نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
خودرو

پیکان، کلاسیک ایرانی؟ گفتگو با شاهین آرمین عضو طراحی کرایسلر

منبع
پدال
بروزرسانی
پدال/ پيکان امروزه به يک خاطره نزديک براي هر ايراني تبديل شده است. Petrolicious.com اخيراً به‌پاي صحبتهاي شاهين آرمين نشسته، جواني که شغل خود را به خاطر ساختن فيلم مستندي در مورد اين خودروي کلاسيک رها کرده است. پيکان از دههٔ 40 شمسي توليد شد و به خاطر توليد 38 ساله در ايران به “خودروي ملي ايران” معروف شد. با مصاحبه با يکي از بهترين کارشناسان خودرو در جهان که مشغول ساخت مستندي در مورد پيکان است همراه باشيد. اول از همه، کمي از خودتان بگوييد من در سال 1976 در تهران به دنيا آمدم و وقتي 20 ساله بودم به آمريکا مهاجرت کردم. تهران شهر بزرگي است و بزرگ شدن در اين شهر تأثير عميقي بر شخصيت شما مي‌گذارد و اين تأثير در تمام طول زندگي همراه شما خواهد بود. چطور به خودرو علاقه‌مند شديد؟ وقتي‌که به دنيا آمدم، پدر و مادرم در يک آپارتمان کوچک در مرکز تهران زندگي مي‌کردند. آن‌ها به من گفتند که وقتي نوزاد بودم خيلي گريه مي‌کردم. بنابراين پرستارم من را به نمايشگاه خودرويي در خيابان مي‌برد و من با نگاه کردن به ماشين‌ها آرام مي‌شدم، حدس مي‌زنم که همه چيز از آنجا شروع شد. روزهاي اولي که به ميشيگان آمدي چطور بود؟ بي‌صبرانه انتظار مهاجرت به آمريکا را مي‌کشيدم. بعد از خروج از ايران، به حومه شهر ديترويت نقل‌مکان کردم. هنوز خوش‌شانسي خودم را باور نمي‌کردم، اولين وودوارد دريمز کروز* خودم را هيچ‌وقت فراموش نمي‌کنم، چيزي که مي‌ديدم را باور نمي‌کردم، خودروهاي عضلاني زيادي دور تا دورم بودند بوي لاستيک، غرش موتور و سروصداي اين ماشين‌ها همه‌جا پخش بود. هضم کردن اين اتفاق براي من واقعاً سخت بود. يک روز احساسي، بهترين کلمه‌اي است که براي اين روز مي‌شود به‌کار برد. من در ايران بزرگ شدم، در آن زمان در ايران تنها يک مجله سياه‌وسفيد خودرويي به صورت ماهانه چاپ مي‌شد. آن‌ها نهايت تلاششان را براي بهتر شدن مجله به کار مي‌بردند اما در آن روزها که ايران در جنگ با عراق بود بودجهٔ کاغذ و جوهر محدود بود در نتيجه کيفيت مجله پايين مي‌آمد. من تنها مي‌توانستم به عکس‌هاي سياه‌وسفيد کوچک ماستنگ و کامارو خيره شوم اما حالا مي‌توانم در ميان خيابان وودوارد در کنار اين خودروها بايستم. * وودوارد دريم کروز يکي از بزرگ‌ترين رويدادهاي خودرويي است که در اين رويداد خودروهاي کلاسيک در خيابان وودوارد ديترويت دور هم جمع مي‌شوند. آيا شروع کار به‌عنوان مهندس طراح خودرو براي شما کار سختي بود؟ البته، کار کردن در يکي از سه خودروساز بزرگ دنيا رؤياي من بود، اما به نظر محال بود. در دانشکده کلاس‌هاي اتوکد را برداشتم و در کلاس خودرو ثبت‌نام کردم. استاد من (که تا ابد سپاسگزارش خواهم بود) کارمند شرکت کرايسلر بود او که شور و ازخودگذشتگي من را در اين زمينه ديده بود يک مصاحبه کاري در استوديوهاي طراحي کرايسلر برايم مهيا کرد. در مصاحبه قبول شدم و تنها بعد از دو سال ونيم در امريکا خودم را پشت ميزم در استوديو پيشرفته کرايسلر ديدم. رؤيايم به حقيقت پيوسته بود و بعد از دو سال سخت کار کردن، با برداشتن کلاس‌هاي شبانه مدرک ليسانس گرفتم و مهندس استوديو شدم. در پروژه‌هاي بزرگي کار کردم و جزئي از تيم طراحي پلت فرم کرايسلر LX (داج مگنوم، داج چارجر و 300C) و پروژه‌هاي متعدد ديگر بودم. من عاشق کار کردن با طراحان با استعداد، برنامه‌ريزها و مهندسان در استوديو هستم. بيش‌تر از 10 سال در کرايسلر کار کردم و بعد از آن به‌عنوان مهندس توليد و به مدت سه سال در هوندا امريکا در اوهايو کار کردم. بعد از سال‌ها موفقيت در آمريکا چرا به ايران برگشتيد؟ کار در صنعت طراحي خودرو کاري سنگين و همراه با اضافه‌کاري است که به پاسخ سريع به تغييرات ثابت در طول فرآيند طراحي نياز دارد. بعد از 13 سال کار، احساس کردم که به کمي استراحت نياز داردم و تصميم گرفتم براي احياي دوباره علاقه‌ام به خودرو، زماني را به چيزهاي ديگري مثل سفر و گذراندن وقت با پدر و مادرم در ايران بگذرانم. بعد از اين همه سال دوري، براي ديدن ايران هيجان‌زده بودم و بيشتر از همه مشتاق ديدار دوبارهٔ پيکان بودم. با اين که بر روي خودروهاي بسيار مدرن و با تکنولوژي پيشرفته کار کردم اما هيچ‌وقت نتوانستم چهره سادهٔ پيکان را فراموش کنم. سال 2009 تصميم گرفتم که با ايجاد يک وبلاگ با عنوان PaykanHunter تحقيقي در مورد اين خودرو انجام دهم. چه چيزي پيکان را خودرويي خاص کرده؟ پيکان که معني کلمهٔ “Arrow” در زبان انگليسي است مونتاژي از پلت فرم سري Arrow گروه انگليسي روتز است.Arrow نام طيف وسيعي از خودروهايي است که تحت برندهاي مختلف مهندسي توسط گروه روتز (بعدها توسط کرايسلر اروپا) توليدشده است. اين سري معمولاً به نام فراوان‌ترين مدلش شناخته مي‌شد که هيلمن هانتر نام داشت. پيکان که توليدش از سال 1346 آغاز شد جدا از فيس ليفتي که بعدها وارد بازار شد عملاً تا 38 سال بعد بدون هيچ‌گونه تغييري توليد شد. در دههٔ 40 که ايران رونق اقتصادي را تجربه مي‌کرد شاه شديداً در نوسازي و مدرنيزه کردن ايران سرمايه‌گذاري کرد. صنعت خودرو در اولويت بود و شاه متعهد شد که از توليد داخل حمايت کند. در سال 1341 برادران خيامي شرکت ايران ناسيونال را تأسيس کردند. در سال 1345 قرارداد مونتاژ کامل (CKD) پيکان در ايران را با گروه روتز عقد کردند. اين قرارداد موفقيت بزرگي بود و بعد از گذشت زمان کوتاهي استقبال گسترده‌اي از اين خودرو شد و شهرها و جاده‌هاي ايران ميزبان پيکان شد. قيمت مناسب، تعميرات ساده و تم سازگار با آن دوره در ايران باعث شد که بسياري از ايراني‌ها براي اولين بار اتومبيل بخرند. پيکان که سمبل مصرف‌گرايي غربي بود به سرعت در ايران گسترش پيدا کرد و باعث شد رانندگي رونق پيدا کند. علاقه شما به اين خودرو از کجا نشأت مي‌گيرد؟ هر خودرويي که توليدي اين چنيني دارد حتماً دليلي پشت آن نهفته است. در سال 1357 و انقلاب اسلامي، برادران خيامي همچنان اين خودرو را توليد مي‌کردند. ايران ناسيونال که 100000 دستگاه پيکان در سال توليد مي‌کرد. براي برآورده کردن تقاضاي بازار، پيکان را در مدل‌هاي پايه، دولوکس، واگن، وانت، اتوماتيک و جوانان و در رنگ‌هاي مختلف وارد بازار مي‌کرد اگرچه ايران ناسيونال برنامه‌اي براي ايجاد تنوع در محصولاتش داشت اما با انقلاب همه‌چيز تغيير کرد. برادران خيامي مجبور به ترک ايران شدند و دولت کنترل ايران ناسيونال را به عهده گرفت و نام شرکت را به ايران‌خودرو تغيير داد. بعد از اين تحول، پيکان وارد فصل جديدي از حيات خود شد و از نماد مصرف‌گرايي به نماد انقلاب و مقاومت تبديل شد. پيکان‌ها ساده‌تر شدند و قسمت‌هايي حذف شدند و بيشتر به رنگ سفيد توليد شدند. پيکان تأثير به سزايي در جنگ ايران و عراق داشت. در طول دوران سخت نيز پيکان واقعاً ايراني‌ها را نجات داد. مسافرکشي با اين خودرو هم تبديل به منبع درآمد اصلي خيلي از ايراني‌ها شد. با اين توضيحات به نظر مي‌رسد که روي تأثيرات اجتماعي اين خودرو تمرکز کرديد صحبت کردن در مورد مشخصات اين خودرو مسئله‌اي نيست که توجه بينندگان را جلب کند. البته به نظر من اين خودرو طراحي بسيار مناسبي دارد اما چيزي که در اين مبحث برايم جالب است تأثير آن در ايران است. نکته اصلي اين خودرو اين است که پيکان، ايران را تغيير داد و ايران پيکان را. حالا ديگر پيکان خودروي غالب خيابان‌هاي ايران نيست اما هنوز هزاران پيکان روزانه در جاده‌ها ديده مي‌شود. آيا پيکان نقش مهمي در زندگي ايرانيان داشته؟ نقش پيکان در زندگي ايراني‌ها غيرقابل‌انکار است. شايد باورش سخت باشد اما پيکان تا اسفندماه سال قبل توليد مي‌شد. توليد خودرو در ايران با پيکان شروع شد و حالا ايران بزرگ‌ترين توليدکنندهٔ خودرو در خاورميانه است. دو نمايشگاه هنري که مرتبط با اين موضوع در تهران برگزار شد چگونه بود و واکنش مخاطبان چطور بود؟ مدت کوتاهي بعد از اين که وارد تهران شدم به نمايشگاه AUN در تهران رفتم. اين نمايشگاه که يک نمايش گروهي بود اولين بار بود که در اين حالت و در نوع خودش برگزار مي‌شد. در قسمتي از چالش دوسالانه نمايشگاه هر هنرمند دعوت‌شده بود تا با استفاده از کاپوت پيکاني اسقاطي هنر خود را به نمايش بگذارد. من با يک مجسمه (که با همکاري هنرمند تجسمي نازگل انصاري نيا انجام شد) و ويدئويي هنري حضور پيدا کردم. پس از اين نمايشگاه، در نمايشگاه دستان با همکاري و سرپرستي يک نمايش گروهي ديگر برپا کرديم که دوباره نواختن 2 ناميده مي‌شد. اين بار از پيکاني کامل استفاده کرديم و براي مهياکردن پيکان در نمايشگاه به اوراق فروشي رفتيم. به هر هنرمند قطعه‌اي از ماشين داديم تا روي آن کار کند. اين کار مثل اين بود که انگار به ماشين جان تازه‌اي داديم و با هنر شانس دوباره‌اي براي زندگي به آن بخشيديم. هر دو نمايشگاه توجه مخاطبان زيادي را به خود جلب کرد و تا حدي موفق بود که خبرنگار نيويورک‌تايمز را براي ديدن هر دو نمايش به نمايشگاه کشاند که باعث انتشار مقاله‌اي جالب در مورد پيکان شد. مستند پيکاني که آماده مي‌کنيد چه چيزي را نشان مي‌دهد؟ فيلمي که روي آن کار مي‌کنم تاريخ اين خودرو را به ايرانيان نشان مي‌دهد. اين مستند براي افراد غير ايراني هم جالب خواهد بود چرا که ما تاريخ 48 سالهٔ ايران را از نگاه اجتماعي بررسي کرديم. ساخت فيلم از کجا کليد خورد؟ نزديک به يک سال پيش به ديدار دوست دبيرستانم سهراب دريابندري رفتم. سهراب که عکاس بود قبل از ديدارمان يک مستند کوتاه ساخته بود. در استوديوي کوچک او نشستيم و در مورد پيکان صحبت کرديم. بعد از چند جلسه تحت تأثير تحقيقات 5 سال گذشته‌ام قرار گرفت و گفت که براي ساخت چنين فيلمي به من کمک خواهد کرد. بعد از اين که به‌اندازه کافي در اين مورد تحقيق کردم، وارد فرآيند پيش‌توليد شديم. اين فرآيند 4 ماه طول کشيد. مرحله بعدي فيلم‌برداري بود که آن هم 4 ماه طول کشيد. پيچيدگي و مشکلات زياد ساخت فيلم در ايران مثل گرفتن مجوز مناسب، متقاعد کردن مردم براي مصاحبه، ترافيک وحشتناک تهران، اينترنت سرعت‌پايين و غيرقابل اطمينان و… نياز به صبر و استقامت زيادي دارد. درزمينهٔ ساخت فيلم چه آموزش‌هايي ديديد؟ هيچ آموزشي نديدم اما مثل خيلي از ايراني‌ها علاقه زيادي به سينما دارم. شايد ساختن يک فيلم بلند، ترسناک به نظر برسد اما احساس کردم که سريع ياد مي‌گيرم. البته بدون کمک سهراب اين فيلم هرگز توليد نمي‌شد و او عنصر اصلي استارت اين پروژه بود. سهراب در طي ساخت فيلم هم فيلم‌بردار اول اين پروژه بود. تهيه‌کننده اين فيلم چه کسي است و فيلم در چه مرحله‌اي از توليد قرار دارد؟ گذشته از پولي که تابه‌حال خرج کرديم، براي حل تمام مشکلات خودمان وقت زيادي پاي اين پروژه گذاشتيم. اساساً اين پروژه با کار دو نفر جلو مي‌رود و در اين بين دوستان و خانواده‌هايمان هم از ما حمايت کردند. در حال حاضر سهراب و من در حال ويرايش فيلم هستيم. نزديک به 3 ماه يکسره مشغول اين کاريم و تا نتيجه دلخواهمان را به‌دست نياوريم دست از کار نمي‌کشيم و اميدواريم که اين پروژه را تا چند ماه آينده تمام کنيم. آيا شما خودرويي کلاسيک داريد يا آرزو مي‌کرديد که داشته باشيد؟ و پيکان مورد علاقهٔ شما؟ در ايران، يک پيکان دولوکس سال 48 دارم که سال گذشته آن را خريداري کردم. وقتي ماشين را خريدم ماشين در شرايط خيلي بدي قرار داشت که با تعمير درست‌وحسابي آن الآن تبديل به خودروي اصلي‌ام شده است. همچنين يک خودروي ب‌ام‌و 2002 سال 1973 دارم. در امريکا هم يک پيکان مدل انگليسي دارم که خودم آن را از اروپا وارد کردم و يک سينگر غزال 1968 است. پيکان مورد علاقه‌ام، پيکان جوانان است اين خودرو که بر اساس هيلمن هانتر جي‌تي طراحي‌شده اين روزها بسيار کمياب شده است. خودروهاي کلاسيک ديگري که دوست دارم داشته باشم هم بسيار زيادند مثل يک آلفا رومئو قديمي و شايد لانچيا فولويا يا ب‌ام‌و E9 يا حتي E30 يا…