نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
سینما و چهره ها

روز ملی سینما مبارک

منبع
فيلم نيوز
بروزرسانی
روز ملی سینما مبارک

فیلم نیوز/ روی صندلی‌های سینما می‌نشینیم و ارتباطمان را با دنیای واقعی و سختی‌ها و روزمره‌گی‌هایش قطع می‌کنیم. از همین نقطه است که قدم به دنیای خیال‌انگیز شخصیت‌های روی پرده می‌گذاریم و لذتی را تجربه می‌کنیم که نمونه‌اش را هیچ‌جای دیگری نمی‌توانیم بیابیم. در روزگار تلخ و پر از ناملایمات، انگار فقط روی پرده سینماست که می‌توان از قوانین و اجبارهای دنیای واقعی که هیچ گریزی از آن نیست پا بیرون گذاشت و به جادوی دنیایی که به دست نویسنده‌ها، کارگردان‌ها، بازیگران و سایر عوامل تولید خلق شده پناه برد.
 امروز روز ملی سینماست؛ سینمایی با گنجینه‌ای از آثار درخشان که هنوز هم می‌توان بارها و بارها با تماشای‌شان غرق لذت شد. سینمایی که چند وقتی است حال خوشی ندارد و دل مخاطبانش آنطور که باید با آن صاف نیست اما هنوز آستین‌ها برای بازگرداندن آن به اوج بالاست و تلاش‌ها برای نجات آن ادامه دارد.  
به بهانه روز 21 شهریور که به عنوان روز ملی سینما نامگذاری شده، مروری داریم بر گفته‌های چهره‌های مطرح این عرصه درباره سینما.

مسعود کیمیایی

همیشه سایه سینما روی زندگی هنری من حضور جدی داشته و دارد. روزگاری سینما برای ما حکم آموزگار را داشت. از آن یاد می‌گرفتیم، همان‌طور که سینما را از خود سینما آموختیم، زندگی را هم از سینما یاد می‌گرفتیم.

ناصر تقوایی 

از کودکی شیفته سینما شدم و می‌دانستم روزی بالاخره در این سینما خواهم بود. این مسیر را بدون زور زدن برای خودم هموار کردم. البته علت اصلی روی آوردن من به سینما شدت ممنوعیتی بود که بر سر راه ادبیات ما قرار داشت.

داریوش مهرجویی 

برای من کارگردان، واقعیتی که با فیلم می‌آفرینم، دلپذیرتر و لذت‌بخش‌تر از واقعیت بیرون از سینماست. واقعیت سینمایی، واقعی‌تر از واقعیت بیرون از جهان روزمره است. زندگی من خیلی سینمایی است، بخصوص هنگام شنیدن دیالوگ‌ها در اتوبوس یا تاکسی و در مهمانی‌ها همیشه به خودم گفته‌ام که چه خوب می‌شد اگر ضبط صوتی ‌داشتم و این گفت و گوها و حرف‌ها را ضبط و یا دوربینی که با آن صحنه‌های روزمره را ثبت می‌کردم.
عباس کیارستمی 

کار ما سینماگران در ارتباط مستقیم با تماشاگران است. آثار ما را تجربۀ زندگی تماشاگران ساده می‌کند. آن‌ها زندگی را با همه تلخ و شیرینش تجربه می‌کنند و ما در فیلم‌ها با یک تلنگر زندگی را به آن‌ها یادآوری می‌کنیم و بعد با افتخار اشکی که پای فیلم‌ها می‌ریزند به حساب توان تاثیرگذاری خودمان یا قدرت فیلم واریز می‌کنیم.
علیرضا داوودنژاد 

سینمای ملی، آینه‌ای است که یک ملت در آن می‌نگرد و ضعف‌ها و قدرت‌های خود را تشخیص می‌دهد و برای کاستن از ضعف‌ها و افزودن بر قوت‌ها مصمم می‌شود. سینمای ملی، سینمایی است که در آن رد پای اقلیم‌ها و اقوام و تاریخ و زبان و اجتماعات و افراد و مناسبات آنها در ابعاد ملی و جهانی دیده می‌شود. سینمای ملی، سینمایی است که با حسرت‌ها، آرزوها و احوالات و آرمان‌های یک ملت معنی دارد و در انعکاس وقایع، حوادث و جریان زندگی روزمره مردم تجربه و شناسایی می‌شود. سینمای ملی، سینمایی است که رفتار و کردار و حالات آدم‌های آن بریده از متن واقعیت جاری نیست و زبان گفت‌وگوی آنها طنین و آهنگ و گرمی نفس مردم همان سرزمین را دارد. سینمای ملی، سینمایی است که روابط و مناسبات انسانی را به صورت زنده و صمیمی، تجربه و کشف می‌کند و برداشت‌های خاص خود را از شخصیت‌پردازی، گفت‌وگو‌نویسی، متن و نمایش به دست می‌آورد.
رخشان بنی‌اعتماد

به طور اتفاقی به سینما روی آوردم و از روی اجبار فیلمساز نشدم. من از زمانی که خیلی جوان بودم،‌ این کار را شروع کردم. زمانی که نوجوان بودم، تصمیم گرفتم رشته سینما را بخوانم. در طول این مدت در این رشته بسیار سخت کار کرده‌ام، باید بگویم سینما کار و حرفه من نیست، زندگی من است. فکر می‌کنم سینما، سینما است. برای من تعریف سینما بر مبنای تصور من از اعتقادات و افکارم پایه‌گذاری شده است.

عزت‌الله انتظامی 

تماشاگر وقتی به سینما می‌آید، خیلی اشتیاق دارد که آنچه دلش می‌خواهد را ببیند. از محسنات سینما این است که مردم را هدایت می‌کند. مردم را به‌جایی می‌برد که دوست دارند. مردم دوست دارند فیلمی‌را ببینند که مشکل‌گشا باشد. یعنی مسئله را باز کند بگوید چرا اینطور یا آنطور است. مسائلی را ببینند که در روزنامه‌ها نیست.
علی نصیریان 

در سینما کارکردن یک ریسک است و بازیگر با پذیرش بازی در یک نقش، ریسک را می‌پذیرد. چون در عین حال که ممکن است فیلمنامه و کارگردانی خوب باشد اما تا کار به انتها نرسد مشخص نیست نتیجه کار چه چیزی می‌شود.
خسرو شکیبایی 

به نظر من در سینما حس بازیگر مانند کپسول است و مثل این می‌ماند که دوربین به کار می‌افتد تو هم شیر کپسول را بازی می‌کنی و حست را بیرون می‌ریزی. دوربین از حرکت باز می‌ماند و تو مجددا شیر را می‌بندی.
فاطمه معتمدآریا 

پدر و مادرم به سینما علاقمند بودند و یکی از تفریحات ما رفتن به سینما بود. درواقع علاقه من به هنر از همان دوران کودکی شروع شد. یادم می‌آید تیرماه سال ۵۴ تصمیم گرفتم بازیگر شوم؛ همان اندازه برایم مهم و جدی بود که امروز درباره آن صحبت می‌کنم. از همان روز اول می‌دانستم که در حرفه بازیگری جدی هستم و از سال ۵۴ تا به امروز یک لحظه هم برای انتخابم تردید نکردم.
لیلا حاتمی

خانواده‌ام نقش پررنگی در ایجاد عشق من به سینما داشتند. کار حرفه‌ای‌ام را به عنوان بازیگر پس از مرگ پدرم آغاز کردم که عاشق فیلم‌هایش بودم. درحال حاضر فکر می‌کنم سینمادوستان ما پیشرفت کردند و با سینما آشناتر شده‌اند و ذائقه و درک شان بهتر شده؛ مثلا آن تسلطی که عموم مردم به شعر و ادبیات داشتند، به سینما که نداشتند ولی الان دارند. به نظر من مخاطب سینمای ایران سطحش خیلی بالاست.
شهاب حسینی 

نباید یادمان برود که سینما هنر است و با یک اثر هنری می‌شود میلیون‌ها دل را تکان داد و میلیون‌ها اندیشه را بیدار کرد. می‌شود هزاران راه حل به آدم‌ها داد. سینما رسالت دارد، سینما جریان‌ساز است. سینما می‌تواند ایده برای زندگی بدهد، می‌تواند آرزوهای آدم را نشانش بدهد و او را از فرش به عرش برساند.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar