صبح نو: اصلاحطلبان فساد در فولاد را ناجوانمردانه به کلیت نظام ارتباط دادند

صبح نو/متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
برملا شدن ابرفساد در شرکت فولاد مبارکه اصفهان و وجود ارتباطات مشکوک برخی نیروهای متصل به دولت پیشین با این فساد، اصلاحطلبان و اعتدالگرایان را به دلهره انداخته تا جهت اعاده حیثیت سیاسی از خود، نتیجه تحقیق و تفحص مجلس یازدهم را به وجود فساد سیستماتیک در کلیت نظام ربط بدهند. این درحالی است که همین نیروها، رفتاری بهغایت متفاوت با پروندههای مربوط به رقبای سیاسی خود دارند. ماجرا از چه قرار است؟ وقتی نتیجه تحقیق و تفحص مجلس یازدهم از کارنامه مدیریتی شرکت فولاد مبارکه در زمان حمیدرضا عظیمیان(مدیر سابق فولاد مبارکه) رسما بیرون آمد، یک گروه سیاسی مشخص بیشتر از بقیه مشغول لاپوشانی این فساد شد؛ گروهی که از قضا روابط نزدیکی نیز با عظیمیان شد.
نتیجه تحقیق و تفحص مجلس که بیانگر وجود قراردادهای غیرقانونی میان شرکت فولاد با مقامات ارشد دولتهای یازدهم و دوازدهم و بستگان نزدیک آنها بود، اصلاحطلبان و یاران اعتدالی آنها را به این خط انداخت که برای لاپوشانی(مالهکشی) فساد رخ داده و مبراساختن ساحت خود از فساد، ذیل کلیدواژه نخنماشده «فساد سیستماتیک»، کلیت نظام را آلوده به پلشتی تصویر کنند. برای نمونه، عباس عبدی، تحلیلگر اصلاحطلب در توییتی با هشتگ «فساد سیستماتیک»، عنوان کرد: «یک شرکت به ازای هر ایرانی یکمیلیون تومان تخلف کرده، بعد چند میلیاردی به رسانه ملی و خبرگزاریهای اصولگرا ضد فساد!! پرداخت میشود تا سیاست رسانهای مناسب اجرا شود». محمود صادقی، نماینده اصلاحطلب مجلس دهم نیز در توییتی تصریح کرد: «فساد سیستماتیک شاخ و دم ندارد. شرکت فولاد مبارکه اصفهان نمونه بارز آن است. ساختار شترگاوپلنگی دولتی، خصوصی و خصولتی در این شرکت و نظایر آن کشتزار این فسادهای کلان است».
خط ربط دادن فساد در فولاد به کلیت نظام، همزمان توسط رسانههای فارسیزبان خارج از کشور نیز پرورده شد و شاخ و برگ پیدا کرد. در ریشهیابی بروز فساد در فولاد مبارکه، بیشک موضوعات ساختاری نظیر اقتصاد دولتی و آسیبهای خصوصیسازی در ایران، دخالت دارند و کسی نیز نمیتواند تاثیرگذاری این عوامل را منکر شود اما خط رسانهای اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در انداختن گناه یارانشان به گردن «مجموعه نظام»، امری جدا و کاملا معطوف به اغراض سیاسی و باندی است. نکته جالب ماجرا این است که همین باند مشترک سیاسی(اصلاحات و اعتدال)، وقتی نوبت به رقبایشان میرسد، جور دیگری رفتار میکنند. اصلاحطلبان و اعتدالیها هنگامی که کوچکترین شائبه اقتصادی اثبات نشده علیه رقبایشان در رسانهها طرح میشود، زمین و زمان را به همدیگر میدوزند و با ژست عدالتخواهی، پروژه بیحیثیتسازی رقیب یا رقبا را در دستورکار قرار میدهند. رفتارهای دوگانه این باند مشترک سیاسی کم نیست و «فولادگیت»، تجلی بارز این دوگانگی را پیش روی مخاطب قرار میدهد.