نماد آخرین خبر

نسخه‌هایی که به درد شهریور ۲۰ می‌خورد

منبع
فرهيختگان
بروزرسانی
نسخه‌هایی که به درد شهریور ۲۰ می‌خورد

فرهیختگان/متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

علی ملکی| در سال‌های اخیر، در فضای سیاسی ایران جریانی بار‌ها نسخه‌هایی مطرح کرده که همه مشکلات کشور را به نبود گفت‌وگوی مستقیم با آمریکا تقلیل می‌دهد. این جریان، ریشه دشمنی‌ها را سطحی می‌بیند و معتقد است اگر چند دور مذاکره انجام شود، اختلافات پایان می‌یابد. رهبر انقلاب در سخنان اخیرشان نسبت به برخی ظاهربینی‌ها هشدار دادند و گفتند «این کسانی که می‌گویند؛ آقا! شعار ندهید علیه آمریکا، عصبانی می‌شوند، با شما دشمنی می‌کنند؛ این‌ها ظاهربینند» همان ذهنیتی که در دوران روحانی، به اعتراض علیه شعارنویسی روی موشک رسید و خواستار حذف نماد‌های مقاومت شد. گویی اگر ملت ایران شعار ندهد یا موشک نداشته باشد، دشمنی پایان می‌یابد. این همان نگاه سطحی است که تلاش می‌کند ریشه دشمنی را در داخل کشور جست‌وجو کند. در همین چهارچوب، بار‌ها تکرار شد که «ایران باید اعتمادسازی کند»، «ایران باید تغییر رویه دهد»، یا «ایران باید سیاست‌هایش را اصلاح کند.» به بیان دیگر، این تفکر خواسته یا ناخواسته این پیام را القا می‌کند که ایران مقصر اصلی است و اگر امتیاز بیشتری بدهد، همه مشکلات حل خواهد شد. اما تجربه نشان داده هر بار که آمریکا پای میز مذاکره آمده، مطالباتش از موضوع گفت‌وگو فراتر رفته؛ از محدودسازی توان دفاعی تا تغییر در سیاست‌های منطقه‌ای و حتی فشار برای دگرگونی در ساختار داخلی. نسخه‌ای که همه مشکلات کشور را به «چند دور مذاکره مستقیم» حواله می‌دهد، بیش از آنکه راه‌حل باشد، یک توهم خطرناک است. چنین ساده‌انگاری‌هایی در تاریخ ایران بی‌سابقه نیست؛ شهریور ۱۳۲۰ نمونه‌ای روشن است که دولت وقت با خوش‌باوری نسبت به غرب کشور را در برابر اشغال بی‌دفاع گذاشت. آنچه رهبر انقلاب بر آن تأکید دارند این است که مذاکره فی‌نفسه نفی نشده، اما اگر با ظاهربینی و ساده‌لوحی همراه شود، به جای گره‌گشایی، به ابزار فشار و سلطه تغییر کاربری خواهد داد. 

عارف؛ مذاکره مستقیم به‌عنوان «گزینه جدی»
محمدرضا عارف، معاون اول رئیس‌جمهور، در هفته‌های گذشته در سخنانی آشکارا از ضرورت مذاکره مستقیم با آمریکا سخن گفت. او تأکید داشت که «برای حل مشکلات کشور باید باب گفت‌وگو باز شود» و در این مسیر «مذاکره مستقیم با آمریکا یک گزینه جدی» است. در نگاه عارف، گویی همه پیچیدگی‌های روابط ایران و آمریکا به چند اختلاف سیاسی تقلیل یافته که با کمی انعطاف و بده‌بستان می‌توان آن‌ها را حل کرد. این نگاه در تضاد با تجربه برجام و پسابرجام قرار می‌گیرد؛ تجربه‌ای که نشان داد آمریکا حتی در اوج مذاکره و توافق مکتوب هم به تعهدات خود پایبند نمی‌ماند. از همین‌روست که رهبر انقلاب چنین نگاه‌هایی را «ظاهربینانه» می‌نامند؛ چون عمق منازعه یعنی مطالبه سلطه و تغییر رفتار بنیادین ایران در آن نادیده گرفته می‌شود. 

تجربه «حسن روحانی» از «مذاکره مستقیم گره‌گشا!» 
در میان این مصادیق، حسن روحانی جایگاه ویژه‌ای دارد. او که معمار مذاکرات مستقیم با آمریکا در دولت یازدهم بود، در سخنانی بار دیگر از تجربه تماس تلفنی با باراک اوباما دفاع کرد و گفت: «ما نشان دادیم که مذاکره مستقیم می‌تواند گره‌گشا باشد.» روحانی به ماجرای برجام اشاره کرد و بر این باور بود که اگر مسیر مذاکره مستقیم ادامه می‌یافت، می‌توانست بسیاری از مشکلات را حل کند. اما واقعیت تجربه برجام نشان داد که با وجود تمام توافقات و امضا‌ها، آمریکا به‌راحتی از توافق خارج شد و تحریم‌های تازه‌ای را تحمیل کرد. از همین روست که چنین دیدگاه‌هایی در همان قالب «ظاهربینانه» قرار می‌گیرد. 

قائم‌پناه و خاموش کردن آتش جنگ با مذاکره
محمدجعفر قائم‌پناه، معاون اجرایی رئیس‌جمهور نیز اخیراً با یکی از رسانه‌ها مصاحبه‌ای کرده و آن‌طور که رسانه‌های همسو با دولت از قول او تیتر زدند گفته است که: «خاموش کردن آتش جنگ با مذاکره ممکن است.» چنین نگاهی ساده‌ترین تحلیل ممکن از بحران‌های امنیتی است. وقتی طرف مقابل آشکارا بر طبل جنگ و حمله می‌کوبد، چگونه می‌توان «خاموش کردن آتش» را صرفاً به نشستن پای میز مذاکره گره زد؟ تجربیات اخیر نشان داده که طرف مقابل تنها زمانی پای میز مذاکره کوتاه آمده که در میدان، مقاومت و بازدارندگی ایران را لمس کرده است. به همین دلیل است که رهبر انقلاب مذاکره را فی‌نفسه نفی نمی‌کنند، اما نسخه‌پیچی ساده‌ای چون «هر جنگی را می‌توان با مذاکره خاموش کرد» نشانه‌ای از سطحی‌نگری و خوش‌خیالی دانسته می‌شود. 

موسوی و ساده‌انگاری
بیانیه میرحسین موسوی 4 هفته پس از حملات آمریکا و اسرائیل به ایران را هم می‌شود در همین چهارچوب بررسی کرد. او در حالی که مردم ایران با جان و دل مقابل دشمن ایستادند، به جای تمرکز بر ماهیت تجاوز آمریکا و اسرائیل، ظاهر ماجرا را گرفته و نتیجه را به ناکارآمدی ساختار داخلی پیوند می‌زند. موسوی از این مقاومت فقط پوسته بیرونی را می‌بیند و بر مبنای همین ظاهر حکم به تغییرات بنیادی مثل رفراندوم و مجلس مؤسسان می‌دهد. این همان سطحی‌نگری است که طرف آمریکایی را امیدوار و ملت را دلسرد می‌کند. 

عبدالعلی‌زاده؛ از مکران تا واشنگتن
محمدعلی عبدالعلی‌زاده، نماینده ویژه رئیس جمهور در اقتصاد دریامحور نیز در فضای رسانه‌ای اخیر به شکلی غیرمنتظره موضوع مذاکره با ترامپ را پیش کشید. او در حاشیه سخن از توسعه سواحل مکران گفت که «کشور ناگزیر است با آمریکا وارد مذاکره شود و حتی مذاکره با ترامپ نیز نباید خط قرمز تلقی گردد.» این نگاه نیز همان الگوی ساده‌سازی است. یعنی تقلیل مشکلات کلان کشور به تصمیمی مقطعی برای نشستن پای میز مذاکره. در حالی که تجربه نشان داده مذاکره با دولت‌های مختلف آمریکا چه دموکرات و چه جمهوری‌خواه همیشه یک خط اصلی را دنبال کرده و در واقع فشار برای تغییر رفتار راهبردی ایران بوده است. 

نسخه ۱۸۰ اقتصاددان
یکی از عجیب‌ترین نمونه‌ها، بیانیه‌ای بود که با امضای ۱۸۰ اقتصاددان و استاد دانشگاه منتشر شد. این گروه در بیانیه خود به سیاست «بی‌طرفی» ایران در سال ۱۳۲۰ اشاره کردند و استدلال کردند که امروز نیز باید با رویکردی مشابه، کشور را از فشار‌ها بیرون برد. مضمون آشکار بیانیه این بود که «تنها راه عبور از بحران اقتصادی و فشار‌های خارجی، تغییر در سیاست خارجی و مذاکره فعالانه است.» این در حالی است که بسیاری از امضاکنندگان، خود وابسته به جریان‌هایی هستند که در سال‌های گذشته نسخه‌های مشابهی را آزموده و نتیجه آن چیزی جز تحریم‌های گسترده‌تر و بن‌بست‌های تازه نبود. بی‌طرفی ۱۳۲۰ که نویسندگان به آن استناد کردند، عملاً به اشغال ایران و تحقیر ملی منجر شد؛ حال چگونه می‌توان همان نسخه را در شرایط کنونی به‌عنوان راه‌حل معرفی کرد؟ این دقیقاً همان ظاهربینی است که در دیدن یک مقطع تاریخی به‌عنوان «الگوی نجات»، بی‌توجه به پیامد‌های واقعی نمود پیدا می‌کند. 

فانتزی‌بازی اصلاحات
در کنار افراد، جریان‌های سیاسی نیز وارد میدان شدند. بیانیه اخیر جبهه اصلاحات نمونه‌ای روشن است. در این بیانیه تأکید شده که «راه‌حل مشکلات کشور در تغییر رویکرد خارجی و آغاز مذاکرات جدی با آمریکا و اروپا» است. اما آنچه بیش از همه به چشم می‌آید، زبان رمانتیک و آرمان‌گرایانه بیانیه است؛ گویی با یک نشست فوری و چند دیدار دیپلماتیک می‌توان همه مشکلات اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی کشور را برطرف کرد. چنین بیانیه‌هایی مصرف رسانه‌ای دارند، اما در عرصه واقعیت سیاسی عملاً به معنای دعوت به عقب‌نشینی و پذیرش سلطه‌اند. همین نگاه است که رهبر انقلاب آن را «نسخه‌پیچی ساده و ظاهربینانه» خواندند.
 
 
 

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله