دیپلمات پیشین: روسیه و چین حاضر به تغییر نظم در راستای منافع ایران نیستند

شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
بازگشت قطعنامهها و تحریمهای شورای امنیت علیه ایران با فعالسازی مکانیسم ماشه، نقطه عطفی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی محسوب میشود؛ رویدادی که بسیاری آن را ورود کشور به مرحلهای تازه از «انزوا یا بازتعریف روابط بینالمللی» میدانند.
نعمتالله ایزدی، در گفتوگوی خود با «شرق»، ذیل قرائتی واقعگرایانه، آثار مخرب بازگشت دوباره قطعنامهها و تحریمهای شورای امنیت به واسطه «مکانیسم ماشه» بر معادلات سیاست خارجی ایران را جدی میداند و اذعان دارد که «فعالشدن رسمی این مکانیسم به معنی بازگشت قطعنامهها و تحریمهایی است که همه اعضای سازمان ملل موظف به تبعیت و اجرای مفاد آن هستند». به گفته آخرین سفیر ایران در اتحاد جماهیر شوروی، «هرچند تلاشهایی برای تصویب قطعنامهای جهت جلوگیری از بازگشت ماشه صورت گرفت، اما نتیجهای که مانع فعالشدن رسمی میشد حاصل نشد؛ بنابراین وضعیت حقوقی و سیاسی ما با آغاز مجدد آثار قطعنامهها وارد مرحله بغرنجتری شده است». مفسر ارشد حوزه سیاست خارجی، «این تحول را نقطه عطفی میداند که نمیتوان آن را به سادگی نادیده گرفت و باید پیامدهایش را در دیپلماسی سنجید».
با چنین برداشتی، وی در ادامه تحلیل میکند: «روسیه و چین به علت جایگاه پرستیژی خود در سازمان ملل و شورای امنیت و همچنین منافع ملیشان، علاقهای ندارند سازوکار کلی نظام بینالملل را بهکلی زیر سؤال ببرند؛ بهخصوص وقتی خود در موقعیتهایی مانند اوکراین (برای روسیه) یا تایوان (برای چین) مشکلات جدیتری دارند». به گفته ایزدی، «فاصله حجم روابط تجاری چین و آمریکا با روابط چین و ایران، یکی از مؤلفههای تعیینکننده در محاسبات پکن است؛ بنابراین علیرغم اظهارنظرهای رسمی یا شعاری که چینیها یا روسها مدعی هستند فعالسازی ماشه غیرقانونی است و تبعیتی از قطعنامهها ندارند، در عمل احتمالا تلاش آشکاری برای تخریب ساختار سیاسی بینالملل نخواهند کرد». تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل، به پیچیدگی فرایند رأیگیری و نقش بازیگری اعضای دائم شورای امنیت اشاره میکند و میگوید: «بازی سیاسی در این نهاد فراتر از یک جمله یا یک رأی است». او یادآور میشود: «روسیه و چین گاه به شکل نمادین با اقدامات یا اظهارنظرهایی مخالفت نشان میدهند، اما زمانی که پای منافع و محاسبات عملی ملی به میان میآید، مقاومتی که ساختار سازمان ملل را آسیبپذیر کند، نخواهند پذیرفت». برداشت او این است که «سادهانگاری در تفسیر مواضع این کشورها میتواند خطرناک باشد؛ شعارها را نباید با عمل یکی دانست».
سفیر اسبق کشورمان درباره نقش چین توضیح میدهد: «پکن به دلیل روابط اقتصادی عمیق خود با آمریکا، اروپا و کل غرب و نیز فشارهایی که هماکنون در معادلات بینالمللی احساس میکند، علاقهمند به بازکردن جبههای جدید علیه نظم بینالمللی نخواهد بود؛ بهویژه که خود با مسائلی مثل تایوان روبهرو است». از اینرو، او نتیجه میگیرد: «اتکای صرف به شرق بهخصوص در صورت رفتار خصمانه یا یکجانبهنگرانه ایران نمیتواند راهبرد پایداری برای کشور باشد». آخرین سفیر جمهوری اسلامی ایران در اتحاد جماهیر شوروی، درباره تخریب کانال دیپلماسی توسط اروپا و ضرورت حفظ کانالهای دیپلماتیک هشدار میدهد که «حذف اروپا از معادلات سیاست خارجی و پرونده هستهای، راهحل مناسبی نیست و بهتر است از همین امروز برای ترمیم روابط با دستکم کشورهای اروپایی اقدام شود». ایشان تأکید میکند: «اصرار بر قطع رابطه یا بیرونگذاشتن بازیگران اروپایی، ایران را به بنبستی میکشاند که نه در جهت منافع ملی است و نه باعث کاهش فشارها میشود؛ بلکه باید مذاکره و همکاری با آژانس و طرفهای اروپایی را بهعنوان یک گزینه فعال نگه داشت». اولین سفیر کشورمان در فدراسیون روسیه، نسبت به آثار جنگها و درگیریهای منطقهای هشدار میدهد و بهصورت مشخص به وضعیت غزه و مواضع دولت فعلی اسرائیل اشاره میکند و یادآور میشود: «دولتهایی که مسیرشان را جنگ انتخاب کردهاند، برایشان ملاحظات انسانی و هزینهها در اولویت قرار نمیگیرد». بنابراین او هشدار میدهد که «جنگ برای همه طرفها ضرر دارد؛ بهخصوص در شرایط شکننده این روزها که کشور تاب جنگ دیگری را ندارد، عقلانیت سیاسی الزام میکند ایران از تشدید بیشتر تنشها دوری کرده و از فرصتهای دیپلماسی برای کاستن از فشارها استفاده کند تا فضای بینالمللی برای تعاملات اقتصادی و سیاسی بازتر شود».
تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل، در بررسی مسئله ریاست دورهای روسیه در شورای امنیت طی ماه جاری میلادی (اکتبر) که با پایان عمر برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ مصادف شده و انتظارات نسبت به مسکو، یادآور میشود: «ریاست شورای امنیت ابزار بیقیدوشرطی برای انجام هر اقدام خاصی نیست و نباید براساس آن انتظار داشت اعضای دائم بتوانند بهتنهایی سازوکارها را تغییر دهند». ایزدی به تجربه گذشته و اقدامات اخیر اشاره میکند و نتیجه میگیرد: «خودِ تلاشهای روسیه و چین برای ارائه قطعنامههایی در جهت جلوگیری از بازگشت ماشه نشان میدهد که آنها اذعان داشتهاند فعالشدن مکانیسم میتواند به بازگشت تحریمها بینجامد؛ یعنی هم در شعار و هم در عمل محاسباتی دقیق در جریان بوده است که حتی ریاست روسیه در ماه اکتبر بر شورای امنیت هم نمیتواند معادلات را به شکل چشمگیری تغییر دهد».
مفسر ارشد حوزه سیاست خارجی، در جمعبندی راهبردی، پیشنهاد میدهد: «ایران باید همزمان در دو محور حرکت کند؛ از یک طرف ترمیم روابط با اروپا و بازکردن مسیر مذاکره را دنبال کند و از طرف دیگر تعادلی در روابط با شرق برقرار کند تا وابستگی ناموزون به یک سو ایجاد نشود». او بار دیگر تأکید میکند که «ایران چندین بار اعلام کرده به دنبال سلاح هستهای نیست و این موضع میتواند نقطه شروعی برای کاهش تنشها باشد؛ اما این مسیر نیازمند شجاعت سیاسی و انعطافپذیری در دیپلماسی است». آخرین سفیر جمهوری اسلامی ایران در اتحاد جماهیر شوروی، در بخش پایانی گپوگفت خود این نکته را متذکر میشود که «واقعبینی و آمادهسازی برای سناریوهای مختلف ضروری است؛ چون سیاست خارجیای که تنها بر شعار و امید بنا شده باشد، کشور را در موقعیتی آسیبپذیر قرار میدهد». به نظر او، «بهترین رویکرد در شرایط کنونی، ترکیب دیپلماسی فعال، ترمیم کانالها با اروپا و مدیریت هوشمندانه روابط با شرق است تا ایران بتواند از کنار چالشهای جدید عبور کند بدون اینکه معادلات بینالمللی را بیشتر به ضرر خود رقم بزند».
مالک مصدق