شِوی عشقی؛ نگاهی به پیکآپ فراموش شده شورولت

آخرین خودرو/ مروزه اگر کنار یک فورد F-150 غولپیکر یا شورولت کلرادو رانندگی کنید، کسی به اندازهی حجیم این کامیونها توجهی نشان نمیدهد. ما به این ابعاد عادت کردهایم. اما در دههی ۱۹۷۰، دستهای کاملاً جدید از کامیونهای کوچک وارد بازار شدند که محبوبیت آنها تحت تأثیر بحران نفت و ارزش اقتصادی بالایشان قرار داشت.
یکی از این کامیونهای کوچک، محصولی ژاپنی بود که ریشه در شرکت ایسوزو داشت، اما در آمریکا با برند شورولت به بازار عرضه شد. این کامیون نامی کاملاً جنونآمیز برای یک خودروی کاربردی داشت: LUV. هرچند که این مخفف عبارت «Light Utility Vehicle» (خودروی کاربردی سبک) بود، اما نمیتوان انکار کرد که کسی در توکیو باید حس طنز داشته باشد که تصمیم میگیرد یک کامیون کوچک را با نام LUV (که در زبان عامیانه به معنای عشق است) به آمریکا معرفی کند. اما اتفاق افتاد و کامیون ایسوزو/شورولت LUV توانست علاقهی وافر خریداران آمریکایی را جلب کند.
شورولت LUV به مدت بیش از ۳۰ سال در بازار ایالات متحده عرضه شد و در چهار نسل مختلف تولید گردید. این مقاله به بررسی محبوبیت دو نسل اول این خودرو میپردازد.
جدول مشخصات فنی
مشخصات پیشرانه | ۱.۸ لیتر – 4 سیلندر خطی |
قدرت | ۷۵ اسب بخار |
گشتاور | ۱۲۰ نیوتن بر متر |
ظرفیت بارگیری | ۵۰۰ کیلوگرم |
شاید درست باشد که پیکآپهای امروزی بیشتر شبیه SUVها شدهاند و حتی برخی برندهای اروپایی آنها را به گونهای طراحی کردهاند که شبیه خودروهای خانوادگی هستند؛ داخل این خودروها آن قدر مجلل و پر از لوازم الکترونیکی و صفحههای لمسی شده که دیگر هیچ شباهتی به پیکآپهای قدیمی ندارند. این پیکآپهای جدید دیگر مثل پیکآپهای نسل گذشته، بدجوری تکان نمیخورند و سر و صدا ندارند. بلکه همه آنها ساکت، کارآمد و راحت هستند. اما همیشه اینطور نبود. حدود شصت سال پیش، در دههی ۱۹۶۰، تویوتا و نیسان متوجه شدند که بازاری برای پیکآپهای کوچک وجود دارد که هنوز به طور کامل پر نشده است. وقتی دههی ۱۹۷۰ فرا رسید و بحران نفت آغاز شد، دیترویت (مرکز صنعت خودروسازی آمریکا) متوجه شد که در یک بخش رو به رشد از بازار پیکآپها که تا آن زمان حتی وجودش را نمیدانست، بدون نماینده مانده است.
سپس شورولت با یک دوست ژاپنی تماس گرفت
شورولت بخاطر سرمایهگذاریاش در شرکت خودروسازی ژاپنی ایسوزو، پایی در این بازار داشت. شرکت ژاپنی ایسوزو در بازار داخلی خود، پیکآپ کوچکی به نام “فستر” (بله، همین اسم را برای یک کامیون کوچک که چندان سریع هم نبود، انتخاب کرده بودند!) عرضه میکرد. بهنظر میرسید که شورولت میتواند این پیکآپ را به آمریکا وارد کند و در آنجا بفروشد، اما یک مشکل بزرگ وجود داشت: مالیات سنگین ۲۵ درصدی واردات که باعث میشد “فستر” نتواند بهسرعت به یک پرفروش تبدیل شود. اما این معضل به شیوهای هوشمندانه حل شد: بدنه و قطعات شاسی بهصورت جداگانه به آمریکا منتقل شدند و سپس در دیترویت، بهصورت محلی مونتاژ شدند. اولین مدلها در سال ۱۹۷۲ به بازار آمدند و تحت برند شورولت LUV (مخفف Light Utility Vehicle یا خودروی کاربردی سبک) عرضه شدند.
LUV در ابتدا بسیار ساده بود. مجهز به یک موتور ۱٫۸ لیتری، گیربکس دستی ۴ سرعته، فاصله محور چرخهای فشردهی ۲۵۹ سانتیمتری (معادل ۱۰۲ اینچ)، و ظرفیت باربری ۵۰۰ کیلوگرم (معادل ۱۱۰۰ پوند). هرچند ساده بود، اما مقرونبهصرفه، لذتبخش برای رانندگی و آسان برای کار بود. این یک خودروی کاربردی سبک واقعی بود و به شورولت فرصت داد تا در همین حال به طراحی مدل اختصاصی خودش بپردازد.
گسترش LUV
از اینکه ابتدا از موج اول پیکآپهای کوچک جا مانده بود، شورولت نهتنها به سرعت زمینهای از دست رفته را پس گرفت، بلکه با فروش عظیم دو نسل اول LUV کوچک، رهبری این بخش از بازار را به دست آورد. این موفقیت بزرگ با استفاده از دانش بازار داخلی آمریکا که ژاپنیها از آن بیبهره بودند، رقم خورد. از زمان معرفی LUV در سال ۱۹۷۲، تنها چند سال طول کشید تا شورولت شروع به توسعه و گسترش این خودرو کند. در سال ۱۹۷۶، گیربکس اتوماتیک سه سرعته و ترمزهای دیسکی جلو به لیست قابلیتها اضافه شدند. سپس در سالهای بعد، نسخهی چهارچرخمحور و همچنین نوع شاسیدار (chassis-cab) این کامیون معرفی شد.
همچنین، قبل از پایان دهه، دو اندازهی مختلف برای فضای بار ارائه شد: یکی با طول ۱٫۸۳ متر (۶ فوت) و دیگری با طول ۲٫۲۹ متر (۷٫۵ فوت). موتور چهار سیلندر نیز با افزایش ۵ اسب بخاری در توان و یک طراحی ظاهری بهروز در سال ۱۹۷۸، جذابیت بیشتری پیدا کرد. چراغهای جلو که قبلاً چهار عدد بودند، به دو عدد کوچکتر و مدرنتر تغییر کردند و ظاهری مدرنتر به LUV بخشیدند.
ناگهان فروش شروع به پرواز کرد
شورولت تصمیم گرفت LUV را تنها در مناطقی بازاریابی کند که میدانست مشتریان بالقوهای وجود دارند که از قبل به پیک آپهای کوچک علاقهمند هستند. این استراتژی بازاریابی هوشمندانه باعث شد فروش به سرعت اوج بگیرد. از تنها ۲۰,۰۰۰ دستگاه در سال اول، فروش در سال ۱۹۷۹ به بالاترین حد خود رسید و به بیش از ۱۰۰,۰۰۰ دستگاه رسید. تا زمان معرفی نسل دوم در سال ۱۹۸۱، شورولت در مجموع ۴۶۲,۰۰۰ دستگاه از این پیک آپ را فروخت. این موفقیت چشمگیر برای یک بخش از بازار که ده سال پیش کسی وجودش را پیشبینی نکرده بود، بسیار قابل توجه بود.
چه پیک آپهای کوچک دیگری در بازار وجود دارند؟
در حال حاضر و در مارکت جهانی، علاوه بر فورد موریک و هیوندای سانتا کروز، امروزه گزینههای زیادی برای کسانی که به دنبال یک پیکآپ کوچک هستند، وجود ندارد. در آمریکای جنوبی، فیات استرادا با اندازهای مشابه عرضه شده است که در برخی بازارها با برند رم ۷۰۰ نیز شناخته میشود و در برزیل و آرژانتین بهشدت موفق بوده است. نسل دوم این خودرو در سال ۲۰۲۰ معرفی شد و در دو نسخهی تککابین و دوکابین موجود است.
در اروپا، رنو اوروچ یک یکآپ زیبا و سبک است که بر پایهی شاسی داچیا داستر طراحی شده است. این خودرو دارای طراحی دوکابین، ظاهری مدرن و کابینی که به راننده محور است. یکی دیگر از یکآپهای سبک که از آمریکای جنوبی میآید، فیات تورو است. تورو یک یکآپ دوکابین با طراحی هوشمندانه برای صندوق بار است که در آن میتوانید درها را بهصورت افقی (مانند درهای کابینت) باز کنید و همچنین درب بزرگ بالایی که به سمت کابین باز میشود، وجود دارد. مدل دیگری که مخصوص آمریکای جنوبی است، فولکسواگن ساویرو است که در حال حاضر تنها در نسخهی تککابین موجود است. ساویرو کوچک و فشرده است و بیشتر شبیه یک خودروی کاربردی است تا یک خودروی سبک زندگی.
نتیجهگیری
همیشه اتفاق نمیافتد که یک سازنده که از یک روند جدید عقب مانده است، به سرعت به آن برسد و در نهایت از رقیبان پیشی بگیرد. اما این دقیقاً کاری است که شورولت پنجاه سال پیش انجام داد؛ با شناخت مشتریان خود و نحوهی ارائهی آنچه که میخواستند، به موفقیت رسید. امروزه وانتهای کوچک باربر ممکن است نیاز به کامیونهای کوچک را کاهش داده باشند، اما دههها پیش، این کامیونها واقعیترین خودروهای کاربردی در صنعت سبک بودند.