برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo
برگزیده
تحلیل ها

ریشه‌های حال بد بازار سرمایه

منبع
دنياي اقتصاد
بروزرسانی
ریشه‌های حال بد بازار سرمایه

دنياي اقتصاد/ متن پيش رو در دنياي اقتصاد منتشر شده و انتشار آن در اخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست

 نعيمه صفوي، کارشناس بازار سرمايه بازيگر اصلي روند نزولي بازار را انتظاراتي مي‌داند که درخصوص کاهش نرخ دلار و با کارگرداني دولت شکل گرفته است. او اين انتظارات را با توجه به شرايط سياسي و اقتصادي کشور يک «خوش‌خيالي» مي‌نامد که به گفته او باعث مي‌شود به شکل سنوات قبل، فنر نرخ دلار را فشرده و بعد رها کند. اما اين کارشناس بازار سرمايه به اينکه بازار چشم خود را روي عوامل بنياديني مانند رشد ارزش و سوددهي شرکت‌ها مي‌بندند و تنها به موضوع تک عاملي نرخ دلار اقتدا مي‌کند، نقد دارد. در ادامه مشروح اين گفت‌وگو را مي‌خوانيد.
 
به نظر شما چه عواملي باعث ايجاد روند کاهشي اخير بازار شده است؟
انتظارات کاهشي نرخ دلار بازيگر اصلي اين روزهاي بازار است. بسياري بر اين باور هستند که نرخ دلار به سمت پايين ميل مي‌کند و همزمان يکسري گشايش‌هاي سريع در اقتصاد و به‌طور جزئي‌تر در موضوعاتي مانند تحريم و فروش نفت اتفاق خواهد افتاد، به بيان ديگر به نظر من يک خوش‌بيني افراطي وجود دارد، اما با توجه به مواضع سياسي کلان ما و تنش‌هايي که بين ايران و آمريکا بعد از شهادت سردار سليماني به وجود آمده است، به نظر نمي‌رسد که به اين زودي‌ها مسائل سياسي قابل حل باشد. با شکل‌گيري اين خوش‌بيني حالا دولت هم سعي دارد به آن دامن بزند، درحالي‌که به هيچ‌کدام از ديگر برنامه‌هاي دولت و وضعيت فعلي اقتصاد مانند کسري بودجه همخواني ندارد. بنابراين مواضع فعلي بر مبناي يک خوش‌خيالي شکل گرفته و به‌صورت تجربي مشاهده شده که هر زماني چنين اتفاقاتي افتاده است، در مرحله بعد با يک جهش در تورم و نرخ دلار مواجه شديم که مردم و حتي دولت‌ها را غافلگير کرده است؛ يعني هيچ وقت مطابق وضعيت واقعي اقتصادي و سياسي جلو نرفته‌ايم و متاسفانه هميشه تلاش شده که خلاف قاعده و واقعيت بيان شود و اين امر در مراحل بعدي موجب غافلگيري حتي دولت شده است چون اين سياست تنها تا حدي مي‌تواند جواب ‌دهد و پيش برود.

به هر حال اين خوش‌بيني که پايه‌‌اي هم در واقعيت ندارد خيلي زود بايد با واقعيت سخت برخورد کند و شکسته شود. به نظر شما اين روند تا کي ادامه خواهد داشت؟
به نظر مي‌رسد که دولت تصور مي‌کند با دولت جديد آمريکا به سرعت وارد مذاکره خواهد شد ولي شواهدي وجود دارد که اين امر آنچنان در اولويت دولت مقابل وجود ندارد و به نظر مي‌رسد که فرصت اين مذاکرات به دولت بعدي ايران برسد. دولت بعدي در ايران هم در مرداد ماه بر سر کار خواهد آمد، با اين اوصاف فرضيه اصلي شايد اين باشد که بازار تا مرداد ماه در يک دوره انتظار ۶ماهه به سر ببرد تا به يک نتيجه‌گيري برسد. در همين گذران روزها احتمالا مردم خسته و منتظر بنشينند و گاهي هم نسبت به اخبار رفتارهايي احساسي نشان دهند.

در حال حاضر افکار عمومي به اين نتيجه رسيده که دلار تا مدتي روند کاهشي خواهد داشت که اين امر موجب تحريک تقاضاي انباشته آنها خواهد شد. به بيان ديگر تاکنون هربار اين اتفاق افتاده يک موج فروشي ايجاد شده است، اما اين بار ممکن است سقوط با آن شدت گذشته اتفاق نيفتاد و مردم آنچنان رغبتي به فروش زياد نداشته باشند و حتي تمايل خريد هم داشته باشند؛ يعني ممکن است اين‌بار برعکس تجربه‌هاي سنوات قبل اتفاق بيفتد، بنابراين نمي‌توان صرفا با خوش‌بيني جلو رفت.

به هر حال بايد به زودي مشخص شود که دلار با نرخ‌هاي خيلي پايين وعده داده شده واقعيت ندارد. آيا ممکن است بعد از آن نرخ دلار دوباره روند صعودي مانند گذشته را پيش بگيرد؟
دقيقا همين است و اين يک خوش‌بيني افراطي است. طي اين مدتي که مردم با شيوع کرونا دست به گريبان بودند و مسافرت‌ها کاهش يافت، تقاضاي ارز پاييني در بازار وجود داشت، اما اگر سايه کرونا برداشته شود و نرخ دلار پايين بيايد، بالاخره بسياري از تقاضاها برمي‌گردد و به تبع آن مقداري از نرخ کاهش يافته قبلي اصلاح مي‌شود.

اين عوامل قاعدتا بر شرکت‌هاي صادراتي اثر خواهند داشت. اگر گشايشي در اقتصاد صورت گيرد، برنده اصلي آنها خواهند بود؟
اگر موانع صادراتي برداشته شود باعث کاهش يکسري هزينه‌هاي مبادله خواهد شد. به‌عنوان نمونه روند فولاد مبارکه و يکسري شرکت‌ها از اين دست که در حال گسترش و توسعه توليد خود هستند، خيلي در بند کاهش نرخ دلار نيستند. ارزش شرکتي مانند فولاد مبارکه در پايين و بالادست همزمان فعاليت مي‌کند نمي‌توان با يک شاخص عددي مثل نرخ ارز تعيين کرد. همچنين در مقادير فروش و اندازه بسياري ديگر از شرکت‌هاي کنوني بازار سرمايه تحول صورت گرفته است، يعني يک زماني شرکتي با ارزش ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ ميليارد شرکت بزرگي محسوب مي‌شد اما اکنون يک سايز نرمال است و بسياري از بنگاه‌ها ارزش ۳هزار ميلياردي دارند.

 مثل اين است که وقتي کسي پولدار مي‌شود راه سرمايه‌گذاري کردن و افزايش بازدهي را ياد مي‌گيرد. براي نمونه بايد به شرکت خوارزمي اشاره کرد. اين شرکت که تا چند سال پيش با ۱۲ تا ۲۰ تومان سود کار مي‌کرد، امسال سود خود را به ۱۲۰ تومان رسانده است، بنابراين پولي که در سال ۹۸ وارد اين شرکت‌ها شد به همه آنها يک توان مضاعف براي رشد و توسعه مي‌دهد که بازار ما متاسفانه چشم خود را روي اين مساله بسته است. يعني همه چيز را در لحظه و تنها بر اساس نرخ ارز محاسبه مي‌کنند، درحالي‌که هميشه روندهاي بازار به گونه‌اي پيش رفته‌اند که طي زمان به ارزش واقعي خود برگشته‌اند.

به نظرتان قيمت سهام شرکت‌ها در بازار در حال حاضر به زير ارزش واقعي خود رسيده‌ است؟
بله. مثلا بانک ملت فقط با ۷ ميليارد دلار دارايي که در کره جنوبي دارد، در حال حاضر با کمتر از ۳ هزار ميليارد تومان معامله مي‌شود، فارغ از تمام دارايي‌هاي ديگري که دارد. بازار ما که هميشه در ارزشگذاري شرکت‌ها دچار انحراف مي‌شود، اکنون در اوج بدبيني خود قرار دارد.

فولاد مبارکه هم در چنين وضعيتي قرار دارد. شرکت سنگان از زيرمجموعه اين شرکت در حال حاضر راه‌اندازي شده و همين‌طور اگر به ‌صورت‌هاي مالي آنها رجوع شود مشاهده مي‌شود، علاوه بر اينکه در خود شرکت اصلي جهش بسيار بزرگي در توليد رخ داده است، اين موضوع در بسياري از شرکت‌هاي زيرمجموعه آن هم به عين مشاهده مي‌شود. اين گونه است که بازار بايد کمي با اين نگاه لحظه‌اي و آني و تک‌بعدي فاصه بگيرد و اگر تنها نگاهي گذرا به‌صورت‌هاي مالي ۹ ماهه داشته باشند، به نظر مي‌رسد حال بازار به مقدار زيادي التيام يابد.

هميشه گفته مي‌شد دولت نبايد در روندهاي بازار دخالت کند. به نظر شما در حال حاضر هم به همين حکم بايد عمل شود؟
اگر اکنون دولت و حقوقي‌ها وارد بازار شوند و حمايت کنند در نهايت برنده خواهند بود، چون به هر حال قيمت‌ها بسيار پايين آمده است. گزارش‌هاي پيش‌رو نشان مي‌دهد که قيمت‌هاي فعلي خيلي جذاب شده و از نظر ارزشي فاصله زيادي با قيمت بازاري خود دارد.

همچنان سياست‌گذاري‌ها به‌ويژه قيمت‌گذاري‌هاي دستوري در حال اعمال هستند. آيا اين مسائل مي‌تواند موجب کاهش سوددهي آنها شود؟

چندسال پيش درباره اين موضوع بحث شد و قيمت خوراک پتروشيمي‌ها افزايش يافت، اما اکنون به اندازه قيمت آن زمان در حال سودسازي هستند. ما در شرايط نرمالي قرار نداريم و هميشه در شرايط تورم راهي براي پوشاندن ناکارآمدي‌ها وجود داشته است.  اگر نرخ خوراک هم گران شود طي زمان با کمک تورم جبران مي‌شود. به عبارت ديگر ما نمي‌توانيم براي آينده نرخ تورم پاييني پيش‌بيني کنيم چون همه مي‌دانيم وقتي دست دولت خالي است فشاري روي يک بخش مي‌آورد و بعد اين امر سلسله وار روي ديگر بخش‌ها هم اثرگذار مي‌شود.

اين روزها برخي انتقادات راجع به دستکاري روند معاملات براي کاهش قيمت سهم‌ها در بازار مشاهده مي‌شود. نظر شما در اين رابطه چيست؟
تا حدي در سفارش فروش‌هاي چند روز گذشته شائبه وجود دارد. براي مثال در يک مورد در معاملات نماد «فارس» حدود ۳۵ميليون سفارش فروش (صف فروش) وجود داشت، بعد ما ۱۰ ميليون خريد کرديم که به ۲۵ ميليون برسد، ولي در همان زمان به حدي اُردر وارد سهم شد که به ۶۵ ميليون رسيد. درست است که امکان دارد اينها اُردرهاي خرد باشند، اما اين‌گونه نيست که وقتي معامله‌گران مشاهده کنند يک نماد در حال رشد تقاضاست به آن فشار مضاعف وارد کنند. اين هجوم ما را غافلگير کرد. اينها يک‌سري رفتارهاست که باعث مي‌شود اعتماد مردم بازار کاهش مي‌يابد.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره