نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

با نسل تازه نمی شود با ادبیات صدا و سیما صحبت کرد

منبع
عصر ايران
بروزرسانی
با نسل تازه نمی شود با ادبیات صدا و سیما صحبت کرد

عصر ايران/متن پيش رو در عصر ايران منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست

با نسل تازه که با دنياي هوشمند سر و کار دارد ديگر نمي‌شود با ادبيات صدا وسيما صحبت کرد و بازيگران سريال‌هاي خودشان هم در دنياي واقعي اين قدر مصنوعي نيستند و اين يعني جامعه به نوجويي ادامه مي‌دهد و به عقب برنمي‌گردد. 

 مهرداد خدير/ «هيچ‌کس امروز جرأت نمي‌کند بگويد که با فيلترينگ، موافق است. کساني که سينه به سينۀ من ايستادند و پرونده سازي‌ها کردند که بايد فيلتر شود، امروز مخالف فيلترينگ شده‌اند. امروز الحمدلله با تحريم مخالف‌اند و مي‌گويند بايد به برجام برگرديم.»

  اينها را ديروز رييس جمهوري گفت و دربارۀ آن زير عنوان «‌توفان روحاني يا نوش‌دارو پس از مرگ سهراب» نوشتم تا به اين سخن برسم که «سهراب» نمرده چراکه سهراب، همان آگاهي عمومي و چيرگي گفتمان صلح و توسعه در جامعه و اگرنه الزاما در سطوح مختلف حاکميت است اما ولو به قصد کسب قدرت به هر رو برزبان برخي از نامزدهاي شهره به اقتدارگرايي و مخالفت با مظاهر توسعه نيز جاري مي‌شود.

  دکتر محمد فاضلي پژوهش‌گر توسعه هم نوشته است: «‌هيچ نامزدي از تخريب برجام، از محدود کردن اينترنت و فضاي مجازي، از مداخله در حريم خصوصي مردم، از محدوديت براي زنان، از رويکرد غير تعاملي در سياست خارجي و از محدود کردن آزادي نمي‌گويد. زيرا گفتن اينها رأي‌سوز است. کاش به اينها عمل هم نکنند، چون مملکت‌سوز است.»

  صريح‌تر و ملموس‌تر را حسين دهباشي نوشته و تحول را نه از بالا به پايين که از پايين به بالا و حاصل سليقۀ «دهۀ هفتاد، هشتادي‌ها» دانسته که سبب شدند يکي چروک‌ها را بوتاکس کند و ديگري پينۀ پيشاني را بپوشاند و سومي در مذمت گشت ارشاد سخن بگويد (و نمايندگان تفکر گشت ارشاد هم هيچ به روي خود نياوردند و به حساب توهين به مقدسات نگذاشتند) و چهارمي به رغم منع صريح ستاد کل نيروهاي مسلح، خدمت سربازي را بخشي از جريان اتلاف وقت جوانان بداند و قس علي هذا...

  جامعۀ ايران نوگراست. انقلاب ايران نيز مدرن بود و اگر جنگ رخ نمي‌داد آرمان هايي چون دموکراسي به محاق نمي‌رفت. در محدود ترين انتخابات که يک رييس جمهوري سابق و رييس سه دورۀ مجلس و معاون اول کنوني رييس جمهوري هم از غربال شوراي نگهبان عبور نکردند باز براي جلب آراي مردم، مظاهر مدرن انکار نمي‌شود.

  با نسل تازه که با دنياي هوشمند سر و کار دارد ديگر نمي‌شود با ادبيات صدا وسيما صحبت کرد و بازيگران سريال‌هاي خودشان هم در دنياي واقعي اين قدر مصنوعي نيستند و اين يعني جامعه به نوجويي ادامه مي‌دهد و به عقب برنمي‌گردد.

  اين لطيفه را احتمالا شنيده‌ايد که کاروان يا کارناوال يک سيرک، «اسب هنرمند» خود را جا گذاشت و رفت و اسب، پس از چندي با مدير يک سيرک ديگر تماس گرفت و داستان را به او گفت و براي همکاري اعلام آمادگي کرد و مدير سيرک متقابلاً پرسيد: «بسيار خوب، حالا چه کاري بلدي و چه هنري داري که مردم را سرگرم و شگفت‌زده کند؟»

  اسب اما پاسخ داد: «من دارم با تلفن و به زبان شما با شما صحبت مي‌کنم. هنري و مهارتي از اين بالاتر؟!»

  گاه، آن قدر امري بديهي و ملموس به نظر مي‌رسد که از ياد مي‌بريم تا چه حد دور از دست‌رس و در حد آرزو بوده است.

  شک نکنيد که ناصر‌الدين شاه قاجار اگر در پي 125 سال سر از خاک برآورَد از مشاهدۀ اين همه خودرو و مردماني که همه با موبايل در حال صحبت‌اند شگفت زده مي‌شود چرا که سلطانِ صاحب قران نيز چنين امکاناتي نداشت!

  همچنان که اگر يکي از فقهاي 200 سال قبل را در ميدان ولي‌عصر تهران قرار دهند و انبوهي از زنان و دختران جوان را در تهران در تردد ببيند شگفت زده خواهد شد.

  ايرانيان، دوست دارند مدرن زندگي کنند و اگر برجام احيا شود و دلار قدري پايين بيايد اولين تقاضا پس از تحريم‌ها و سخت‌گيري‌ها و کرونا سفر خارجي و مطالبۀ دستاوردهاي تازۀ فناوري خواهد بود.

  چنين جامعه‌اي را نمي‌توان با هيچ رمل و اسطرلابي به عقب راند مگر با فقير کردن عمدي و اگر هم دولت به دست يک اصول‌گرا بيفتد (‌در صورت ادامۀ ترديدها براي حضور) يا بايد تلاش کند ارابۀ جامعۀ براي حرکت به سوي مدرن‌شدن را خنثي کند که جز با فقير سازي ميسر نيست و ناراضي تراش است يا تلاش بي‌حاصلي را براي رفاه نسبي همزمان با سرکوب تمايلات طبقه متوسط بايد سامان دهد يا با جامعه همراه شود و در اين صورت طبقۀ متوسط تا نفسي تازه کند و از ذغذغۀ آب و نان، خلاص شود دوباره در تمناي دموکراسي خواهد کوشيد.

  پس به اين خاطر نبايد نگران بود. چون اکثريت جامعۀ ايران سال‌هاست دست به انتخاب زده و ذهن و شعور خود را يک سر به تبليغات رسمي و القائات آموزش و پرورش نسپرده است.


  دغدغه البته هست. اين که ايرانِ تشنه، خشک و بخش‌هاي وسيعي غير قابل سکونت شود، اين که نخبگاني نوميد و خسته، رخت سفر بربندند و در غياب نظارت و رقابت، کساني به فکر چنگ‌اندازي بيشتر به منابع عمومي بيفتند.

  اين دغدغه‌ها البته هست اما نبايد فراموش کرد که آن سوي خط، يک اسب دارد با ما حرف مي‌زند!

  اگر حمل بر توهين نمي‌شد مي‌نوشتم ما خود، همان اسب‌ايم!
 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar