نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
دخترونه زنونه

چه‌وقت و چطور هدیه بدهیم؟  

منبع
خراسان
بروزرسانی
چه‌وقت و چطور هدیه بدهیم؟  

خراسان/ ما هدیه دادن را از اتفاقی ساده و برای ایجاد صمیمیت تبدیل به فرایندی سخت و پیچیده کرده‌ایم که دیگر خودمان هم جرئت این‌ را نداریم که بی‌مقدمه و به‌ویژه در مراوده با آدم‌های جدید سراغش برویم
ما به دوست، خانواده و همسایه هدیه نمی‌دهیم؛ نه‌ به خاطر آن‌که از ضرورت هدیه دادن غافلیم، بلکه چون هدیه دادن هم مثل خیلی از اتفاقات دیگر زندگی ما مراحلی پیچیده و عجیب پیدا کرده. همان‌طور که این روزها جشن تولد گرفتن را فقط برای بچه‌ها می‌دانیم چون فرایندش پرخرج و پردرد شده؛ هدیه دادن را هم منوط به زمان و موقعیت خاصی می‌کنیم. درحالی‌که هدیه دادن بهانه چندانی نمی‌خواهد. اساساً وقتی بهانه‌اش موجود باشد لذتش هم کمتر است. خب حالا بحث این است چطور یک هدیه جالب و کم خرج بدهیم؟

چی؟ دست‌سازه‌های خودمان
از یک اوریگامی ساده بگیرید، تا یک خوراکی که خودمان تهیه کرده‌ایم، چوب کنده‌کاری شده، نقاشی، سازه‌ای ساده با سیم مفتول و... هر کدام می‌تواند یک هدیه کم خرج اما پر از خاطره باشد. ارزش هدیه به خاطره‌انگیز بودن است و اتفاقاً چیزهای ساده اما پر از روح مثل دست‌سازه‌ها به‌شدت خاطره‌ساز هستند؛ چون مصرفی و دم دستی محسوب نمی‌شوند. یک اسپری خوشبوکننده مصرف که شد دیگر جایی روی میز کار یا دکور رفیق و همکارمان ندارد. خب شاید بگویید چیزی بلد نیستید؛ این ماجرا هم مثل هدیه دادن سخت شده و فکر می‌کنیم حتماً باید شاهکار هنری خلق کرده باشیم. چند فیلم از یوتیوب تماشا کنید، قطعاً بین‌شان موردی هست که در توانمندی شما و ابزارهای دم دست‌تان باشد. حالا اگر بتوانید آن دست‌سازه را کمی بومی یا بنا به کاراکتر خودتان یا هدیه‌گیرنده شخصی‌سازی کنید که چه بهتر و جالب‌تر. یادتان باشد حسی را که به آن فرد و رفاقت‌تان دارید، به اثر تزریق کنید. خواهید دید چه هدیه ماندگاری می‌شود.
چه‌وقت؟ همسایه جدید، همکار جدید و...
ما فکر می‌کنیم باید مدت‌ها از آشنایی‌مان بگذرد، خاطرات زیادی داشته باشیم و بعد به دیگری هدیه بدهیم. اول می‌خواهیم خاطره‌بازی کنیم و بعد تازه تصمیم می‌گیریم به‌پاس سال‌ها رفاقت هدیه‌ای رد و بدل کنیم. شاید حتی در ذهن‌مان چرتکه بیندازیم که هدیه فلانی چقدر بود و حالا در چه حد باید جبرانش کرد. اساساً همه این‌ها با ماهیت هدیه دادن به منظور نزدیکی بیشتر آدم‌ها، ایجاد حس خوب و... در تضاد است. هدیه باید ابزار شروع رفاقت و کلیدی برای خاطره‌سازی باشد؛ باید بدون منت و حساب و کتاب باشد؛ باید سازنده رفاقت‌ها باشد نه نتیجه رفاقت‌ها.

چطور؟ همان اول آشنایی
دنبال موقعیت ویژه هم نباشید؛ همان اول آشنایی یک هدیه ساده به همسایه یا همکار جدید بدهید. حتی به فرزندتان یاد بدهید اگر دانش‌آموزی تازه وارد آن مدرسه شده با یک هدیه از او استقبال کنند تا حس تنهایی‌اش کم شود. البته اشتباه نکنید؛ منظورمان این نیست که به رفیق قدیمی هدیه ندهیم؛ حرف این است که فقط نباید منتظر قدیمی شدن رفاقت‌ها بود. اولین هدیه ما به یک همسایه جدید، همکار جدید و... لبخند است و در گام بعدی چیزی که به او ثابت کند دوست داریم در تعامل با او باشیم، تا بداند در محیط تازه تنها نیست؛ تا یخش زودتر از آن‌چه که باید باز شود. در این روزهای عجیب که بیشتر زوج‌های جوان مستاجر هستند و بدون خاطره از محله و همسایه، مدام از این طرف به آن طرف می‌روند؛ آن‌قدر جابه‌جایی سخت و خانه‌ها کوچک شده که یک عروس جوان حتی حس تعلقی به جهیزیه و هدایایی که گرفته ندارد؛ چه رسد به خانه‌ای که می‌داند باید زود ترکش کند. این یعنی آدم‌هایی بدون داستان و خاطره، بدون اتفاقی که در آینده برای‌شان نوستالژیک محسوب شود و در این شرایط زوج‌های جوانی به خانه‌ها و مجتمع‌ها می‌آیند و می‌روند بدون آن‌که اسم همسایه‌های قبلی را به‌یاد داشته باشند و حتی فرصت کرده باشند یاد بگیرند. همین حس بیگانه بودن با فضا، دور بودن از دیگران، آدم‌های دیگر را برای ما تبدیل به یک سری تصویر می‌کند که فقط مقابل‌مان تردد می‌کنند بدون آن‌که پیوندی بین خودمان و آن‌ها حس کنیم.    
لطفاً با کمترین ادا
از چند روز قبل از تولدمان تا چند روز بعدش منتظریم سورپرایز شویم، خب اساساً این انتظار چه شگفتانه‌ای در دلش دارد وقتی از اصل ماجرا با خبریم و خبر لحظه دقیقش را نمی‌دانیم؟ و چه لذتی دارد جز این‌که فیلمی بگیریم تا نشان دهیم از قافله ژست‌های شبکه‌های اجتماعی عقب نمانده‌ایم. اساساً همین ضرورت به اشتراک گذاشتن چنین اتفاقاتی با دیگران است که ما را در تنگنای کمیت هدیه دادن و شکل اجرایش می‌اندازد و جنبه معنوی هدیه را خراب می‌کند. اصلاً اجازه بدهید خیال‌تان را راحت کنم؛ آن مدل هدیه دادن‌های اینستاگرامی کپی کردن یک لحظه شیرین از روی بقیه است نه ساختن آن. ما خاطره را جعل می‌کنیم و به‌نوعی با گریم به مخاطب‌مان ارائه می‌کنیم. درحالی‌که خاطرات ساخته می‌شوند؛ نه در قاب دوربین و استوری‌ها، که در ذهن و قلب آدم‌ها. حرفم این نیست که اگر لحظه خوبی داشتیم با دیگران به اشتراک نگذاریم، حرف این است که آن لحظه واقعی را اگر ثبت کردیم و اولویت‌مان خاطره ساختن بود؛ اگر بعدش با دیگران به اشتراک گذاشتیم چه بهتر، اما در چهارچوب فیگورهای اینستاگرامی محدود نشویم. یادتان هست که وقتی بچه بودیم شوق باز کردن هدایای تولد را داشتیم و بزرگ ترها می‌خواستند حالا که یک نگاتیو ۳۶ تایی در دوربین انداختند؛ با وسواس از مراسم عکس بگیرند و اجازه باز کردن هدایا یا تار و مار کردن کیک را به ما نمی‌دانند؟ آن‌لحظه چه حسی داشتیم؟ کاش هنوز مثل بچه‌ها و برای دل خودمان هدیه بگیریم و هدیه بدهیم.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره