سرمقاله فرهیختگان/ آتشبس غزه؛ آرامشی موقت در میان طوفان

فرهیختگان/ «آتشبس غزه؛ آرامشی موقت در میان طوفان» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم محمدامین ایمانجانی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
با امضای مرحله نخست توافق آتشبس میان حماس و رژیم صهیونیستی، بار دیگر چرخه «توقف موقت جنگ» در نوار غزه آغاز شد؛ چرخهای که درظاهر نشانهای از امید به صلح است، اما در بطن خود حامل نشانههایی از تداوم تنش و بازآرایی معادلات منطقهای محسوب میشود. این توافق که با میانجیگری آمریکا، قطر و مصر بهدستآمده، هم از نظر محتوایی و هم از حیث زمانبندی، پیامهای سیاسی و راهبردی متعددی در خود دارد.
1- مفاد اصلی توافق
بر اساس متون منتشرشده از کانالهای تحلیلی منطقهای، مفاد مرحله نخست توافق شامل محورهای زیر است:
- آزادی ۲۰ اسیر اسرائیلی در برابر حدود دوهزار زندانی فلسطینی، از جمله ۲۵۰ محکوم به حبس ابد.
- تضمین توقف موقت جنگ توسط میانجیها و آمریکا.
- آغاز ورود کالاهای ضروری از پنج گذرگاه با ظرفیت روزانه ۴۰۰ کامیون، تحت مدیریت حماس و آژانس «انروا».
- عقبنشینی ارتش اسرائیل از مناطق جمعیتی غزه، بهجز محور رفح و فیلادلفیا.
- تعویق مذاکرات درباره آینده اداره غزه، دولت محلی، بازسازی و موضوع خلعسلاح به «مرحله دوم» توافق.
این مفاد در ظاهر تفاوت چندانی با توافقهای پیشین ندارد، اما تغییر بازیگر ضامن و مدیر میدانی (از شرکتهای اسرائیلی - آمریکایی به حماس) و نیز پذیرش رسمی نقش این جنبش در مدیریت منطقه، جنبهای تعیینکننده دارد.
2- از میدان جنگ تا میز مذاکره؛ تغییر موقعیت بازیگران
توافق فعلی نهتنها به معنای پیروزی یا شکست هیچیک از طرفها نیست، بلکه بیشتر به معنای تغییر تاکتیکی در نوع مواجهه دوطرف است.
حماس در پی «تغییر صحنه» از نبرد نظامی به صحنه سیاسی و بازسازی اجتماعی است؛ هدفی که در صورت تحقق، میتواند مشروعیت این جنبش را در سطح مردمی و منطقهای بازتعریف کند.
در مقابل، اسرائیل با وجود توان نظامی گسترده، در تحقق اهداف اعلامی خود - نابودی کامل حماس و کنترل غزه - ناکام مانده و ناچار به پذیرش توقف موقت شده است.
از سوی دیگر، فشارهای فزاینده داخلی بر کابینه نتانیاهو و اختلافات میان سه رکن اصلی دولت (نتانیاهو، بنگویر و اسموتریچ) نشان میدهد که آتشبس نه از سر تمایل، بلکه تحت اجبار سیاسی و فشار آمریکا به او تحمیل شده است. در واقع، واشنگتن با اعمالنفوذ مستقیم، بار دیگر سیاست «مهار بحران، نه حل آن» را در پیش گرفته است.
3- جایگاه آمریکا و ترامپ؛ میانجی یا بازیگر اصلی؟
در روایتهای رسانهای پیرامون توافق، نام ترامپ بیش از هر میانجی دیگری تکرار شده است.
این مسئله چند پیام دارد:
1. ترامپ میکوشد نقش «رئیسجمهور صلح» را ایفا کند و از این طریق، تصویر خود را در سیاست خارجی ترمیم نماید.
2. ضمانت شخصی او بر اجرای آتشبس، نوعی ریسک سیاسی محسوب میشود؛ زیرا در صورت نقض توافق، این شکست مستقیماً به نام ترامپ ثبت خواهد شد.
3. برای تلآویو، این مسئله آزمونی حیثیتی است؛ آیا اسرائیل حاضر است در برابر فشار و ضمانت آمریکایی کوتاه بیاید؟ بدینترتیب، آتشبس کنونی میتواند به آزمون مشروعیت آمریکا در مدیریت بحرانهای خاورمیانه تبدیل شود.
4- محور مقاومت و بازتاب منطقهای
در فضای پس از توافق، تحلیلهای متعددی از احتمال گسترش آتشبس در غزه و شعلهورشدن تنش در جبهههای دیگر مطرح شده است.
بهویژه آنکه مشاور رهبر انقلاب هشدار داده است: «آتشبس غزه ممکن است مقدمه پایان آتشبس در جبهههای دیگر مانند عراق، یمن یا لبنان باشد.»
این دیدگاه بر پایه دو فرض استوار است:
1. مقاومت منطقهای اکنون نقش «ضامن غیررسمی» آتشبس را ایفا میکند.
2. هرگونه نقض توافق توسط اسرائیل میتواند واکنش زنجیرهای از سوی گروههای مقاومت در جبهههای دیگر را فعال کند.
از این منظر، غزه نه نقطه پایان، بلکه گره اصلی توازن قدرت در کل محور مقاومت تلقی میشود.
5- پیامدهای سیاسی برای نتانیاهو
ازدسترفتن انسجام کابینه، نارضایتی جناح راستافراطی و انزوای بینالمللی اسرائیل از جمله پیامدهای آشکار این توافق است. درحالیکه بیش از ۱۴۰ کشور، از جمله چند دولت غربی، فلسطین را به رسمیت شناختهاند، نتانیاهو با بحران مشروعیت در سطح داخلی و بینالمللی مواجه است.
در چنین شرایطی، حتی آتشبس نیز بهجای آنکه «فرصتی برای تنفس» باشد، میتواند به نشانه ضعف و عقبنشینی تعبیر شود؛ بهویژه که رسانههای اسرائیلی خود به ناکامی در تحقق اهداف جنگی اذعان کردهاند.
6- جمعبندی: آرامش شکننده آیندهای نامطمئن
آتشبس کنونی را باید از جهاتی نه صلح، بلکه تعلیق موقت درگیریها دانست.
در بهترین سناریو، این توافق میتواند زمینهساز بازسازی محدود و بهبود نسبی شرایط انسانی در غزه باشد؛ اما در بدترین حالت، بازگشت به درگیری طی هفتهها یا ماههای آینده محتمل است.
آنچه اکنون اهمیت دارد، تحول در منطق جنگوصلح است؛ جنگ از عرصه نظامی به میدان سیاسی و روانی منتقل شده و هر طرف تلاش میکند روایت خود را بر افکار عمومی تحمیل کند.