
مکران جانشین تهران؟

اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
رییسجمهور با اشاره به اینکه ادامه روند فعلی در تهران ممکن نیست از تحلیلگران میخواهد برای رفع مشکلات پایتخت راهکار ارایه کنند
مهدی بیک اوغلی| یکی از کلیدواژههای مستمر رییسجمهور در ایام انتخابات و دوران پس از تشکیل کابینه، تحقق عدالت و رفع تبعیض است. پزشکیان بارها اشاره کرده که تلاش خواهد کرد زمینه توزیع عادلانه امکانات و ظرفیتهای کشور را فراهم سازد. مسیرهای مختلفی برای این رفع تبعیض میتوان متصور شد، اما شاید هیچ کدام از آنها به اندازه تمرکززدایی از پایتخت و توزیع ثروتهای رسوب کرده در تهران به سایر نقاط کشورمان نباشد. براساس آمارهای رسمی حدود 40درصد GDP کشور در تهران متمرکز شده است و ثروتی که زمینه تمرکز فزاینده در تهران و بروز مشکلاتی چون بیآبی، ترافیک شدید، ناهنجاریهای اجتماعی، فقر گسترده و... در پایتخت را ایجاد کرده است. 10 مهر ماه بود که پزشکیان بار دیگر تاکید کرد که انتقال پایتخت به دلیل ناترازیهای فزایندهای که در این منطقه وجود دارد یک انتخاب نیست بلکه یک اجبار است. پس از صحبتهای پزشکیان بسیاری از تحلیلگران تلاش کردند تفسیری از اظهارات رییسجمهور در مورد این مساله مهم ارایه کنند.
سعید شریعتی یکی از تحلیلگرانی است که نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و تلاش کرده تصویری از ابعاد مختلف بحث ارایه کند. او با اشاره به اینکه پزشکیان درد را به درستی شناسایی کرده و در ادامه از تحلیلگران خواسته تا برای این درد و بیماری، راهبرد و نسخه مناسبی ارایه کنند. شریعتی با اشاره به اینکه مشکل تهران، رسوب 40درصد از تولید ناخالص داخلی و تمرکز حدود نیمی از کل ثروت کشور در این منطقه است، توزیع عادلانه این ثروت را مهمترین راهکار برای مقابله با مشکل تهران ارزیابی میکند.
سعید شریعتی، فعال سیاسی اصلاحطلب و یکی از چهرههایی که در حوزه بحث انتقال پایتخت مطالعات علمی دامنهداری داشته در گفتوگو با «اعتماد» درباره صحبتهای اخیر رییسجمهور در این خصوص که تهران دیگر تاب فشار جمعیتی بیشتر را ندارد، میگوید: «رییسجمهور در بحث انتقال پایتخت یک بیماری مزمن و ریشهدار را شناسایی کرده است و از تحلیلگران خواسته تا راهکارهای معقول برای عبور از این مشکل ارایه کنند. بحث انتقال پایتخت بحثی مرتبط با امروز و دیروز نیست و در بسیاری از دولتها چه قبل از انقلاب و چه در سالهای پس از انقلاب مطرح بوده است. بیش از 30 سال است که این بحث در جمهوری اسلامی مطرح شده است. سال 73 بود که مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی در دولت دوم خود این بحث را مطرح کرده و بلافاصله مطالعاتی هم در این زمینه آغاز شد، جانماییها و حرف و حدیثهایی هم شکل گرفت. بنابراین در همه ادوار در دولتهای خاتمی، احمدینژاد، روحانی و رییسی این موضوع طرح شد.» شریعتی ادامه میدهد: «به نظر میرسد اساسا اجرای چنین ایدهای اگر نگوییم غیرممکن بلکه بسیار دشوار است. با یک حساب سرانگشتی مشخص میشود که این ایده چه هزینه، زمان و امکاناتی نیاز دارد و هزینه-فایده آن برای کشور چه خواهد بود. مساله تهران و بیآبی تهران، ربطی به پایتخت بودن یا مرکز سیاسی بودن تهران ندارد. قریب 40درصد GDP کشور در تهران رسوب میکند. بزرگی تولید ناخالص ملی تهران در مقایسه با کل کشور و اینکه بسیاری از زیرساختها، کسب و کارها، هتلها و فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خدماتی و... در تهران اتفاق میافتد، باعث شده تا توجه اکثریت ایرانیان متوجه این منطقه از کشور باشد. این سیل جمعیت هم باعث کاهش نیازهای اساسی پایتخت میشود. در واقع آنچه باعث تمرکز ایرانیان در تهران میشود، تجمیع ثروت و تولید ناخالص داخلی در تهران است.» این تحلیلگر با اشاره به اینکه در ترکیه دو شهر مهم آنکارا و استانبول وجود دارد، میگوید: «بخش اعظمی از GDP ترکیه در استانبول است اما پایتخت ترکیه آنکاراست. اگر استانبول دچار مشکل منابعی چون آب و برق و... شود، چه تفاوتی دارد اردوغان در آنکارا مستقر باشد یا استانبول؟ آقای رییسجمهور به درستی درد را تشخیص داده و دست روی موضوعی گذاشته که اتفاقا اصلیترین شعار ایشان هم محسوب میشود. برای تحقق عدالت و رفع تبعیض که مهمترین شعار آقای رییسجمهور هم هست، باید زمینه توزیع GDP در کشور فراهم شود. آنچه که باید درخصوص آن عادلانه رفتار شود، توزیع GDP در سراسر کشور است. این مهمترین تبعیضی است که وجود دارد و باید برای پایان دادن به آن فکری شود. فرض کنید، وزارتخانهها و دادگاهها و مجلس و... از تهران راهی سواحل دریای عمان شوند. آیا مشکل تهران حل میشود؟ من میگویم خیر.»
او ادامه میدهد: «جمعیت روز تهران 15میلیون و جمعیت شب تهران 11 تا 12 میلیون نفر است. باید دید از این جمعیت چه تعداد ایرانی حاضر هستند تهران را ترک کرده و به سواحل جنوبی کشور مهاجرت کنند؟ نمیگویم تغییر پایتخت در کاهش مشکلات تهران بیتاثیر است، حتما تاثیری دارد اما برای حل اساسی این معادله به توزیع عادلانه GDP در سراسر کشور نیاز است. تا وقتی همه امکانات، کسب و کارها، ظرفیتها و زیرساختها در تهران و چند کلانشهر تجمیع شده باشد، طبیعی است که شهروندان هم برای گذران زندگی ناچار به سکنی گزیدن در این شهرها هستند. این حضور و سکنی گزیدن به آب و برق و شغل و مسکن و مدرسه و امنیت و... نیز نیاز دارد. باید تلاش کرد این حجم GDP را از 40درصد به 25درصد کاهش داد و آن را در سایر شهرها توزیع کرد.» شریعتی با بازخوانی تلاشهای قبلی برای انتقال پایتخت میگوید: «در سال 73 تصمیم گرفته شد، ساختمان مجلس شورای اسلامی از خیابان سپه به بهارستان نقل مکان کند. مراسم افتتاحیه این ساختمان سال 84 برگزار شد. در مجلس چهارم ضرورت تغییر ساختمان پارلمان به بهارستان تصویب و طراحی و ساخت ساختمان جدید مجلس آغاز شد و 11سال طول کشید تا اینکه مجلس هفتم کارش را در این ساختمان تازه آغاز کرد. 11 سال زمان نیاز بود تا ساختمانی در تهران 4 تا خیابان بالاتر برود. این تغییر بیش از 20 میلیون دلار هم هزینه روی دست دولت گذاشت. حالا شما تصور کنید، قرار باشد 40درصد GDP از تهران به مکران یا سایر شهرها منتقل شود. یعنی بخش قابلتوجهی از کسب و کارها، ساختماهای دولتی، زیرساختها، فرودگاهها و... منتقل شود. در این صورت تصور کنید، چقدر زمان، چه حجم انبوهی سرمایهگذاری و چه میزان کار و تلاش و همکاری نیاز دارد؟ این فعال سیاسی با اشاره به اینکه تبدیل شدن منطقهای مانند سواحل مکران به زیست بومی برای انتقال پایتخت به سرمایهگذاری قابل توجه و زیرساختهای بسیاری نیاز دارد، یادآور میشود: «این انتقال قطعا به عمر یک دولت و دو دولت و چند دولت قطع نمیدهد و کلیت نظام باید برای آن برنامه کنند. دکتر پزشکیان به درستی درد را شناسایی کرده است. ایشان میگویند، تهران دیگر ظرفیت جمعیت بیشتر، مصرف انرژی افزونتر و کسب و کار وسیعتر ندارد. از صاحبنظران هم میخواهند در این زمینه راهکار ارایه کنند، اما باید دید راهکار حل این معضلات چیست؟ معتقدم باید از دانش اساتیدی چون دکتر شریفزادگان و سایر تحلیلگران متخصص در این بخش استفاده کرد. ایشان نه موافق و نه مخالف هستند اما به عنوان یک صاحبنظر تئوریهای لازم را تشریح میکند که این کار چه میزان سرمایهگذاری، زمان و ساعت-کار نیاز دارد.» شریعتی در پاسخ به این پرسش «اعتماد» که راهکار جایگزین چنین انتقالی چیست؟ میگوید: «باید توجه داشت که کشور در شرایط حساسی است و دولت برای تامین نیازهای اساسی کشور هم با کمبود ارز و منابع لازم روبهروست. باید راهکارهای لازم برای حل معضل آب تهران اندیشیده شود. بسیاری از کارشناسان معتقدند 35 تا 40درصد حجم آب مصرفی کشور به دلیل مشکلات زیرساختی، فرسودگی شبکه، الگوهای فرهنگی مصرف و... هدر میرود، باید راهبردهایی برای جلوگیری از این هدررفت اندیشیده شود. تهران باید طوری اداره شود که جمعیت بیشتر نشده و مهاجرت معکوس هم اتفاق بیفتد. اگر ظرفیتهای اشتغال در زنجان، بوشهر، زاهدان و... فراهم شود بسیاری از تهرانیها به این مناطق نقل مکان میکنند. بسیاری از کسب و کارها ازجمله پتروشیمیها که کارخانههایی در جنوب کشورند، ساختمانهای بزرگی در تهران دارند. چرا؟ چون مرکز کسب و کار در تهران است.»
او ادامه میدهد: «مساله اصلی توزیع عادلانه این 40درصد GDP است. اصلا فکر کنید اگر مکران پایتخت شود و همه این ظرفیتهای کسب و کار و زیرساختها و امکانات به این نقطه منتقل شود، باز هم مردم راهی این منطقه میشوند و مشکلات تهران به شکلهای مختلف عینا در مکران بروز میکند. راهکار عاقلانه توسعه متوازن و عادلانه GDP در سراسر کشور است. یک خانواده ایرانی باید احساس کنند در قزوین و همدان و اراک همان فرصتی را دارند که در تهران میتوانند داشته باشند. وقتی این توزیع عادلانه اتفاق افتاد شک نکنید که مردم هم انتخابهای خوبی خواهند داشت. کدام ایرانی است که از ترافیک و شلوغی و قطعی آب و برق و... خوشش بیاید. طبیعی است که وقتی کار و کاسبی و امکانات باشد از تهران به شهر موردنظر خود میرود.» شریعتی یادآور میشود: «باز هم تاکید میکنم آقای رییسجمهور یک درد اساسی را به خوبی تشخیص داده. یکی از شعارهای دکتر پزشکیان توزیع عادلانه امکانات و منابع است. مهمترین نمود و نماد این توزیع امکانات در توزیع عادلانه نمایان است. قبل از هر اقدامی دولت باید بتواند حجم GDP در تهران را از 40درصد به 25درصد کاهش دهد و این منابع را به استانهای جنوبی و استانهایی که بافت جمعیتی کمتری دارند انتقال دهد، شک نکنید که هم عدالت اقتصادی و معیشتی بیشتری محقق میشود و هم از حجم مشکلات پایتخت و سایر کلانشهرها کاسته میشود. به نظرم رییسجمهور با طرح ایده انتقال پایتخت به دنبال دستیابی به چنین عدالتی است تا سطح تبعیض را کاهش دهد.»