هشت جلسه رواندرمانی، درد مزمن کمر را تا سه سال بهطرز چشمگیر کاهش میدهد

زومیت/ روشی نوآورانه در رواندرمانی به مدت هشت جلسه، درد مزمن پایین کمر را به شکل چشمگیری تسکین میدهد و این تأثیر تا سه سال ادامه خواهد داشت.
وقتی درد مزمن کمر زندگی روزمره را مختل میکند، بسیاری از درمانها فقط تسکین موقتی ارائه میدهند. اما رواندرمانی با رویکردی نوآورانه و شخصیسازی شده، نه تنها درد مزمن را کاهش میدهد، بلکه تغییراتی ماندگار در زندگی فرد ایجاد میکند. این روش به افراد کمک میکند با اصلاح حرکت بدن، تغییر سبک زندگی و مدیریت استرس، دوباره کنترل دردشان را در دست بگیرند و زندگی با کیفیتتری داشته باشند.
بهگزارش نیوساینتیست، دانشمندان در مطالعهای تازه، دریافتهاند که دورهای کوتاهمدت از رواندرمانی با روش رفتاردرمانی شناختی عملکردی (CFT) یا درمان متمرکز بر شفقت، درد مزمن پایین کمر را تا سه برابر بهتر از روشهای رایج کاهش میدهد و این تأثیر حتی تا سالها بعد نیز باقی میماند.
روش شناختی عملکردی با ارائهی برنامههایی کاملاً شخصیسازی شده، به افراد کمک میکند تا از طریق تغییر در نحوهی حرکت بدن و سبک زندگی، بتوانند دردشان را بهتر مدیریت کنند. پژوهشگران در مطالعهای در سال ۲۰۲۳، دریافتند که تنها هشت جلسه از این روش درمان باعث کاهش چشمگیر درد به مدت حداقل یک سال میشود.
روش شناختی عملکردی به افراد کمک میکند تا از طریق تغییر در نحوه حرکت و سبک زندگی درد را مدیریت کنند
اما نکتهی جالبتر این است که اثرات مثبت رواندرمانی بر درد مزمن کمر، تا سه سال پس از پایان جلسات ادامه پیدا میکند. میزان کاهش درد و ناتوانی در افرادی که این روش را تجربه کردند، تقریباً سه برابر بیشتر از کسانی بود که فقط به دارو، فیزیوتراپی یا ماساژ تکیه داشتند.
یان هارتویگسن، پژوهشگر در دانشگاه دانمارک جنوبی، میگوید روش جدید تحولی عمیق و پایدار در زندگی افرادی ایجاد میکند که به دلیل درد شدید کمر، روزگار سختی را سپری میکنند و پیش از این، درمانهای معمول برایشان بینتیجه بوده است. کمردرد از جمله شایعترین دلایل ناتوانی در سراسر جهان است و درمانهای رایج معمولاً فقط تسکین موقت و سطحی فراهم میکنند.
در مطالعه، ۴۹۲ نفر شرکت داشتند که برای بیش از سه ماه، درد شدید پایین کمر را تجربه میکردند. در دوره آزمایش، یکسوم از افراد به مراقبتهای معمول خود ادامه دادند، اما دوسوم دیگر درمانهای سابق را کنار گذاشتند و در هفت جلسه درمان شناختی عملکردی، طی ۱۲ هفته و یک جلسه نهایی در هفته بیستوششم شرکت کردند.
در جلسات رواندرمانی، فیزیوتراپیستهایی با تخصص ویژه، وضعیت بدن، باورها و احساسات شرکتکنندگان دربارهی درد را بررسی کردند. هدف پژوهشگران این بود که به افراد کمک کنند دردشان را از زاویهای متفاوت ببینند، الگوهای حرکتیشان را اصلاح کنند و با تغییر سبک زندگی، مثل بهبود رژیم غذایی، استراحت بهتر، مدیریت استرس و ورزش، کیفیت زندگیشان را افزایش دهند.
هارتویگسن اشاره میکند بسیاری از کسانی که با درد مزمن زندگی میکنند، از حرکتدادن بدن خود میترسند. این افراد نه تنها سالمند یا ناتوان نیستند، بلکه دردشان واقعی است، اما رفتارها و سیستم عصبیشان چنان تغییر کرده که نیازمند همراهی و حمایت تخصصی هستند.
افزونبراین، نیمی از شرکتکنندگان از روشی به نام بیوفیدبک استفاده کردند که با حسگرهای دقیق، حرکات بدن را در لحظه نشان میدهد و کمک میکند افراد الگوهای حرکتی خود را بهتر اصلاح کنند. پس از یک سال، شدت درد و میزان ناتوانی در گروه درمان شناختی عملکردی، سه تا چهار برابر بهتر از گروهی بود که درمان معمول را گذرانده بودند. افزودن بیوفیدبک کمی تأثیر درمان را افزایش داد، اما هسته اصلی موفقیت، خود روش درمانی بود.
در پیگیری سه سال بعد، اطلاعات بهروزشده از ۳۱۲ شرکتکننده نشان داد که بهبودهای ایجادشده در کسانی که درمان شناختی عملکردی را انجام داده بودند، هنوز تقریباً سه برابر بهتر از گروه مراقبت معمول بود. همچنین، تعداد افرادی که نمرات ناتوانیشان بسیار پایین بود و دردشان مانع انجام کارهای روزمره نمیشد، در این گروه سه برابر بیشتر بود. بااینحال، پس از پایان سال اول، شرکتکنندگان آزاد بودند هر درمان دیگری را ادامه دهند و این موضوع در پژوهش ثبت نشده است.
پژوهش در نشریه The Lancet Rheumatology منتشر شده است.