نماد آخرین خبر

سرمقاله همدلی/ جوالدوزِت کو؟

منبع
همدلی
بروزرسانی
سرمقاله همدلی/ جوالدوزِت کو؟

همدلی/ « جوالدوزِت کو؟ » عنوان سرمقاله روزنامه همدلی نوشته عباس مدحجی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

 روز خبرنگار وقتی واقعی می‌‌شود که حداقل بخشی از اصلاحات جامعه با کمک این قشر انجام شود‌‌.  زمانی که مسولان و مدیران در کنار ساختار قانونی و حقوقی‌‌‌،  چراغ رسانه‌ها را بالای سر زوایای تاریک مسئولیت خود احساس کنند‌‌.  وقتی که رسانه بتواند بدون واهمه‌ای به هرموضوع و هرشخصی بپردازد و به آزادی جامعه اش ادای دین کند‌‌.  روزی که رسانه نه فقط عصای دست حکومت که چراغ راه ملّت باشد‌‌.
 در روز خبرنگار فقط به خبرنگاران واقعی ببالید‌‌. کسانی که علیرغم تمام محدودیت‌ها‌‌‌،  تذکرها و حتی تهدیدها‌‌‌،  امضای شرافت خود پای وفای به قلم را فراموش نکردند و هزینه دادند‌‌.  کسانی که فارغ از سلیقه و جریان و عرف جامعه تلاش کردند با تخصص و تعهد نوری به حقیقت بتابانند‌‌.  کوچانده شدند و تصویرشان محو شد اما نام و قلمشان ماندگار است‌‌.  روز خبرنگار فقط بر شما که جوالدزوتان همیشه به خودتان رواست، مبارک باد‌‌.  روز خبرنگار هرسال مثل روزهای مناسبت‌ها و مشاغل‌‌‌،  یادمان  می‌افتد به رکن چهارم دموکراسی که نیم نگاهی مناسبتی از سر وظیفه و شاید دلسوزی بیندازیم به مقوله خبر و رسانه از هولدینگ‌های بزرگش تا روزنامه دیواری‌‌‌های مدرسه‌‌.  ۱۷ مرداد برای همه کسانی که در ماتریکس عصر کنونی غوطه‌ورند و دغدغه‌مند‌‌‌،  روز برانداز سرتاپای خبرنگاران است‌‌.  قشری زبان دراز و قلم کلفت و دید وسیع و تریبون حجیم و بخت کوتاه و مواجب باریک‌‌.  البته این هندسه و مختصات‌‌‌،  وضعیت  میانگین اصحاب خبر است و احتساب موقعیت خارج از  میانگین‌ها،  خود فصول دیگری دارد به‌نام کلفتی گردن یا سنگینی جگر یا حتی عمر کوتاه‌‌.  قشری که آنقدری که سوزنشان روی پیگیری مطالبات مردم و نبض جامعه‌گیر  می‌کند که لاجرم قید معیشت خودشان زده  می‌شود‌‌.  وضعیت معیشت خبرنگاران و اصولا رسانه‌ها به گواه دفاتر مالیات و صورت وضعیت بیمه‌ها و حساب‌های بانکی از خیلی از مشاغل دیگر کم جان‌‌تر است، درحالی که طبق قانون کار‌‌‌،  جزو مشاغل سخت و طاقت فرساست و در لیست پراسترس‌ترین مشاغل دنیا همیشه مدال‌آور است‌‌.  اما عوضِ این سختیِ کار و طاقتِ فرسوده‌‌‌،  آنچه به  میانه ماه هم نمی‌رسد حقوق و درآمد است‌‌.  در شهرستان‌ها که وضعیت بدتر است و به جرأت  می‌توان گفت زندگی کمتر خبرنگاری بتواند با فقط درآمد خبرنگاری گذران کند‌‌.  ماجرا آنجا تراژدی‌‌تر  می‌شود که باور این موضوع برای عامه مردم سخت است؛ چون از لحاظ ذهنی آنچه از خبرنگاران در یاد دارند فاصله کم اصحاب رسانه با مسولان و دولتمردان و حتی نخبگان است؛ درحالی که این فاصله کم فیزیکی در درآمدها به فرسنگ‌ها فاصله مالی‌‌‌،   میل  می‌کند‌‌.  در سال‌های اخیر با تغییرات بنیادین در فضای رسانه‌ای جهان‌‌‌،  فشار مضاعفی بر پایگاه‌‌‌های خبری سنتی آمده و این در کشورهای درحال توسعه و جهان سوم مشهود‌‌تر است‌‌.  تعدیل نیروها‌‌‌،  حقوق‌‌‌های کم‌‌‌،  فشارهای حقوقی از شکایت و ممنوع الکاری گرفته تا تذکر‌‌‌،  تهدیدهای غیرقابل ثبت یا پیگیری‌‌‌،  عدم حمایت جامعه و مخاطبین‌‌‌،  نقض قوانین کپی رایت‌‌‌،  کمبود مراکز آموزشی آکادمیک و تخصصی‌‌‌،  عدم ارزش‌گذاری مدیریت کلان برای رسانه‌‌‌،  عدم سواد رسانه مدیران خُرد‌‌‌،  تغییرات دائمی سیاست‌های کشوری در دکترین خبر‌‌‌،  خلاهای قانونی حمایت از خبرنگاران و سوت زنان از جمله موانع مهم و مستاصل کننده خبرنگاران در رسیدن به نتیجه مطلوب است‌‌.  
وقتی خبر بِلَنگَد‌‌‌،  یعنی دموکراسی لنگان است و جامعه تا به رضایت و نظر عموم نباشد نمی‌تواند به توسعه متوازن با مفهوم عدالت برسد‌‌.  جامعه‌ای که خبرنگارانش را براند و یا هر مشکلی که این روزها خبرنگاران با آن دست به گریبانند،  از تاثیر نقش رسانه در پیگیری مطلباتش و حتی یافتن پاسخ پرسش‌هایش ناامید شده و به‌دنبال گوش شنوا و زبان رسای دیگری  می‌گردد‌‌.  اینجاست که در هربحران علاوه بر تمرکز برحل خودِ آن باید به فکر سناریونویسی روزنامه‌‌‌های فردا صبح بود‌‌.  با این پیش‌بینی که ضربه مهلک را از عدم اعتماد افکار عمو می‌به رسانه‌ها  می‌توان خورد‌‌.  اگر خلاهای قانونی و حقوقی حمایت از رسانه را هم به این شرایط بیفزاییم‌‌‌،  چیز قابل توجه و جذابی از این شغل مشاهده نخواهیم کرد‌‌.  در کنار تمام این ذکر مصیبتها و سوزن‌هایی که خبرنگاران به‌واسطه کار تخصصی و تلاش برای حصول نتیجه به موضوعات و مسولان  می‌زنند، بد نیست جوالدوزی هم بخود بزنند‌‌.  اگر از مصائب بیرونیِ تحمیل شده بر جامعه خبر فاکتور بگیریم‌‌‌،  آسیب‌‌‌های درون این خانواده هم کم به باور عموم تیشه نزده است‌‌.  کم سوادی‌‌‌،  عدم تخصص و حتی عدم تلاش برای کسب مهارت‌‌‌های به‌روز خبرنگاری از شاخص‌ترین معضلات است‌‌.  خبرنگاری که اشراف به کار خود نداشته باشد، قطعا هم خود را تباه  می‌کند هم سوژه را‌‌.  ضعف پشتکار در پیگیری موضوع هم چالش دیگریست که معلول علت اول است‌‌.  همین رابطه علت و معلولی هم منجر  می‌شود به استقرار رسانه‌‌‌های ضعیف‌‌‌،  زرد و کم رمق که باب سواستفاده را برای اهل فن  می‌گشایند‌‌.
فقط کافی ست به آمار و درصدهای خبرنگاران تخصصی‌‌‌،  رسانه‌‌‌های اختصاصی‌‌‌‌،   میزان عملکرد سالانه آنها و حتی تکمیل پرونده‌ها در سامانه جامع رسانه‌‌‌های کشور نگاهی بیندازیم تا به‌راحتی پی به این شلختگی نهادینه ببریم‌‌.  از جهتی دیگر استخدام در هرجایی تبدیل به قله آمال خیل بزرگی از خبرنگارانی شده که نتوانسته‌اند از قِبَل کار رسانه چرخ اقتصاد خود را بگردانند‌‌.  یا در کار خبر و رسانه اقبالی کسب نکرده‌اند و به‌دنبال پیشرفت به وادی دیگری  می‌روند‌‌.  البته در این بین نیز هستند کسانی که جلیقه خبرنگاری را از همان ابتدا برای نیل به خلعت استخدام تن  می‌کنند و این قلم را  میانبری  می‌بینند برای تبدیلش به نردبان‌‌.  کم نبوده‌اند یدک کشان نام ژورنالیست که در هر دولتی در لیست استخدام و دعوت به‌کار و جذب قرار گرفته‌اند و چند صباحی هم در آن کسوت روزگار گذرانده‌اند‌‌.  همین مشاهدات است که اعتماد عمومی‌را سلب کرده و کار را برای دیگر خبرنگاران سخت‌‌تر  می‌کند‌‌.

 سازشکاری‌‌‌،  محافظه کاری‌‌‌،  تعامل‌‌‌،  هماهنگی و همکاری از دیگر انگشت‌‌‌های اتها‌می‌ست که همیشه به‌سوی قبیله خبرنگاران اشاره  می‌کنند‌‌.  اگرچه گاهی سکوت تعمدی رسانه‌ای با موضوعی یا سعی در نشان دادن تنها بخشی از موضوع کاملا نشان از همکاری دارد اما آنان که کار خبر کرده‌اند به‌خوبی  می‌دانند که تا واقعیت روی خروجی بنشیند، چندین فیلتر داخلی و خارجی آن را گیوتینیزه  می‌کنند و جامعه در نهایت نام خبرنگار را پای خبر  می‌بیند نه ممیزی کاران را‌‌.  تاریخ ثبت کرده که خبرنگاران چه هزینه‌‌‌های سنگین و بیش از توانی برای این راه داده‌اند‌‌.  چگونه  می‌توان فایده تعدد رسانه‌‌‌های فعال را توجیه کرد، درحالی که اصلاح اساسی در آنجا صورت نمی‌گیرد؟ چگونه  می‌توان موضع گیری‌‌‌های جهت دار و گل درشت رسانه‌ها در مواجهه با موضوعات را توجیه کرد، وقتی صداقت و استقلال اولین شاخصه رسانه ست؟ جامعه  می‌فهمد تیتر درشت در مدح با ذم چه پشت پرده‌‌‌‌هایی  می‌تواند داشته باشد‌‌.  افکار عمو‌می‌ می‌داند رسانه‌ای که علیرغم عبور از خط قرمزها هیچ‌گاه تذکر نمی‌گیرد چه عقبه‌ای دارد‌‌.  مخاطب متوجه  می‌شود پشت تقبیح عمل یا مسوولی که چند ماه پیش در همان رسانه تایید شده بود چه ماجرایی ست‌‌.  ذهن‌ها متوجه  می‌شوند بزرگنمایی‌‌‌،  تقطیع‌‌‌،  تقلیل‌‌‌،  تحلیل‌‌‌،  تحمیل و حتی دروازه بانی‌ خبر را‌‌.  تبدیل بنگاه‌‌‌های خبرپراکنی به روابط عمومی‌‌‌‌،  جازدن آگهی‌چی‌ها به‌جای خبرنگاران‌‌‌،  خلط مباحث مطالبه‌گری‌‌‌،  فعالیت‌‌‌های اجتماعی و اینفلوئنسری عامه‌پسند با کار تحقیقی و تخصصی خبرنگاری‌‌‌،  جعل نام رسانه‌‌‌های تک بعدی و تک قطبی به‌نام ملی و کشوری و مقاومت تمام قد در برابر پذیرش فهم مخاطب از مهمترین طناب‌های پوسیده‌ای ست که خبرنگار و رسانه را به مغاک اندیشه عمومی‌ می‌برد‌‌.  اینها جوالدوزهایی‌ست که در کنار سوزن زدن به دیگران باید به خودِ خبرنگاران زد‌‌. روز خبرنگار وقتی واقعی  می‌شود که حداقل بخشی از اصلاحات جامعه با کمک این قشر انجام شود‌‌.  زمانی که مسولان و مدیران در کنار ساختار قانونی و حقوقی‌‌‌،  چراغ رسانه‌ها را بالای سر زوایای تاریک مسئولیت خود احساس کنند‌‌.  وقتی که رسانه بتواند بدون واهمه‌ای به هرموضوع و هرشخصی بپردازد و به آزادی جامعه اش ادای دین کند‌‌.  روزی که رسانه نه فقط عصای دست حکومت که همچنین چراغ راه ملّت باشد‌‌.  روز خبرنگار فقط بر شما که جوالدزوتان همیشه به خودتان رواست، مبارک باد‌‌.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره