چه کسانی مخالف گاندو هستند؟!
کيهان/متن پيش رو در کيهان منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
پژمان کريمي/ «گاندو» روايتگر بخشي از رشادتها و مجاهدتهاي پاسداراني است که شبانه روز در راه پاسداري و صيانت از امنيت و استقلال و بقاي نظام جمهوري اسلامي تلاش ميکنند.
تماشاگر اين مجموعه به خوبي درمييابد که با وجود دشمنان فراوان و دشمنيها و تهديدها چگونه و به چه بهايي کشور و نظام سياسي کشورمان با ثبات و مقتدر، ميدرخشد. درمييابد که دشمنان داخلي و خارجي چه ماهيتي دارند و با چه ابزاري در پي تعقيب خواستهها و مطامع نامشروع هستند و چه معضلات و رنجهايي را در همه سطوح به مردم ايران تحميل ميکنند!
داستانهاي اين مجموعه، جملگي برگرفته از پروندههاي امنيتي و قضايي است و اغلب شخصيتهاي آن داراي مابهازاي بيرونياند که بنا بر مصالح و ملاحظاتي با نام و چهرهاي ديگر به نمايش گذاشته شدهاند. در اين اثر تلويزيوني، تماشاگر – برعکس آثار هاليوودي- شاهد نظاميان و ماموران اطلاعاتي و امنيتي تنومند و افسانهاي نيست.
تماشگر با صحنههاي رويايي و دور از واقعيت و محصول جلوههاي ويژه روبرو نميشود. قهرمانان از جنس مردم عادي اما مسلح به سلاح باور و مقيد به تکليفاند. برتريها و موفقيتهاي نظامي و اطلاعاتي اين ماموران نه مانند رمبو و مانند آن؛ که مبتني بر خرد و دلاوري برآمده از ايمان و حس تکليف، شکل ميگيرند.
گاندو تا اندازهاي موفق است که دشمنان داخلي و خارجي را برافروخته ميسازد هرچند که اين بدخواهان، مانند سفير انگليس در تهران - سايمون شرکليف - بکوشند خود را خونسرد جلوه دهند و براي القاي دروغ بودن مجموعه؛ در فضاي مجازي ادعا کنند:« از گاندو لذت ميبرم»!
با پخش گاندو، چنانکه پيشبيني ميشد؛ پادوهاي رسانهاي – در بستر مطبوعات و خبرگزاريها و فضاي عفن مجازي- شروع به هياهو کردند و در پوشش حمايت از دولت دوازدهم، به مجموعه تاختند.
برخي مانند وزير خارجه – محمد جواد ظريف – اثر ياد شده
را سراسر دروغ توصيف کرد و برخي هم به بهانههايي چون «رويکرد ضد اصلاحات» تاختند و هتاکي نمودند. مهاجمان هتاک در واقع مستندات امنيتي و قضايي را به شکلي وقيحانه کتمان ميکردند.
در حالي که بخشي از همين مستندات، پيشتر در سطح رسانهها منتشر شده بود. مثل بازداشت برخي افراد منتسب به شخص رئيسجمهور دوازدهم ، معاون وي و برخي عناصر نفوذي در تيم هستهاي کشورمان! عناصري که اخبار و اطلاعات لازم درخصوص فعاليت و تصميمهاي مهم هستهاي را بيشرمانه، در کف دست دشمن قرار ميدادند.
حالا جاي پرسش نيست که، آيا برخورد با مفسدين و جاسوسان و خيانتکاران را براحتي ميتوان در پوشش «رويکرد جناحي و گروهي» تحريف نمود و به تحميق مخاطب دل سپرد؟ قطعا خير...! به قطع و يقين؛ برخي رسانههاي داخلي مهاجم و سياسيون ايستاده در پشت سر آنان؛ به کل؛ رويکرد و دغدغه گروه و جناحي ندارند. اگر چه هم، ممکن است تابلوي يک حزب و جناح را هم بر سر دست گرفتهاند. آن «برخي» بيترديد پياده نظام و پادوهاي دشمناناند. اينان؛ براي تصحيح ذهن مردم نسبت به
ام آي سيکس و دولت فخيمه انگليس(!)؛ مسئله و موضوع گاندو را به مسائل و آدمهاي داخلي و جناحهاي سياسي درون مرزي تقليل ميدهند.
اينان بواقع؛ پادوهاي دشمناند که در گاه ضرورت، به ميدان ميآيند و در نقش وکيل مدافع پنهان دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي اجنبي ظاهر ميشوند.
اين مدافعان اگر چه سزاوار برخورد اميتي و قضايياند اما پاسخي بهتر و برخوردي کاريتر هم وجود داد: ادامه گاندو و ادامه رسوايي خائنان به دين و ميهن!...شناخت مخالفان گاندو در واقع شناخت خائنان است!