نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

فانتزی‌های خاورمیانه جدید

منبع
دنياي اقتصاد
بروزرسانی
فانتزی‌های خاورمیانه جدید

دنیای اقتصاد/متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

نظم منطقه‌ای در خاورمیانه به‌سرعت در حال تحول است. با این همه این نظم جدید آن چیزی نیست که آمریکا و متحدانش به آن امید بسته بودند.
 
تحلیلگران و اندیشکده‌های خارجی طی گزارش‌هایی تبیین کرده‌اند که وضعیت فعلی خاورمیانه، به‌رغم ادامه سطح بالای تنش‌ها، دیگر همچون گذشته نبوده و تلاش‌های اسرائیل برای برتری هژمونیک بر ایران دست‌آخر نتوانست راه به جایی ببرد و وضعیتی نامتوازن را ایجاد کرده که آینده را در نوعی فلج گسترده دیپلماتیک فرو برده است.  شورای خاورمیانه در امور جهانی و مجله فارن افرز طی گزارش‌های جداگانه به سویه‌های جنگ ۱۲روزه ژوئن پرداخته و تبیین کردند که دست‌آخر رژیم صهیونیستی نتوانست به اهدافی که در قبال ایران مدنظر داشت دست یابد و حال در نتیجه این اقدامات، جهان شاهد ابهام فراگیر در قبال برنامه هسته‌ای ایران است.

مسیرهای شکست‌خورده اسرائیل
از زمان پایان جنگ ۱۲روزه اسرائیل با ایران در ژوئن گذشته، چشم‌انداز بازگشت به اوج تنش‌ها بسیار پررنگ شده است، به‌ویژه به این دلیل که عامل بنیادین تنش‌ها میان طرفین همچنان به قوت خود باقی‌ است. اگرچه این جنگ احتمالا با بیش از یک ملاحظه هدایت می‌شد، اما هدف استراتژیک اصلی رژیم صهیونیستی یک هدف واحد بود: خنثی‌سازی دائمی ظرفیت ایران برای به چالش کشیدن معنادار سلطه منطقه‌ای اسرائیل.

در راستای این چشم‌انداز، جنگ اسرائیل به دنبال ایجاد دو مسیر به‌هم‌پیوسته برای پیروزی بود. اولین مسیر مبتنی بر طرحی بود که ایران را از درون دچار شکاف می‌کرد و از طریق شکست‌های نهادی پی‌درپی و ناآرامی‌های اجتماعی گسترده، فروپاشی را تسریع می‌کرد. این طرح با کارزار وحشتناک ترور رهبران نظامی و سیاسی ایران، دانشمندان هسته‌ای و خانواده‌هایشان آغاز شد و سپس به حمله‌ای تمام‌عیار به تاسیسات هسته‌ای و همچنین نهادهای دولتی، دانشگاه‌ها، بیمارستان‌ها و مراکز خدمات اجتماعی ایران تبدیل شد.
 
این طرح همچنین مبتنی بر سناریویی سراسر روانی بود؛ به بیان دیگر، این تلاش‌ها به دنبال ایجاد تصوری فراگیر از قدرت مطلق اسرائیل از یک سو و ضعف ایران از سوی دیگر بود. هدف در اینجا بهره‌گیری از وضعیت نومیدانه برآمده از جنگ برای پیاده‌سازی ایده براندازی بود، طرحی که البته نتوانست موفقیت‌آمیز باشد.

در ادامه گزارش این انستیتو آمده است: مسیر دوم، که مستقیما بر موفقیت مسیر اول بنا می‌شد، با هدف گرفتار کردن برگشت‌ناپذیر واشنگتن در یک رویارویی نظامی مستقیم، گسترده و پایدار با تهران بود. بدون این تشدید، کارزار اسرائیل در معرض این خطر قرار داشت که به عنوان یک اقدام نمایشی به جای یک جنگ تعیین‌کننده و دوران‌ساز مانند جنگ شش‌روزه در سال ۱۹۶۷ به یاد آورده شود. برای اطمینان از دخالت مستقیم نظامی آمریکا، اسرائیل نیاز داشت این تصور را ایجاد کند که آماده است با یک اقدام نظامی سریع، کم‌خطر و پربازده آمریکا که فروپاشی داخلی ناشی از مسیر اول را تکمیل می‌کند، پیروز شود.

تنها در آن صورت بود که ترامپ، با توجه به بیزاری شدید پایگاه سیاسی خود از باتلاق‌های نظامی طولانی و پرهزینه، به فکر درگیری با نیروهای آمریکایی در داخل ایران افتاد. همان‌طور که بمباران نهایی تاسیسات هسته‌ای ایران توسط آمریکا در اواخر جنگ نشان داد، اسرائیل موفق شد نقش واشنگتن را از یک حامی سخاوتمند به یک نیروی رزمی که مستقیما در خاک ایران فعالیت می‌کند، ارتقا دهد.

برداشت نادرست از ایران
بنا به گزارش شورای خاورمیانه در امور جهانی، یکی از ستون‌های مخرب استراتژیک جنگ اسرائیل، این باور راسخ اما بی‌پایه‌واساس و ‌هالیوودی بود که در بحبوحه یک جنگ تمام‌عیار علیه کشورشان،‌ میلیون‌ها شهروند ایرانی، نارضایتی‌های داخلی را بر بقای ملی اولویت می‌دهند و خود را به ابزارهای داوطلبانه تجزیه کشورشان تبدیل می‌کنند. همان‌طور که قابل پیش‌بینی بود، چنین سناریویی محقق نشد. در عوض، آنچه جهان شاهد موجی از همبستگی مردمی در سراسر کشور بود که با حمله مستقیم اسرائیل به ارکان کلیدی کشور شعله‌ور شد. این انرژی ملی جمعی در ترکیب با ضدحملات دقیق موشک‌های بالستیک ایران، نقش محوری در مختل کردن طرح اسرائیل برای ایجاد تنش‌های فراگیر داخلی ایفا کرد.


این گزارش افزود: ایرانیان که بسیاری از آنها دهه‌ها پس از جنگ با عراق متولد شده‌اند، شاهد بودند که چگونه موشک‌های بالستیک ایران در کند کردن کارزار اسرائیل و تغییر روند جنگ به نفع این کشور تعیین‌کننده بودند. نتیجه قابل پیش‌بینی، افزایش حمایت عمومی از تقویت پدافند هوایی ایران، نوسازی ناوگان دفاعی و گسترش برنامه موشکی بوده است.

اما این جنگ همچنین نحوه درک ملت از تهدیدهای امنیتی را تغییر داده است. برای اولین بار در دهه‌ها، اسرائیل و ایالات متحده مستقیما طیف وسیع‌تری از شهروندان غیرنظامی ایران را در تیررس خود قرار دادند. این امر نشان داد که هشدارها درباره تهدید فراگیر رژیم صهیونیستی و آمریکا از سوی نهادهای رسمی مصداق داشته و حال مردم شاهد بودند که تل‌آویو و واشنگتن می‌توانند حیات و ممات آنها را هدف قرار دهند.

کمک به ابهام هسته‌ای
شورای خاورمیانه در امور جهانی طی گزارش خود عنوان کرد که در نهایت، اگرچه این جنگ در ایجاد شرایط برای حمله نظامی محدود آمریکا به ایران موفق بوده است، اما آسیب‌های فراوانی به ایده شفافیت هسته‌ای در زمینه پرونده ایران وارد کرد. تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی سبب شد که نهادهای بین‌المللی در زمینه نظارت بر برنامه هسته‌ای ایران بیشتر به تصاویر ماهواره‌ای و گزارش‌های تاییدنشده وابسته شوند، تا نظارت‌های مستقیم و قابل‌اتکای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی. این گزارش در ادامه افزود: اقدام اسرائیل و آمریکا در ماه ژوئن، ممکن است با تسهیل حرکت ایران به سمت ابهام هسته‌ای، موضع استراتژیک بلندمدت اسرائیل در قبال ایران را تضعیف کند. به گفته تئودور پوستول، استاد دانشگاه ام‌آی‌تی، این حملات علاوه بر اینکه ایران را وادار به کاهش شدید همکاری خود با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی کرد و جهان را در مورد فعالیت‌های هسته‌ای این کشور در بی‌خبری قرار داد، سبب شد که تلاش‌ها برای ایجاد یک ائتلاف فراگیر برای نظارت بر برنامه اتمی ایران به نتیجه نرسد.

به شکلی پارادوکسیکال، این نتیجه با تصمیم خود اسرائیل برای آغاز جنگی که هنوز آن را به پایان نرسانده، ممکن شد. حمایت کشورهای غربی از تجاوز رژیم صهیونیستی در نهایت به ضرر خودشان تمام شد و حال همگان از نبود قطعیت درباره وضعیت برنامه هسته‌ای ایران شکایت دارند، امری که اقدام رژیم صهیونیستی زمینه را برای تحققش فراهم کرد. درحالی‌که منطقه همچنان در کابوس دور دیگری از جنگ بین اسرائیل و ایران به سر می‌برد، سوالی که باید به آن پاسخ داده شود این است که آیا تل‌آویو از اشتباهات دور اول درس گرفته‌ یا همچنان علاقه به تکرار آن دارند.

رویگردانی از تنش‌زایی تل‌آویو
از سوی دیگر، فارن افرز ۳۱ اکتبر در مقاله‌ای اظهار کرد که رویکرد تنش‌زای رژیم صهیونیستی، به‌ویژه در قبال ایران،‌ در نهایت به انزوای هرچه بیشتر این رژیم می‌انجامد. فارن افرز در یادداشتی با عنوان «فانتزی یک خاورمیانه جدید» نوشت: اسرائیل نمی‌تواند خاورمیانه را بمباران کند تا به یک نظم جدید و پایدار تبدیل شود. ثبات منطقه‌ای در خاورمیانه به چیزی بیش از اقدام نظامی نیاز دارد. ثبات همچنین مستلزم درجه‌ای از رضایت و همکاری از سوی سایر قدرت‌های منطقه‌ای است. اما هیچ‌کس در خاورمیانه رهبری اسرائیل را نمی‌خواهد و اکنون همه کشورها به طور فزاینده‌ای از قدرت مهارنشده آن می‌ترسند. البته برخی در واشنگتن از چشم‌انداز یک اسرائیل بی‌قیدوبند که دشمنان ایالات متحده را ویران می‌کند، استقبال می‌کنند. اما آنها باید مراقب باشند که چه آرزویی دارند. منافع اسرائیل با منافع ایالات متحده یکسان نیست و اسرائیل چک‌های زیادی می‌نویسد که ایالات متحده ممکن است مایل یا قادر به نقد کردن آنها نباشد.

این مقاله افزود: اسرائیل نباید دیدگاه اغراق‌آمیزی نسبت به توان نظامی خود داشته باشد. این بدان معناست که این رژیم نتوانست به اهداف استراتژیک خود دست یابد: باید در نظر گرفت که حماس همچنان قدرتمندترین نیرو در غزه است، حزب‌الله با وجود متحمل شدن خسارات، زیر بار خلع سلاح نمی‌رود و کارزار عظیم ۱۲روزه علیه ایران نتوانست به برنامه هسته‌ای این کشور پایان دهد. همچنین حملات این رژیم به قطر سبب شده که کشورهای حوزه خلیج فارس بیش از گذشته از اسرائیل رویگردان شوند.

از سوی دیگر، این رژیم تنها با تامین مجدد مهمات از سوی آمریکا ‌توانست جنگ خود علیه غزه را ادامه دهد. دفاع گنبد آهنین آن هم در برابر حملات موشکی ایران نقاط ضعف گسترده‌ای را نمایان کرد. درخواست‌های اضطراری تل‌آویو در طول دو سال گذشته از واشنگتن نشان می‌دهد که این رژیم تا چه حد به ایالات متحده وابسته است و قدرت‌های منطقه‌ای مطمئنا به این آسیب‌پذیری بالقوه در یک درگیری طولانی توجه داشته‌اند.

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله