چرخش آلمان به سمت سبزها

دنياي اقتصاد/متن پيش رو در دنياي اقتصاد منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
هر دولتي که پس از آنگلا مرکل روي کار بيايد و بتواند خلأ قدرت را پر کند نامش با «سبزها» گره خورده است. اين به اين معناست که دولت بعدي از ميان «سبزها» خواهد بود. منتقدان ميگويند حزب «دموکرات مسيحي»، حزب متبوع مرکل، پس از تقريبا ۱۶ سال حضور در قدرت دست به عصا و لرزان راه ميرود و به حالت ايستا و راکد رسيده است. اين حزب ايدههاي اندکي در مورد پويا و ثروتمند نگه داشتن آلمان در جهاني دارد که الگوي صنعتي و صادراتي آن منسوخ شده، که باور به آمريکا آسيب ديده که چين مطمئنتر به خويش شده و روسيه هم پرخاشگرتر شده است. «استيون ارلانگر» در گزارش ۱۷ آوريل براي نيويورک تايمز نوشت، تکيهگاه سنتي ديگر- سوسيال دموکراتهاي چپ ميانه که در حال حاضر شريک مرکل هستند- به لحاظ انتخاباتي و ايدئولوژيک حتي وضعيت بدتري دارد. سبزهاي آلمان در حال پر کردن اين خلأ هستند. پنج ماه قبل از انتخابات در ماه سپتامبر، اين حزب در نظرسنجيها تقريبا جايگاه دوم را دارد و در حال رقابت با دموکرات مسيحيهاست. برخي پا فراتر گذاشته و معتقدند اين سبزها هستند که دولت بعدي آلمان را در دست خواهند گرفت.
«نوربرت راتگن»، يک دموکرات مسيحي برجسته، در پيشبيني گستردهاي که در آلمان مطرح شده گفت: «آنها بخشي از دولت آينده خواهند بود. يا بخشي بزرگ از دولت خواهند بود يا بخشي کليدي و هدايتگر.» اما اينها سبزهاي دوره جنگ سرد نيستند؛ يعني همان حزب راديکالي که از بنبست هستهاي ميان شوروي و آمريکا بر سر تقسيم اروپا وحشت داشت. سبزها اکنون متمرکز هستند، مشتاق قدرتند و نگاهي شگفتآور هم به امور بينالمللي و به اين مساله دارند که آلمان چگونه بايد بدون اينکه کسب و کارهاي بزرگ از بين برود، تغيير کند. اگر سبزها در بزرگترين و ثروتمندترين کشور دنيا بتوانند به پيش بروند و دست برتر بيابند، اين نقطه تغييري نه تنها براي اين حزب که براي کل اروپا خواهد بود يعني جايي که اين حزب بخشي از ائتلافهاي دولتي در ۶ کشور است. اين امر همچنين به معناي نوعي تغيير به سوي يک سياست خارجي قاطعانهتر – به ويژه در قبال چين و روسيه- در آلمان خواهد بود چرا که رقابت جهاني اکنون ميان آرمانهاي اقتدارگرايانه و دموکراسيخواهانه است.
«سرگئي لاگودينسکي»، عضو سبز پارلمان اروپا، ميگويد:«اين يک حزب متفاوت، يک نسل متفاوت، يک فضاي متفاوت و يک جهان متفاوت است. با وجود اينکه چالشهاي کوويد-۱۹، تغييرات اقليمي و چالشهاي مشترک جهاني براي بسياري روشنتر شده است اما فشار براي يک دستور کار دگرگونکننده از سوي سبزها در معناي کلاسيکش آسانتر است.» او افزود: «اما تقابل با اقتدارگرايي اکنون روشنتر شده و اين مساله ما را در شرايط متفاوتي قرار ميدهد.» «جانا پوگليرين»، مدير شوراي روابط خارجي اروپا در برلين هم گفت: «سبزها تنها حزبي هستند که ميتوانند به طور اخص روسيه و چين را کمي به دردسر اندازند و تکاني بر آنها وارد سازند. آنها تعادل بهتري ميتوانند ميان اقتصاد و حقوق بشر به وجود آورند.» سبزهاي آلمان از سوي دو عملگرا يا «realos» [واقعگرا] اداره ميشود. آنها به کارشناسان خود احترام ميگذارند و در عين حال اجازه نميدهند حزب همچون گذشته به حاشيه رانده شود. از رهبران اين حزب ميتوان به «رابرت هابک»، ۵۱ ساله و «آنالنا بائرباک»، ۴۰ ساله اشاره کرد. از بائرباک بهعنوان محتملترين گزينه براي نامزدي صدارت ياد ميشود. انتظار ميرود انتخاب او روز دوشنبه (امروز) انجام شود. او تنها زني است که در رقابت براي صدراعظمي به جاي مرکل در رقابتها حضور دارد. با توجه به اينکه محيط زيست در برنامه آنها محوريت دارد، سبزها نماياننده «روح زمانه» فعلي هستند. رهبران اين حزب استدلال ميکنند که سياستهاي صحيح اقتصادي ميتواند موجب آلماني شود که ديجيتال، مدرن و عاري از کربن بوده و ديگر اين قدر به توليدات صنعتي به سبک قديمي وابسته نباشد (هر چند سخت و پيچيده باشد). آنها مخالف «نورد استريم ۲» هستند؛ خط لوله گاز طبيعي روسيه به آلمان که اوکراين و لهستان را دور ميزند. آنها همچنين مخالف معاملات سرمايهگذاري اروپا با چين هستند. آنها به همکاري اروپايي، ترويج دموکراسي، دفاع از حقوق بشر، عضويت آلمان در ناتو و ائتلاف قدرتمندش با ايالاتمتحده متعهد هستند. در حالي که سبزها هدف ناتو براي هزينههاي نظامي را که معادل ۲ درصد توليد ناخالص داخلي تعيين شده امري قراردادي و دلخواه ميدانند اما اين حزب از هزينههاي بيشتر براي تضمين اين مساله دفاع ميکند که يک آلمان با ارتشي ضعيف ميتواند مسووليتهاي محول شده از سوي ناتو را محقق سازد. حتي راتگن، دموکرات مسيحياي که رئيس کميته سياست خارجي بوندستاگ است ميگويد «اگرچه براي من شرم آور است اما سبزها صريحترين موضع را در ميان تمام احزاب در مورد چين و روسيه داشتهاند.» او گفت:«آنها يک شريک واقعبينانهتر و مرجح براي ما در سياست خارجي خواهند بود.»
«هانس کونداني»، محقق موسسه چتمهاوس مستقر در لندن خاطرنشان کرد که «ولفگانگ استريک»، اقتصاددان چپگراي آلماني، روزگاري سبزها را «بخش گياهخوار دموکرات مسيحيها» ناميده بود. اين تحليلگر ميگويد، روش انتقاد اين حزب از چين و روسيه بر مبناي دموکراسي و حقوق بشر باعث شده اين حزب همچون نومحافظهکاران آمريکايي به نظر رسد. «اولريچ اسپِک»، از صندوق مارشال آلمان در برلين، ميگويد:«سبزهاي آلمان اکنون يک حزب پراگماتيستِ ميانه هستند. آنها با توجه به سبز کردن اقتصاد، ميخواهند بخشي از دولت باشند و نقشي بزرگ ايفا کنند.» اسپک ميگويد سياست خارجي امري ثانويه است: «اما مساله دموکراسي مهم است و آنها خود را در همبستگي با دموکراتهاي مخالف در بلاروس، اوکراين، روسيه و چين نشان ميدهند. آنها در مورد چين بسيار سختگير هستند». در آلمان، سبزها در ائتلاف با ساير احزاب در ۱۱ ايالت از ۱۶ ايالت اين کشور، بخشي از ائتلاف حاکم هستند و در « بادن-وورتمبرگ» که صنعت خودرو در آنجا اهميت زيادي دارد به عنوان رئيس دولت دوباره انتخاب شدند. در حقيقت، به گفته «آرن يونگژوهان»، تحليلگر سياسي در بنياد هاينريش بل، سبزها به اندازه کافي انعطافپذير هستند تا با هر حزبي وارد ائتلاف شوند به جز حزب راست افراطي «آلترناتيو براي آلمان». در بريتانيا و کشورهاي اروپاي غربي مانند فرانسه، سبزها معتدلتر، چپگراتر و متعهدتر به محيط زيست هستند. اما در آنجا هم آنها از ضعف احزاب جا افتادهتر نفع ميبرند. يونگژوهان ميگويد، سبزها در ۶ کشور در دولت حضور دارند. آنها بخشي از ائتلاف حاکم در اتريش، بلژيک، فنلاند، ايرلند، لوکزامبورگ و سوئد هستند. در جنوب اروپا و اروپاي پساکمونيست همچون شرق اروپا، سبزها مولفه بزرگي نيستند هرچند در ميان جوانان شهري محبوبيت بيشتري دارند. «جان کورنبلوم»، سفير سابق آمريکا در آلمان که هنوز در آنجا زندگي ميکند، استدلال کرد که يکي از مشکلات اصلي آلمان اين است که مدل اقتصادي موفق آن به يک «تله» تبديل شده است. وي معتقد است «آنها عملکرد خوبي در زمينه ديجيتال نداشتند اما براي توليدات قرن نوزدهمي خود بازاري را در چين يافتند. چينيها در اين مرحله به آنها نياز داشته و از آنها خريد ميکردند اما به زودي چينيها خودشان آن محصولات را خواهند ساخت.» وي گفت، احزاب تشکيلاتي ديگر «معتقدند که موجوديت آلمان بسته به اين اقتصاد ماشين- ابزار قرن نوزدهمي است».
در ميان احزاب اصلي، سبزها برنامهاي براي آلمان دارند که ديجيتال بوده، عاري از کربن و عميقا متعهد به اتحاديه اروپا، به ارزشهاي دموکراتيک و به برابري جنسيتي است. حزبي که به گفته خانم پوگليرين، معتقد است آينده ديگر مرسدسهاي ديزلي نيست بلکه تسلاي الکتريکي است. با اين حال، اين حزب بايد در مورد مسائل نظامي، امنيتي و سياست هستهاي رويکرد دقيقتري اتخاذ کند آن هم در جهاني که ايدهآليسم با جهان واقع در تقابل است و قدرت نرم همواره با قدرت سخت همراه نيست. لاگودينسکي ميگويد:«آزمون فرا خواهد رسيد زيرا واقعيت سياست خارجي ارزشمحور نيست بلکه بايد منافعتان را تعريف کنيد.» حزب سبز عميقا خواستار آلماني است که عاري از تسليحات هستهاي آمريکا باشد. اما محتاط است که از مانيفست انتخاباتي خود طفره نرود. «سوفيا بش»، تحليلگر مرکز اصلاحات اروپايي در برلين معتقد است: «سبزها دنيايي بدون تسليحات هستهاي را ميخواهند اما اذعان دارند که رسيدن به اين هدف و عملياتي کردن آن زمان ميبرد. آنها ابتدا بايد راههايي براي تضمين به شرکاي اروپاي شرقي و مرکزي خود بيابند.» آنها خواستار همکاري با فرانسه در اروپا هستند اما در مورد ايدههاي فرانسه در مورد يک ارتش اروپايي چندان اشتياقي نشان نميدهند. آنها در مورد نظام نبرد هوايي جديد اروپايي که ميتواند بمبهاي هستهاي و پهپادهاي مسلح را حمل کند مواضع مبهمي دارند اما در مورد صادرات تسليحات به خريداراني مانند عربستان سختگير هستند.