باشگاه خبرنگاران/ زن ۴۵ ساله که دهها ميليون تومان سرمايه اش را به مرد رمال داده بود تا از دهن بيني شوهرش جلوگيري کند، درباره سرگذشت تاسف بار خود به کارشناس اجتماعي کلانتري سناباد مشهد توضيحاتي ارائه داد.
زن ۴۵ ساله که دهها ميليون تومان سرمايه اش را به مرد رمال داده بود تا از دهن بيني شوهرش جلوگيري کند، درباره سرگذشت تاسف بار خود به کارشناس اجتماعي کلانتري سناباد مشهد توضيحاتي ارائه داد.
زن فريب خورده: مرد رمال تمام زندگيم را نابود کرد؛ شبانه روز کار ميکردم تا پول طلسم و جادو را تامين کنمبه گزارش گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران جوان، از روزي که فهميدم در دام يک شياد حيله گر گرفتار شده ام و همه پس انداز و سرمايه ام را بر باد داده ام، عذاب وجدان رهايم نميکند چرا که پولهاي زحمت کشي خودم و شوهر کارگرم را به مردي دادم که قرار بود گرهي از مشکلات خانوادگي من بگشايد اما...
زن ۴۵ ساله که دهها ميليون تومان سرمايه اش را به مرد رمال داده بود تا از دهن بيني شوهرش جلوگيري کند، درباره سرگذشت تاسف بار خود به کارشناس اجتماعي کلانتري سناباد مشهد گفت: وارد بيستمين بهار زندگي ام شده بودم که به خواستگاري «رسول» پاسخ مثبت دادم. او شاگرد گچ کار بود و با زحمت نان حلال به دست ميآورد.
همسرم تا مقطع راهنمايي تحصيل کرده بود و خانواده اش نيز وضعيت اقتصادي مناسبي نداشتند. خلاصه زندگي من و رسول در حالي زير يک سقف آغاز شد که من هم تصميم گرفتم شغلي براي خودم دست و پا کنم تا کمک خرج خانواده باشم. همسرم اگرچه ديگر خودش استادکار شده بود، اما باز هم درآمدش کفاف هزينههاي زندگي را نميداد.
بالاخره با کمک يکي از آشنايانم دوره بهياري را گذراندم و سپس به عنوان کمک بهيار در يکي از مراکز درماني مشهد استخدام شدم. از آن روز به بعد شرايط زندگي ما تغيير کرد و دو نفري براي آينده و سعادت و خوشبختي دو فرزندمان تلاش ميکرديم. با آن که از زندگيام راضي بودم و روزهاي خوبي را ميگذراندم، اما ماجراي دهن بينيهاي شوهرم از همان روزهاي آغازين زندگي مشترک آزارم ميداد. رسول فقط گوش به فرمان خانواده اش بود و تنها حرفهاي آنها را ميپذيرفت و بدون، چون و چرا اطاعت ميکرد.
رفتارهاي همسرم به گونهاي بود که هيچ وقت به خواستهها و نظرات من اهميتي نميداد و براي کم ارزشترين امور زندگي نيز با پدر و مادرش مشورت ميکرد و در نهايت همان کاري را انجام ميداد که مادرش از او خواسته بود. من هم از اين رفتارهاي همسرم در حالي ناراحت بودم که کاري از دستم ساخته نبود.
شوهرم دهن بين بود و هيچ گاه درباره موضوعي که پدر و مادرش مطرح ميکردند، از خود ارادهاي نداشت و بدون انديشيدن به نتيجه آن، خواستههاي خانواده اش را انجام ميداد. من هم که از اين وضعيت در رنج بودم حدود سه سال قبل روزي با يکي از همکارانم به درد دل پرداختم و ماجراي دهن بينيهاي شوهرم را برايش بازگو کردم. آن روز «نسترن» وقتي مشکل زندگي مرا فهميد پيشنهاد داد براي حل آن نزد يک رمال حرفهاي بروم. همکارم خيلي از آن مرد رمال تعريف و تمجيد ميکرد به گونهاي که ميتواند آينده را به راحتي پيش بيني کند. او طوري از کرامات آن مرد رمال سخن گفت که ناخودآگاه براي ديدنش ترغيب شدم. نشاني منزل مرد رمال را از او گرفتم و صبح روز بعد نزدش رفتم. مرد رمال وقتي در جريان مشکل من قرار گرفت به گونهاي روح و روانم را با حرف هايش تسخير کرد که ديگر او را ناجي زندگي ام ميدانستم.
مرد رمال با ايجاد سوءظن در وجودم، مرا به همسرم و خانواده اش بدبين کرد به طوري که احساس ميکردم آنها تلاش ميکنند زندگي شيرين مرا به نابودي بکشانند. او مرا از آينده ميترساند و چنين وانمود ميکرد که شوهرم در نهايت مرا طلاق ميدهد و با زن ديگري ازدواج ميکند! او مدعي بود براي رفع اين مشکل از زندگي ام بايد گوسفندي را به دست او قرباني کنم تا بر استخوانهاي گوسفند قرباني طلسمي جاري کند. مرد رمال ابتدا دو ميليون و ۵۰۰ هزار تومان براي خريد گوسفند و ۸۰۰ هزار تومان براي نوشتن طلسم از من گرفت و ادعا کرد که بايد در پايان کامل شدن ماه در آسمان، نزد او بروم تا زمينههاي استحکام زندگي ام را فراهم کند و دهن بيني شوهرم را از بين ببرد. به همين دليل مجبور بودم شيفت شب هم در مرکز درماني کار کنم تا بتوانم هزينههاي طلسم و جادوگري را بپردازم.
آن مرد در حالي هر بار حدود يک ميليون تومان از من پول ميگرفت که ادعا ميکرد بخت دخترم را نيز بسته اند و او براي ازدواجش با مشکل مواجه ميشود. من هم که ترسيده بودم فقط تلاش ميکردم تا پول رماليهاي او را تامين کنم و کار به جايي رسيد که نه تنها وام گرفتم بلکه النگوي طلايم را نيز فروختم و به او دادم. با اين حال، زماني به خود آمدم که بيش از ۴۰ ميليون تومان سرمايه ام را از دست داده بودم و در اين مدت نه تنها گرهي از مشکلاتم باز نشده بود بلکه بر شدت اختلافات خانوادگي ام روز به روز افزوده ميشد و ...
شايان ذکر است، همزمان با تشکيل پرونده قضايي در اين باره تحقيقات نيروهاي انتظامي با دستور سرگرد جواد بيگي (رئيس کلانتري سناباد) براي دستگيري مرد رمال آغاز شد.
بازار