بمبهایی که ظریف ترکاند و بمبهایی که خنثی کرد
صبح نو/متن پیش رو در «صبح نو» منتشر شده و انتشارش در «آخرین خبر» به معنای تایید آن نیست
محمد کاظم انبارلویی| دولت آقای روحانی یک امتیازی در افکار عمومی داشت که همواره توسط وزارت خارجه و خود آقای روحانی، ترویج و تبلیغ میشد و آن امتیاز این بود که رقبای ما بلد نیستند، حرف دنیا را نمیفهمند، دیپلماسی خوبی ندارند و تنها ماییم که میتوانیم مذاکره کنیم و تحریمها را برداریم. در نتیجه آقای ظریف را که بیش از سه دهه در آمریکا در قامت دیپلمات ورزیده بود، به عنوان وزیر امور خارجه انتخاب کردند و گفتوگوها شروع شد و رهبری هم ذیل ادبیات نرمش قهرمانانه، اجازه دادند این مذاکرات ادامه داشته باشد. چندین دور در اینباره گفتوگو کردند و در آخرین دور مذاکرات، اعلام کردند ما به توافق رسیدیم، همه تحریمها برداشته میشود و هیچ امتیازی نمیدهیم مگر اینکه قبل از آن، همه تحریمها برداشته شود.
در نهایت همه این مذاکرات به برجام رسید که 6 قدرت جهانی بزرگ آن را امضا کردند که آقای ظریف هم به نمایندگی از ایران، آن را امضا کرد؛ اما در نهایت خود اینها اعتراف کردند که نه تنها این تحریمها برداشته نشده، حتی بر میزان آن افزوده شده است. این مسأله در حالی بود که ایران به همه تعهدات برجامی خودش عمل کرده بود. این یک شکست دیپلماتیک برای دولت آقای روحانی بود؛ چراکه وقتی از او سوال میکردند که چطور شما پای قراردادی را امضا کردید که قبل از اینکه طرف مقابل به تعهداتش عمل کند، عملا سانتیریفیوژها را کاهش دادید، سیمان در تأسیسات هستهای ریختید و آنها پاسخی نداشتند و طبق نظرسنجیهایی که اواخر دولت روحانی صورت گرفته بود، محبوبیتش به زیر پنج درصد رسیده بود. علتش هم این بود که یک حرف نادرست و تهمت بزرگ را به رقبای خودشان میزدند که حرف دنیا را نمیفهمند، ما میفهمیم و ما میتوانیم با آنان کنار بیاییم. در عین حال تحریمها چندین برابر شد، مردم فهمیدند که این یک فریب بزرگ بوده است و لذا در انتخابات ریاستجمهوری، انتخاب دیگری کردند. اکنون در دولت آقای رئیسی میبینیم که روابط ایران در جهان و منطقه بسط پیدا کرده است. با چین و روسیه، دو قدرت بزرگی که در همان 1+5 مینشستند و مذاکره میکردند، روابط راهبردی داریم و مسأله تحریمها را دور زدهایم، تنها سه کشور شرور اروپایی و آمریکاییها با ما مخالف هستند و این مخالفت تنها به این دولت اختصاص ندارد و در دولتهای گذشته هم شاهد چنین مسألهای بودهایم.
در دوره ظریف امتیازهای بزرگی دادیم
مردم در این دولت فهمیدهاند که میتوان با دنیا ارتباط داشت و از ۱۸۰ کشور بزرگ جهان، تنها سه کشور با ما روابط خصمانه دارند و حاضر نیستند به هیچ صراطی مستقیم شوند. ما امتیازات بزرگی را به آنان دادهایم و هیچ امتیازی از آنان نگرفتهایم. تا جایی که رئیس کل بانک مرکزی دولت آقای روحانی به صراحت اعلام کرد که دستاورد برجام تقریبا هیچ بوده است. این موضوع برجام یک مسأله ناموسی برای اصلاحطلبان، آقای روحانی و دوستانشان شده است. یا باید اعتراف کنند که شکست خوردهاند، زبان دنیا را نمیفهمیدهاند و سرشان کلاه رفته است یا باید به دروغهای گذشته خودشان با حرفهای نادرست، ناصحیح و برخلاف واقعیت، ادامه دهند. آنان این راه دوم را انتخاب کردهاند. حرفهای آقای ظریف در کلابهاوس، توئیت و یادداشت اخیرشان نشان میدهد که این افراد حاضر نیستند اعتراف کنند که شکست فاحشی خوردهاند. این افراد وعده داده بودند که تمامی تحریمها قبل از اینکه امتیازی بدهیم، برداشته میشود؛ اما همه تحریمها سر جای خود ماند، علاوه بر اینکه تحریمهای جدیدی هم بر این مسأله افزوده شد و آمریکا هر روز این تحریمها را علیه ما و شرکتها و دولتهایی که با ما قرارداد تجاری دارند، گسترش میدهد.
ظریف به ملت ایران بدهکار است
آقای ظریف درست است که میگوید نه میخواهد کاندیدا شود و نه قصد دیگری دارد، ولی هنوز در این گرداب سرگردان است؛ چراکه به ملت ایران بدهکار هستند و در تلاشند بر این ماجرا سرپوش بگذارند و به عقیده من حرفهای آقای ظریف، توهین به شعور ملت ایران است. در روزی که ما موشک هایپرسونیک آزمایش کردیم، خبرش مانند بمب در جهان ترکید و صهیونیستها و آمریکاییها را نگران کرد، آقای ظریف حرفهایی را میزند که اساسا سر و ته ندارد. در همین رابطه آقای روحانی هم اعلام کردند که ما در اسفند ۹۹ در حال رسیدن به توافق بودیم، از آنان باید پرسید از کدام توافق حرف میزنند، وقتی شما به توافق رسیدید و امضا هم کردید، درباره چه مسألهای میخواستید توافق کنید که قبلا درباره آن صحبت نکرده بودید. همه این مسائل وجود دارد و مشکل این است که غرب نمیخواهد ذرهای به تعهداتش عمل کند و اگر دولت آقای روحانی آدرسی دارد که دستاوردهای برجام را شرح میدهد، ما قبول میکنیم. از آن طرف ما را با گزینه حمله نظامی آمریکا میترساندند؛ اما این گزینه نظامی کجا بود، وقتی ما عینالاسد یا داعش را زدیم، و امنیت رژیم اسرائیل را به چالش کشیدیم. اگر جرأت دارند اکنون از حمله نظامی سخن بگویند، وقتی جوانان ایرانی این توانایی را دارند، پشت دستگاههایی نشستهاند که مجهز به موشکهای هدایت شونده است و کافی است که صدایی از حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی برسد تا آنان به ضربهای این رژیم را با خاک یکسان کنند. لذا آنان گزینه نظامی را کنار گذاشتهاند و مباحثی همچون جنگ نرم و تحریک منافقین را ادامه میدهند. البته که در مسائلی همچون فتنه ۷۸، ۸۸ و ۹۸ هم شکست خوردند و در همین پاییز سال گذشته، شبکههای تروریستی آنان لو رفت و به اهدافشان نرسیدند. هر چه میزان تلاش خود را بیشتر کنند، کمتر سود میبرند و هر چه جلوتر میرویم، ضربههای جمهوری اسلامی بر هژمونی آنان در منطقه ملموستر است.
ظریف با استعفای خود پیروزی حضور اسد در تهران را تحتالشعاع قرار داد
من نمیخواهم نیتخوانی کنم و بگویم آقای ظریف چه ضربههای بزرگی را به دیپلماسی و کشور ما وارد کردند، اما من تنها به دو مورد اشاره میکنم، اول اینکه حاج قاسم سلیمانی در اوج دوران داعش و مسائل منطقهای که خیلی خطر هم وجود داشت، بشار اسد را به تهران آورد تا با مقامات منطقهای دیدار کند و این مسأله در جهان مثل یک بمب صدا کرد. این موضوع زمانی رخ داده بود که همه قدرتهای جهانی تلاش کرده بودند بشار اسد را زمین بزنند؛ آقای ظریف در همان روز با استعفای خودش، این بمب را خنثی کرد و حیرت عجیبی را در داخل و خارج به وجود آورد که پیروزی دیپلماتیک ایران که با آمدن آقای بشار اسد پدید آمده بود، عملا تحتالشعاع استعفای آقای ظریف قرار گرفت.
نمونه دیگر هم محتوای فایل صوتی بود که از ایشان پخش شد و ظریف در آن اعلام کرد که ما همواره میدان را مقدم بر دیپلماسی دانستیم و نوعی تعریض به حاج قاسم و یک پیام غیرمستقیم به غرب داشت که مانع اصلی روابط ایران و غرب، حاج قاسم سلیمانی است.
اکنون چه امری باعث شده است که عربستان سعودی و کشورهایی که موضع خصمانه با ایران داشتهاند، با تهران صحبت میکنند یا چه اتفاقی افتاده است که اتحادیه عربی که از بشار اسد دعوت میکنند و این قدرت میدان است که به دیپلماسی اجازه مانور میدهد.
دیپلماسی التماسی که محصولش برجام و تشدید تحریمها و تحقیرهاست، عملا محصول میدان نیستند و نه آقای ظریف و نه آقای روحانی که همه سرمایه اجتماعی خود را بر روی برجام گذاشتهاند، نمیخواهند این موضوع را بپذیرند؛ چراکه پذیرش این مسأله اعتراف به شکست آنان منجر میشود. در نتیجه همچنان بر تحریف تاریخ همت گماشتهاند که یک جریان ورشکسته را که به خاطر این شکست فاحش، ملت را در برابر تحریمهای آمریکا تضعیف کردهاند، آن جریان را برای انتخابات احیا کنند.
به عقیده من ملت ایران حافظه تاریخی خود را از دست نداده است، این توهین به شعورش را نمیپذیرد و در انتخابات آینده، به انتخاب اصلح اقدام خواهد کرد.