقآبه محيطزيست به رسميت بشناسيم. اين سياست اگر به مدت 10سال مداوم تداوم يابد، احتمالا ميتوان شاهد تابآوري دوباره بخش آب کشور بود.»